طوبی اردلان | شهرآرانیوز؛ مشهد همیشه شهر پناه بوده و گواه این گفته، سوای زواری که قرنها به این دیار آمدوشد داشتهاند، تعداد مهاجرانی است که از شهرها و کشورهای مختلف میآیند و همسایه آستان ملائک پاسبان حضرت دوست میشوند. شیعیان عراقی شهرهای کاظمین، کربلا و نجف جمعی از این مهاجران هستند که اکنون در برخی مناطق مشهد به صورت پراکنده یا متمرکز سکنی گزیدهاند. در کنار اینها، اما تاریخ از جمعیت مهاجری با عنوان معاودین (بازگشتگان) نام میبرد که از عراق آمدهاند، ولی ریشهای ایرانی دارند. معاودین در واقع جمعیتی ایرانی هستند که در یک برهه تاریخی بنا به شرایط سیاسی و اجتماعیِ روزگار خود، برای دههها و نسلها ترک وطن گفته، اما دوباره بازمیگردند.
برای نمونه سیاست کشف حجاب رضاخانی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی یکی از دلایلی است که سبب میشود بسیاری از خانوادههایی که تاب تن دادن به چنین قانونی را نداشتند، عطای ماندن در وطن را به لقایش ببخشند و راهی دیار غربت شوند. بیشتر این افراد کشور همسایه عراق و مجاور شدن با کربلا، کاظمین، نجف و سامرا را برمیگزینند تا اگر نمیتوانند در سایه آستان ملائک پاسبان حضرت رضا (ع) باشند، حداقل خاک عطرآگین این دیار را توتیای چشم کنند.
البته این نخستین کوچ جمعی ایرانیان نیست و پیش از این و در دوره قاجار نیز مهاجرت ایرانیان به عراق (به ویژه طلاب و تجار) باب بوده که این موضوع با شدت پیدا کردن سیاستهای غلط دوره پهلوی اول افزایش پیدا میکند. اما آنچه سبب بازگشت این گروه میشود را باید در تیره و تار شدن روابط ایران و عراق به سبب مسائل سیاسی و مرزی در دوره پهلوی دوم جستوجو کرد. مهمترین این مسائل به توافق نرسیدن دو کشور بر سر اداره اروندرود و تعیین مرز هر کشور در این آب است.
همین میشود که رژیم بعث نیز دستور اخراج این ایرانیهای مهاجرت کرده را در ۲۱ فروردین ۱۳۴۸ صادر و فردای آن روز هم آن را عملی میکند. همزمانی این رویداد با شب شهادت حضرت مولا (ع) سبب شده است تا در سطرهایی از این مهاجران بازگشته به وطن بگوییم. مهاجرانی ایرانی با دشداشه و کلام عربی که بسیاری از آیینهای شیعی و مذهبی کشور همسایه را هم با خود به دیار مادری آورده و سبب شکلگیری آداب و رسومی شدهاند باشکوه که حالا بخشی از هویت مشهد است و یکی از جلوههای آن را باید در شبهای احیا به ویژه در لیلهالقدر ۲۱ رمضان دید.
نخستین اخراج ایرانیها توسط حزب بعث به زمان لغو یک جانبه قرارداد ۱۹۳۷ میلادی (قرارداد اداره اروندرود) باز میگردد. حکایتها میگویند، پس از به نتیجه نرسیدن قراردادهای مختلف ایران و عراق بر سر موضوع تعیین تالوگ مرز اروند و حق استفاده مشترک از این رود، سرانجام عراق در اواخر فروردین ۱۳۴۸ خورشیدی، ایرانیهای مقیم آن کشور را در بغداد، کاظمین، سامرا دستگیر و با وضع رقت باری اخراج میکند.
با بدتر شدن روابط ایران و عراق، اخراج ایرانیها باز هم ادامه پیدا میکند تا آنجا که اواخر سال ۱۳۵۰ خورشیدی جمعیت زیادی از این مهاجران به مرزهای ایران میرسند. تیتر بیشتر روزنامههای این زمان به مهلت شش روزه دولت عراق به ایرانیها برای خروج از این کشور، رفتار خشونت آمیز با ایرانیها و اخراج دو هزار ایرانی اختصاص دارد.
راویان همچنین شرح میدهند که رژیم بعث، ایرانیهای عراق را در کوچه، خیابان و منازل دستگیر و بدون اینکه به آنها حتی اجازه پوشیدن لباس بدهند، سوار کامیون میکنند و به مرز میفرستند. این موضوع آن قدر سریع و ظالمانه رخ میدهد که روزنامهها در دی ۱۳۵۰ خورشیدی، خبر اخراج ۴۱ هزار ایرانی را در ۲۴ ساعت روی باجههای جراید مینشانند و پس از این است که این گروه به «معاودین (بازگشتگان)» شهره میشوند.
این بازگشتگان که بعدها بیشترشان در مشهد و قم ساکن میشوند، در بدو ورود میان چادرهایی که در اراضی الندشت، محمدآباد و کوهسنگی که هنوز جزو محدوده شهری نبوده است، اسکان پیدا میکنند. در سیاهه اسناد آستان قدس رضوی هم آمده که نخستین جمعیت این گروه سال ۱۳۵۴ خورشیدی حدود ۴۰ خانوار بوده اند و خارج دروازه قوچان گذران روزگار میکرده اند.
برخی از معاودین هم پس از دو ماه اقامت در اطراف مشهد به کاروان سرایی در طبس منتقل میشوند و تا سه سال در همین مکان باقی میمانند. دلیل این امر نیز گویا حصول اطمینان از این بوده که آنها جاسوس رژیم بعث نیستند و علیه ایران اقدامی نخواهند کرد که با اثبات این موضوع در اواخر سال ۱۳۵۶ این گروهِ اندک نیز ترخیص و به جمع دیگر معاودین مشهد ملحق میشوند.
همچنین در شرح اسناد به جا مانده، آمده که جمعیت نخستین معاودینِ مشهد ابتدا در انتهای بیست متری طلاب که در حال ساخت و ساز بوده، مستقر و حتی صاحب خانه میشوند. حدود ۱۰۰ خانوار از معاودین هم هسته اصلی محله اعراب در گذشته را تشکیل میدهند و مسجد امیرالمؤمنین (ع) معروف به مسجد اعراب را سقف و ستون میزنند، اما اکنون میتوان آنها را در همه مناطق مشهد دید و دیگر به صورت هسته در یک نقطه متمرکز نیستند.
معاودین در مشهد به سه گروه کاظمینی ها، کربلاییها و نجفیها تقسیم میشوند که گروه اول بیشتر بازاری و در مشاغل آزاد فعالیت دارند و جمعیتشان برای برگزاری مراسم مذهبی و اجتماعات مختلف در حسینیه کاظمینیهای چهارراه مقدم طبرسی جمع میشوند.
کربلاییها هم با اینکه ارتباط بسیار خوبی با نجفیها و کاظمینیها دارند، حسینیهای مستقل در خیابان طبرسی ساخته اند. جالب است بدانید که آنها دو رسم خاص عزاداری را با خود به مشهد آورده اند که در یکی دو دهه اخیر بسیار رواج پیدا کرده است. نخست دایر کردن قهوه خانه و ایستگاههای صلواتی است و دوم هم نوشتن کلمات و شعارهای مذهبی روی ماشین ها.
اما از میان این سه گروه، نجفیها به دلیل مراسم ویژهای که در شبهای احیا به ویژه شب شهادت حضرت علی (ع) برگزار میکنند، خاصتر هستند. این گروه که سال ۱۳۴۹ خورشیدی به مشهد آمده اند، از همان بدو ورود شعار مذهبی «از علی (ع) تا علی (ع)» را برای خود انتخاب کرده اند که منظور از علی (ع) نخستین امیرالمؤمنین (ع) است و دومین علی (ع) نیز اشاره به علیابن الموسیالرضا (ع) دارد.
نجفیهای مشهد هم برابر آنچه در کتاب «گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون» آمده است، نخست هسته اصلی خود را در راه آهن و سمزقند تشکیل میدهند و از سال ۱۳۵۰ خورشیدی نیز هیئات مذهبی خود را راه میاندازند. ابتدا هم در خیمه عزاداری میکرده اند تا اینکه حسینیه نجفیها را میسازند که بزرگترین و زیباترین حسینیه مهاجران در مشهد است.
ماجرای ساخت حسینیه نجفیها هم این طور رقم میخورد که گویا هفت نفر از مهاجران بازگشته از نجف و کربلا، شش دانگ یک باب خانه واقع در کوچه چهارباغ را برای ساخت حسینیه وقف میکنند. سه نفر از واقفان با نامهای سید محسن حمیدی، محمدتقی زره ساز، محمدرضا رضایی از کربلا و احمد شیخانی، سید محمدعلی رجایی شوشتری، محمدصالح میرزای کرمانی، عبدالصاحب شیخانی از نجف واقفان اصلی این حسینیه هستند. حیاط وسیع، ایوان و منارههای کاشی کاری شده با رنگ آبی از ویژگیهای شاخص حسینیه نجفی هاست.
منبع: کتاب گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون نوشته علی نجف زاده، کتاب مرز خسروی از لیلا حسین پور، کتاب انقلاب دوم از انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و اسناد موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی
***
رونوشت محرمانه معاونت امور املاک به مدیراملاک آستان قدس، مهر ۱۳۵۰: «برای تعدادی از اکراد عراقی که به ایران آمده اند در منطقه کوهسنگی و همچنین پایین خیابان و محمدآباد تعدادی چادر زده اند. ضمنا در سمزقند هم این عمل انجام شده است که برای استحضار به عرض رسیده و گویا از طرف شیر خورشید است.»
استانداری به آستان قدس، مهر ۱۳۵۰: «در مورد جایگزین کردن تعدادی از اکراد عراقی در اراضی آستان قدس مذاکره شده، این افراد در مدارس زندگی میکردند که با آغاز کار مدارس تعدادی چادر در اراضی آستان قدس به طور موقت برای آنان نصب شده و حدود ۱۵ روز دیگر به مسکن دیگری که آنان را از سرما محفوظ بدارد، منتقل خواهند شد.»
رونوشت دفتر بازرسی آستان قدس به رئیس اداره وصول عایدات آستان قدس، مهر ۱۳۵۰: «با توجه به مذاکره تلفنی، به مأمورین گروه حفاظت اراضی الندشت، محمدآباد و پایین خیابان ابلاغ شده تا از ساختن توالت برای معاودین عراقی در اطراف چادرهایی که از طرف شیر خورشید در اراضی آستان قدس نصب شده است، جلوگیری نکنند.»
رو نوشت آستان قدس رضوی به اداره کل کشاورزی، تیر ۱۳۵۱: «۱۸ نفر سرپرست خانوادههای معاودین عراقی مبنی بر پرداخت وام برای اشتغال به کار نام بردگان. خواهشمندم دستور فرمایید معاودین مزبور را به اداره سیاسی و انتظامی استانداری راهنمایی کنند تا نسبت به معرفی آنان به بانک ملی برای دریافت وام مورد لزوم اقدام لازم انجام شود.»