الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ در گزارش زیر به سراغ سه تن از هنرمندان و پژوهشگران هنرهای شهری رفتیم و از آنها خواستیم نظر و ارزیابی شان را از این رویداد شهری با ما در میان بگذارند.
دیدگاه مشترک هر سه این کارشناسان، مهر تأییدی است بر همان رویکردی که از یکی دو سال پیش، جشنواره در پیش گرفته است، یعنی حرکت به سمت المانهای تعاملی و مخاطب محور. آنها بر این نظرند که دوره المانهای بزرگ نمایی شده به پایان رسیده است و جشنواره باید به دنبال یک پوست اندازی بزرگ باشد.
مهدی یک پسر پژوهشگر و طراح گرافیک مشهدی است که در دورههای مختلف جشنواره هنرهای شهری مشهد دبیر و داور بوده است. او پهنه بندی اختصاصی و حرکت به سمت خلق یک فضای تعاملی را مثبت ارزیابی میکند و با بیان اینکه دوران چیدمان آثار در شهر تقریبا به پایان رسیده است، میگوید: در ادوار مختلف از کارهای مفهومی تا کاملا فانتزی در شهر تولید و شهر از لحاظ فضای قرارگیری این گونه آثار اشباع شده است؛ مخاطبان هم همین طور. ظاهرا راه حل این است که المانها بتوانند عملکردی از خود نشان بدهند.
همین تعاملی کردن المانها یکی از راه حلهای جدی است؛ بااین حال چیزی که هنوز هم جای خالی آن احساس میشود روایت است. قصههای شهر باید به آثار هنری شهر اضافه شوند. هر اثر هنری در شهر میتواند یک مجموعه چندضلعی باشد که جنبههای مختلف هنری، علمی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشد. یعنی یک اثر میتواند کارکردهای متنوعی در شهر داشته باشد و برای شهر یک افزونه ایجاد کند.
این هنرمند اضافه میکند: ما ساکن شهری هستیم که مقصد بسیاری از مسافران و زائران است؛ شهری که دارای قدمت فرهنگی و سابقه ادبی و هنری است. باید بتوانیم داستانهای شهر را برای مخاطبانی که به این شهر میآیند روایت کنیم. برای مثال داستانهایی درباره حضرت رضا (ع) و شهر مشهد، شخصیتهای مهم مشهد مانند فردوسی، دفاع مقدس، آداب ورسوم و سنن مردم. ما تاکنون اغلب به صورت نمادین با این موضوعات برخورد کرده ایم و کمتر سراغ روایت کردن رفته ایم.
یک پسر میگوید: این مدل در دنیا هم تجربه شده است. در اکسپوها که هر پنج سال یک بار در دنیا برگزار میشود هر کشوری یک پاویون دارد که در آن روایت خودش را میگوید. یکی از پیشنهادهایی که پارسال مطرح کردیم این بود که فضاهایی را در یک فضای متمرکز در اختیار استانهای مختلف قرار دهیم که آنها پاویونی بزنند و آداب، سنتها و رسومی را که درباره زیارت امام رضا (ع) دارند نمایش بدهند. میتوان تمهیداتی ازاین دست اندیشید که هم آوردههای فرهنگی اجتماعی و هم آوردههای اقتصادی برای شهر داشته باشند.
احسان مهدوی هنرمند طراح گرافیستی است که در سالهای ۹۱، ۹۲ و ۹۷ دبیر و داور بخشهایی از جشنواره هنرهای شهری مشهد بوده است. او در ارزیابی خود از جشنواره امسال به دو المانی اشاره میکند که به گفته او دو ایراد مهم سالهای قبل را نداشتند؛ اول اینکه سالهای قبل کارها مکان محور نبودند. او میگوید: کاری در کارگاه ساخته میشد و بعد با جرثقیل به یک مکان برای نصب منتقل میشد.
اصلا مهم نبود کجا قرار میگیرد. ولی امسال در لچکی بولوار جانباز کاری را دیدم که دقیقا بر مبنای خود آن سایت طراحی شده بود و این رشد بزرگی بود. جانمایی همیشه نقطه ضعف مشهد بوده است. وقتی لچکی جانباز را دیدم که اثر برای آن مکان طراحی شده بود، خیلی کیف کردم.
این هنرمند استفاده نکردن از هنرهای ایرانی را ایراد دومی میداند که امسال کمتر در این جشنواره مشاهده میشد. او میگوید: کاری در احمدآباد دیدم که تحت تأثیر گلیمها و گبههای ایرانی، اما به شکل مدرن بود. همیشه میگفتیم از هنرهای ایرانی استفاده و با بیان مدرن سنتها را زنده کنید.
او ادامه میدهد: کارهایی کوچک و جزئی هم در گوشه وکنار شهر دیدم که تحت تأثیر آرایهها و کاشی کاریهای حرم بودند. همیشه در این سالها از هنرمندان درخواست داشتیم کاشیهای حرم را به عنوان یکی از نمادهای هویتی مشهد بدانند و آنها را در زندگی شهری به شکل مدرنی بیان کنند؛ مثلا گوشههای ایستگاههای اتوبوس را دیدم که نواری از کاشیهای حرم داشتند. مهدوی این پیشرفت را محصول بلوغ جشنواره هنرهای شهری در سالهای اخیر میداند و میگوید: انگار آن سالها که این خواستهها را داشتیم، هنوز جشنواره بالغ نبود که چنین نتیجهای به ما بدهد. همچنین در این سالها همواره میگفتیم جنبههای آموزشی در آثار مهم اند. یعنی هر کاری میکنیم اطلاعاتی کنار آن باشد که آدمها بایستند و آنها را بخوانند. من این مسئله را امسال در لچکی جانباز دیدم و خیلی لذت بردم.
این هنرمند توضیح میدهد: رویکردی که در این سالها خیلی از آن ضربه خورده ایم رویکرد صرفا زیباسازی بوده است. صرفا شاد کردن کار هنر شهری نیست و کار شهربازی است. هنر شهری باید به شهروند سواد بدهد و باعث خلاقیت شهروند شود و او را به فکر فرو ببرد. این ویژگی هنر شهری است که ما خیلی وقتها از آن دور بوده ایم. دلیلش هم این بوده است که همیشه مدیران فکر میکرده اند، چون مردم با یک اثر عکس میگیرند، یا مثلا، چون یک اثر آدمها را خوشحال میکند یا لبخند به لبشان میآورد، کار خوبی است، درحالی که اینها اصلا ملاکهای خوبی نیستند. خیلی چیزها آدمها را خوشحال میکنند و خیلی چیزها هستند که آدمها دوست دارند با آنها عکس بگیرند، ولی لزوما به رشد شهروندان و بلوغ فرهنگی کمک نمیکنند.
احسان مهدوی درباره پهنه علم و ورود فناوری و علم به عرصه هنر شهری نیز میگوید: هنر جدید در دنیا خیلی پیشتاز است و ما باید حتما درگیر آن شویم، از جمله هنرهای جدید ویدئو آرت، پرفورمنس و جلوههای نوری ویژه که میتوانیم از آنها در هنرهای شهری بهره ببریم. اساسا هنر شهری یک کار گروهی است. یعنی باید یک نقاش، یک معمار، یک فیزیک دان، یک جامعه شناس و... با هم کار کنند. همکاری حرفههای متفاوت به ارتقای جشنواره هنرهای شهری خیلی کمک میکند.
او نقدی هم بر این بخش دارد و دراین باره میگوید: در همه سالهایی که درگیر کار هنری بوده ام خیلی ایده آل گرا نبوده ام. معتقدم کار باید انجام شود، چون اگر منتظر ایده آل باشیم، هیچ کاری انجام نمیشود. از این بابت خوشحالم که پهنه علم اجرا شده است. کار مثبتی است که به دانش شهروندان کمک میکند و سواد و انگیزه علمی آنها را بالا میبرد. این هدف آن قدر خوب است که به هر شکلی که برگزار شود، مثبت ارزیابی میشود. چون در این صورت این امید وجود دارد که در دورههای بعدی به شکل بهتری برگزار شود؛ اما من نمیتوانم از زاویه کار هنری به آن نگاه کنم. کارهایی تمام علمی در آن هستند و به صورت کامل بار علمی و آموزش دارند. شاید لازم باشد اینها را مؤسسهای مانند پارک علم و فناوری بدون اینکه اصلا به بخش هنری وارد شود به شکل علمی کار کند.
او میافزاید: وقتی پای هنر وسط میآید، ما در جست وجوی یک چیز ویژه و یگانه هستیم؛ به این معنا که وقتی آن را میبینیم، فکر کنیم هیچ جا تا حالا آن را ندیده ایم؛ چیزی که فقط به ذهن یک آدم رسیده است. ما نیاز به اتاق فکرهایی داریم که در آن از چندین حرفه با هم فکر کنند و چه بهتر که در این نشستها دانشمندان علمی هم بیایند و کارهایشان بیشتر از فیلتر هنر رد شود.
او با بیان اینکه جشنواره استقبال از بهار باید پوست بیندازد، میگوید: این جشنواره سال ۸۹ ناگهان گل کرد و سال ۹۲ اوج گرفت. آن سالها آغاز خیلی خوبی داشت و طراوت عجیبی به شهر داد. گویی شهر تکان خورده بود. اما هرچه جلو میرود، بیشتر رنگ و بوی تکرار و کهنگی به خود میگیرد و این خوب نیست. وقتش است که جشنواره یک پوست اندازی اساسی داشته باشد. مثلا همین ترکیب علم و هنر یا به روز کردن هنرهای گذشته یک تحول خوب است، ولی بیشتر از این باید باشد. باید اتاق فکرهایی برگزار کرد و متخصصان را جمع کرد تا کارها را با گفتگو و مشورت چکش کاری کنند و در نهایت یک اثر جدید و جذاب از آن دربیاورند.
زهرا رهبرنیا، هنرمند دیگری که امسال نیز در بخش داوران جشنواره هنرهای شهری مشهد حضور داشت، پیش از همه بر ضرورت تدوین کتابچهای برای توصیف و توضیح تکنیک و ایدههای هنرمندان تأکید میکند و میگوید: این کتاب که میتواند نوعی بیانیه هنرمندان خالق آثار هنرهای شهری در جشنوارههای بهاری باشد، باید عکس آثار، ویژگیها و نقد و بررسی آنها و حتی نظرات مخاطبان را شامل شود تا بتواند در بهبود کیفیت در دورههای بعدی تأثیر خود را بگذارد.
او جشنواره هنرهای شهری مشهد را بسیار پیشروتر از شهرهای دیگر توصیف میکند؛ بااین حال میگوید: جا دارد که جشنواره در بخش هنرهای تعاملی قوت بگیرد. دوستان تلاش کرده اند، اما به نظر میآید مقدمات بیشتری باید برای رشد هنرهای شهری فراهم شود. مقدماتش هم این است که باید هزینه کرد. باید کارگاههای تبدیل ایده به اجرا با حضور متخصصان فنی برگزار شوند. باید پذیرفت که بخش تعاملی خیلی جلو نرفته است و لازم است بر آن تمرکز بیشتری شود. بسیاری از شهرداریهای شهرهای دیگر اغلب دنبال بازگشت مالی هستند، درحالی که این یک حوزه فرهنگی است. خوبی شهر مشهد این است که مدیرانش درک خوبی از هنرهای شهری دارند و دنبال برگشت مالی از آنها نیستند.
این هنرمند اضافه میکند: قطعا مخاطبان به آثار بزرگ نمایی عادت کرده اند و از این گونه آثار استقبال میکنند، ولی آثار تعاملی از بابت موضوعاتی مانند شرم در دنیا مورد بررسی علمی قرار گرفته اند. صاحب نظران میگویند شاید خیلیها رویشان نشود بیایند وسط ماجرا و عادت کرده اند که منفعلانه از کنار اثری عبور کنند. اثر تعاملی مخاطب را به خود جذب میکند و بررسیها نشان میدهند که این ماجرا مانند ویروس مسری است. به تدریج افراد استقبال میکنند و آن تأثیرگذاری فرهنگی در نهایت اتفاق میافتد.