آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ یافتن معادل صحیح واژگان برای احساسات درونی و هیجاناتی که آدمی در مواجهه با اتفاقات و شرایط مختلف زندگی تجربه میکند، کار دشواری است. این کار زمانی که احساسات به حسب تعریفشان در دایره مذموم یا ممدوح قرار بگیرند، دشوارتر هم میشود. این قصهای است که انسان در تجربه غبطه، حسرت یا حسادت، بارهاوبارها از سر گذرانده است و شاید خودش هم در برخی مواقع نتواند تفاوت اینها را تشخیص دهد، درحالیکه نتیجه و اثر هریک از این عواطف در زبان و فرهنگ دینی متفاوت از دیگری است، از اینرو نگاهی انداختهایم بر آثار هریک از آنها در متون اسلامی.
غبطه یا رشک در اصطلاح اخلاق اسلامی به معنای داشتن آرزوی نعمتی برای خود است همانند آنچه دیگری دارد، بدون آنکه در فکر از دست رفتن آن نعمت از دیگری باشد. (مصباحالمنیر، ۱۴۱۸ق، ج یک، ص۴۴۲) غبطه در لغت به معنای حال خوش و نیکو، نعمت و شادمانی است. (لسانالعرب، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۳۵۹-۳۵۸) برپایه برخی روایات، غبطه خوردن بهعنوان یک فضیلت، از نشانههای مؤمن است. کلینی (ره) در الکافی، روایتی از امامصادق (ع) نقل کرده است که فرمودند: «مؤمن غبطه میخورد و حسادت نمیورزد و منافق، حسادت میورزد و غبطه نمیخورد.» (الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۷۴۹)
در روایات بیشمار حدومرزهای غبطه خوردن، بیان شده است. در روایتی از امیرالمؤمنین علی (ع) آمده است کسی که در انجام کار خیر سبقت میگیرد، شایسته غبطه خوردن است. (غررالحکم و دررالکلم، ۱۴۱۰ق، ج یک، ص۲۰۰). حضرت در روایت دیگری، کسی را که عمرش را در راه اطاعت خدا سپری کرده است، شایسته غبطه خوردن دانستهاند. (غررالحکم و دررالکلم، ۱۴۱۰ق، ج یک، ص۲۲۸).
محدث نوری در مستدرکالوسائل، روایتی از امامصادق (ع) بیان کرده است که زائر قبر امامحسین (ع) مورد غبطه قرار میگیرد. (مستدرکالوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۵۲). اما در برخی روایات، غبطه خوردن بر کسی بهدلیل زیادی مال دنیا و امور دنیوی، نکوهش شده است. (الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۳۴۹).
«حسد» همان روحیه خواری و خودکمبینی است که فرد حسود در خود میبیند و بهدنبال آن آرزو میکند فردی که دارای نعمتی واقعی یا خیالی است، از آن نعمت محروم شود. حال چه آن نعمت واقعی یا خیالی را خود داشته باشد یا نداشته باشد، یا به آن برسد یا نرسد. (چهل حدیث، ص۱۰۵)؛ لذا تفاوت این دو صفت، روشن است. غبطه عامل تحرک و پویایی است و حسادت عامل ایستایی و درجا زدن، از اینرو غبطه از فضایل و حسادت از رذایل اخلاقی محسوب میشود و گناه بهشمار میآید.
در قرآن بیش از هفت نمونه سخن از حسادت و خطر آن به میان آمده است؛ در سوره مائده، آیه ۲۷ تا ۳۰، جریان فرزندان آدم (ع) مطرح شده است که قابیل بر اثر حسادت به برادرش هابیل، دست به قتل او میزند. همچنین قرآن در سوره مبارکه یوسف (ع)، داستان برادران یوسف (ع) را مطرح کرده است که بر اثر حسادت، برادر خود را کتک زدند و داخل چاه انداختند. این حسادت باعث شد گناهانی همچون دروغ، اهانت به پدر و ضربوشتم برادر را مرتکب شوند.
حسد از خصایصی است که بهشدت در آموزههای دینی، نفی و برای آن آثار و عواقب سوء برشمرده شده است. از پیامبراکرم (ص) نقل است که فرمودند: «حسد و ایمان (هرگز) در دل یک نفر باهم جمع نمیشوند.» (مستدرک، ج١٢، ص١٨) و از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل است که: «حسد، بزرگترین دام شیطان است.» (فهرست غرر، ص٦٧). اماممجتبی (ع) نیز در نکوهش حسد و حسدورزی فرمودهاند: «حسد، پیشقراول تمام شرها و بدیهاست. از روی همین حسد بود که قابیل برادرش هابیل را به قتل رسانید.» (بحارالانوار، ج ٧٨، ص١١١)
حسرت به معنای دریغ و افسوس و تأسف و غصه خوردن بر چیز ازدسترفته است. انسان در این هنگام برای از دست دادن نعمتی یا استفاده نکردن بهموقع و درست از نعمتی که از دست رفته است، پشیمان میشود. این واژه در قرآن با همین مفهوم بهکار رفته است، چنانکه آیه۵۶ سوره مبارکه زمر به حسرت کافران در روز قیامت از کوتاهی خود اشاره میکند و میفرماید: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ».
از مولای متقیان (ع) نقل است که فرمودند: «پس حقیقت قصه این است؛ آن که دنیا را بر ولایت و (محبت و اطاعت) اهلبیت پیامبر (ص) برگزیند، حسرت و افسوس بر او سنگین خواهد بود.». (بحارالانوار، ج۶۸، ص۶۲) و نیز از ایشان است که: «و بدان که دنیا سرای آزمایش و ابتلائات است. هر شخصی ساعتی در آن فراغت یابد و دست از کار بکشد، همین ساعت بیکاری و بیهودگی، موجب حسرت و دریغ در قیامت خواهد شد.». (نهجالبلاغه، نامه۵۹).
نقل است: «حضرت علی (ع) در سحرگاه هرشب، بعد نماز صبح (نافله یا واجب) هفتادبار استغفار میکردند و میفرمودند: خدایا! طلب مغفرت میکنم از تو برای هر گناهی که حسرت و افسوس بهبار آورد و روزی را زندانی کند و دعا را برگرداند (و به اجابت نرساند) و... و در رستاخیز حسرت و ندامت شود.».
(بحارالانوار، ج۸۷، ص۳۳۰).
در غبطه، شخص آرزو میکند نعمتی را که دیگری دارد، داشته باشد بدون آنکه خواستار زوال آن نعمت برای دیگری باشد، اما در حسد، شخص حسود آرزو میکند نعمتی که دیگری دارد، از بین برود. ابن ابیالحدید در بیان تفاوت حسد و غبطه میگوید: «مرز حسادت این است که از آنچه نصیب دیگری شده است، خشمگین شوی و دوست داشته باشی از او زائل شود و به تو برسد، اما غبطه آن است که از روزی دیگری ناراحت نشوی و زوالش را نخواهی و فقط دوست داشته باشی مثل آن نصیب تو هم بشود.» (شرح نهجالبلاغه، ۱۴۱۸ق، ج یک، ص۳۱۹).
غبطه، از فضایل اخلاقی و صفات پسندیده است، درحالیکه بهگفته ملامهدی نراقی، حسد از بدترین رذایل اخلاقی و امراض نفسانی بهشمار میرود که صاحبش را به عقوبت دنیوی و عذاب اخروی مبتلا میکند و در قرآن و روایات مذمت شده است. غبطه با حسرت نیز تفاوت دارد. حسرت به معنای اندوه شدید بر چیز ازدسترفته و یک واکنش عاطفی است که فرد، زمانی که احساس از دست دادن فایده و امتیازی را داشته باشد، آن را تجربه میکند. (نشانهشناسی حسادت با تکیه بر منابع اسلامی، ص۸۰)