آیا تاثیر معدل در کنکور حذف شد؟| شورای عالی انقلاب فرهنگی اطلاعیه داد ورود سامانه بارشی جدید به کشور از روز جمعه ۵ بهمن ماه افشاگری نماینده مجلس: هزینه‌کرد عوارض آلایندگی در محل دیگر رونمایی از مستند «رویای صادقه» در مشهد+ویدئو معاون دادستان کل کشور درباره آبیاری مزارع با پس‌آب‌های خام تذکر داد ۶ سرطانی که در کمین مصرف کنندگان دخانیات موزه‌ای در چین میزبان گنجینه‌های تاریخی ایران می‌شود جنوب کشور مقصد اصلی سفر‌های نوروزی ۱۴۰۴ باند مخوف سرقت‌های مسلحانه از گیم نت‌های مشهد متلاشی شد (۳ بهمن ۱۴۰۳)+ویدئو پرواز مشهد-کراچی از سر گرفته شد «فرانسه» محبوب‌ترین مقصد سفر در جهان خطر حفاری‌های غیرمجاز و تخریب در منطقه باستانی بازه هور حقوق و اضافه تدریس معلمان خریدخدمات، در بهمن ۱۴۰۳ به حسابشان واریز می‌شود آتش‌سوزی منزل مسکونی در شهرستان مشهد با یک فوتی و دو مصدوم (۳ بهمن ۱۴۰۳) تشخیص بموقع سرطان روده موفقیت در درمان را افزایش می‌دهد شناسایی سالانه حدود ۱۰ هزار مورد جدید ابتلا به سرطان در خراسان رضوی تنش آبی به ۲۳ استان کشور رسیده است حکم بازداشت بشار اسد بار دیگر صادر شد سقوط یک هواپیمای نظامی در همدان (۳ بهمن ۱۴۰۳) مددکاران بیمارستانی چه خدماتی به بیماران ارائه می‌دهند؟ آتش سوزی مخازن ۱۸ هزار تنی انبار نفت شهرری (۳ بهمن ۱۴۰۳) غربالگری بیش از ۱۳ هزار نفر در زمینه بیماری سل، تاکنون (۳ بهمن ۱۴۰۳) ۹۰ درصد جراحی‌ها به‌صورت کم‌تهاجمی در کشور انجام می‌شود مسجد چهاربرکه حاج رجبعلی لار، شاهکاری بر فراز آب ریاست گروه آسیا و اقیانوسیه در شورای حقوق بشر به ایران رسید پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی، امروز (چهارشنبه، ۳ بهمن ۱۴۰۳) | تا پایان هفته، هوای نسبتاً سرد بر استان حاکم خواهد بود اسیدپاشی مرد شکاک به همسرش و همکار او در تهران! درآمد گردشگری دنیا در سال ۲۰۲۴ چقدر بود؟ + جزئیات و آمار خبر حذف کلی آزمون آیین‌نامه رانندگی صحت ندارد معافیت اقامتگاه‌های گردشگری از افزایش پلکانی نرخ تعرفه آ‌ب‌بها شایع‌ترین سرطان در کشور کدام است؟
سرخط خبرها

خستگی‌ های آقای جنیدی

  • کد خبر: ۱۶۱۷۶۶
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۲
خستگی‌ های آقای جنیدی
یکی دوهفته‌ای می‌شد وقتی به کلاس می‌آمد نه راه می‌رفت و نه جلو تخته می‌ایستاد. فقط می‌نشست پشت میزش و با بی حالی درس می‌داد. بر خلاف همیشه که آن قدر پرانرژی بود و با خودمان فکر می‌کردیم آقای جنیدی انگار خسته نمی‌شود.

سرش را گرفته بود توی دست هایش. بچه‌ها با هم پچ پچ می‌کردند. مهناز گفت: آقا قرار بود فصل دو را از ما امتحان بگیرید. پچ پچ بالا گرفت. هر کدام از دانش آموز‌ها چیزی می‌گفتند. یکی مهناز را دعوا می‌کرد که این چه وقت یادآوری است ساعت بعد ریاضی داریم.

آن درس هم قرار است امتحان داشته باشیم. یکی می‌گفت: آقا امتحانتان را بگیرید به حرف تنبل‌ها گوش ندهید. معلم، اما هنوز سرش را بین دست هایش گرفته بود. او مانند همیشه نبود. یکی دوهفته‌ای می‌شد وقتی به کلاس می‌آمد نه راه می‌رفت و نه جلو تخته می‌ایستاد. فقط می‌نشست پشت میزش و با بی حالی درس می‌داد. بر خلاف همیشه که آن قدر پرانرژی بود و با خودمان فکر می‌کردیم آقای جنیدی انگار خسته نمی‌شود.

بالاخره معلممان برگه‌ها را از کیف درآورد و گذاشت روی میز. مبصر را صدا زد تا ورقه‌های امتحان را بین بچه‌های کلاس پخش کند. آقای جنیدی حتی نگفت کتاب هایتان را جمع کنید. از جایش هم بلند نشد. خودمان شروع کردیم به نوشتن. شیطنت بعضی‌ها گل کرده بود. یا با کنار دستی حرف می‌زدند یا کتاب اجتماعی را آرام باز می‌کردند و جواب‌ها را طوری که دو ردیف این طرف و آن طرفشان بشنوند می‌خواندند. آقای جنیدی سرش را گذاشته بود روی میز. صدای زهرا کلاس را برداشت؛ آقای جنیدی خواب است.

معلممان سرش را هم بلند نکرد.

آن قدر خوابش عمیق شده بود که صدایی از او در نیامد. بچه‌ها که مطمئن شدند خبری از نظارت نیست با خاطر جمع سروصدا می‌کردند. یکی دوتایشان توی کلاس راه می‌رفتند. بالای سر آقا معلم می‌رفتند و شکلک در می‌آوردند. مریم آرام گفت: سروصدا نکنید انگار آقای جنیدی دیشب نخوابیده.

یک ساعت تمام وقت کلاس به همین منوال گذشت. یکی دوبار معلم بیدار شد و نگاهی به چهره پر از شیطنت بچه‌ها انداخت و دوباره خوابید. صدیقه در همه این مدت سعی می‌کرد جو کلاس را آرام نگه دارد. می‌دانستیم در روستای آقای جنیدی زندگی می‌کند و او را خوب می‌شناسد. آخر‌های کلاس بچه‌ها برگه‌ها را جمع کردند و روی میز معلم گذاشتند. آقامعلم از خواب بیدار شد. برگه‌ها را گذاشت توی کیفش و از بچه‌ها عذرخواهی کرد. گفت که خیلی خسته است و این روز‌ها در شبانه روز تنها دو سه ساعت می‌خوابد. قول داد جلسه بعد جبران کند و درس جدید بدهد. امتحان دو فصل را هم دوباره از ما بگیرد.

زنگ تفریح صدیقه از کلاس بیرون نرفت. بچه‌ها را دورش جمع کرد و گفت: آقای جنیدی روی زمین پدرش کشاورزی می‌کند. چند ماه پیش پدرش سکته کرد و توان کار کردن ندارد. او مجبور است روز‌ها در مدرسه درس بدهد و عصر‌ها هم تا دیر وقت در زمین کشاورزی پدرش کار کند. صدیقه، خانواده آقای جنیدی را هم خوب می‌شناخت.

گفت همسرش یک سالی می‌شود که بیمار است و معلممان به تنهایی به امورات خانه و بچه هایش رسیدگی می‌کند. شرمنده شدیم. سرمان را انداختیم پایین. خجالت کشیدیم. تازه فهمیده بودیم آقای جنیدی با چه شرایط سختی دست و پنجه نرم می‌کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->