عزم جدی ایران برای سرمایه‌گذاری در بخش معادن افغانستان پاکستان و طالبان برای «پیشبرد منافع مشترک» توافق کردند طالبان در تلاش برای نقش آفرینی بیشتر در چابهار قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) وزیر صمت از آمادگی ایران برای انتقال دانش فنی معادن به افغانستان خبرداد ایران و افغانستان گسترش ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ‌ﻫﺎ دﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻧﻔﺖ ﻭ ﮔﺎﺯ را بررسی می‌کنند قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) کیش میزبان مسابقات فوتسال کافا شد | تیم ملی فوتسال افغانستان به مصاف رقبا می‌رود استاندار طالبان در هرات: قطعه چهارم راه‌آهن خواف-هرات به‌زودی به بهره‌برداری می‌رسد دیوان محاسبات: فقدان آمار دقیق از اتباع خارجی در کشور موجب ارائه آمار‌های متناقض از سوی دستگاه‌ها شده است تیم «سفید سنگ» قهرمان مسابقات کریکت جام بهاری در ولایت لوگر افغانستان شد سخنگوی دولت: تفاوت‌ها و تشابهات میان ایران و افغانستان می‌تواند تعاملات فرهنگی ما را غنی کند قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (دوشنبه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) امیرخان متقی از سفارت افغانستان در تهران بازدید کرد سرپرست کنسولگری افغانستان در مشهد، درگذشت (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) جودوکاران افغانستانی ۴ مدال مسابقات جام صلح و دوستی را از آن خود کردند رئیس مرکز امور اتباع وزارت کشور: بنای ما اخراج اتباع نیست + فیلم قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (شنبه، ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) دونالد ترامپ: چین در بگرام حضور دارد قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (پنجشنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) یک مقام وزارت کار: با تغییر فرهنگ کار در کشور مواجه هستیم | بخش عمده بازار ایران در اختیار اتباع خارجی قرار ندارد
سرخط خبرها

شعری از محمدکاظم کاظمی برای کارگران افغانستان + ویدئو

  • کد خبر: ۱۶۱۸۱۱
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۹
شعری از محمدکاظم کاظمی برای کارگران افغانستان + ویدئو
محمدکاظم کاظمی سال ۱۳۷۷ شعری را برای کارگران افغانستانی سروده است که تاکنون هم به خوبی شرایط آن‌ها را بیان می‌کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ محمدکاظم کاظمی در غزلی شرایط کارگران هم وطنش را اینگونه شرح می‌دهد:

دیدمت صبحدم در آخر صف‌، کولۀ سرنوشت در دستت‌
کوله‌باری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت‌، در دستت‌

گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی‌
باز این فالگیر آبله‌رو طالعت را نوشت در دستت‌

بس که با سنگ و گچ عجین گشته‌، تکه‌چوبی در آستین گشته‌
بس که با خاک و گِل به‌سر برده‌، می‌توان سبزه کشت در دستت‌

شب می‌افتد و می‌رسی از راه با غروری نگفتنی در چشم‌
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت‌

کاش می‌شد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت‌، در دستت‌

بازی‌ات را کسی به‌هم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی‌، خطّ یک سرنوشت‌، در دستت‌

اینجا ببینید:

منبع ویدئو: آرامدیا
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->