طالبان از ایران برای ارتقای نظام درمان در افغانستان کمک خواستند  قیمت افغانی به تومان و دلار چهارشنبه (۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) ایران برای تکمیل جاده ابونصرفراهی در افغانستان ۱۰ میلیون یورو اختصاص داد یک مقام طالبان: تاجران افغان نیز در حادثه بندر شهید رجایی زیان دیده‌اند دستیار وزیر خارجه از سرمایه‌گذاران افغان خواست به بندر چابهار توجه جدی داشته باشند قیمت افغانی به تومان و دلار سه‌شنبه (۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) ۷۰ درصد زنان در افغانستان برای دریافت کمک‌های بشردوستانه با مشکل مواجه‌ هستند سازمان بهداشت جهانی: در ۲۰۲۴ بیش از ۱۰۰ کودک در افغانستان و پاکستان فلج شده‌اند قیمت افغانی به تومان و دلار دوشنبه (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) افغانستانی‌ها شانه به شانه مردم ایران | ما غم شریکیم کمبود بودجه برنامه جهانی غذا | احتمال توقف کمک‌رسانی از طریق هوا به افغانستان همه چیز درباره آزمون کنکور ۱۴۰۴ افغانستان ابراز همدردی طالبان با ملت و حکومت ایران، درپی وقوع حادثه در اسکله شهید رجایی بندرعباس قیمت افغانی به تومان و دلار یکشنبه (۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) سرپرست سفارت ایران در کابل: از هنر‌های تجسمی در افغانستان حمایت می‌کنیم + فیلم درخواست انجمن دوستی ایران و افغانستان برای توقف «رفتار تبعیض‌آمیز» علیه مهاجران محرومیت ۳۰۰ هزار کودک افغانستانی از آموزش به دلیل کاهش کمک‌های آمریکا هیئت طالبان برای شرکت در نمایشگاه «ایران اکسپو» عازم تهران شد (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) بلومبرگ از تصمیم روسیه برای تقویت روابط خود با طالبان خبر داد قیمت افغانی به تومان و دلار شنبه (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعتراف یک فرمانده سابق طالبان به گروگان‌گرفتن روزنامه‌نگار آمریکایی
سرخط خبرها

شعری از محمدکاظم کاظمی برای کارگران افغانستان + ویدئو

  • کد خبر: ۱۶۱۸۱۱
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۹
شعری از محمدکاظم کاظمی برای کارگران افغانستان + ویدئو
محمدکاظم کاظمی سال ۱۳۷۷ شعری را برای کارگران افغانستانی سروده است که تاکنون هم به خوبی شرایط آن‌ها را بیان می‌کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ محمدکاظم کاظمی در غزلی شرایط کارگران هم وطنش را اینگونه شرح می‌دهد:

دیدمت صبحدم در آخر صف‌، کولۀ سرنوشت در دستت‌
کوله‌باری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت‌، در دستت‌

گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی‌
باز این فالگیر آبله‌رو طالعت را نوشت در دستت‌

بس که با سنگ و گچ عجین گشته‌، تکه‌چوبی در آستین گشته‌
بس که با خاک و گِل به‌سر برده‌، می‌توان سبزه کشت در دستت‌

شب می‌افتد و می‌رسی از راه با غروری نگفتنی در چشم‌
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت‌

کاش می‌شد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت‌، در دستت‌

بازی‌ات را کسی به‌هم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی‌، خطّ یک سرنوشت‌، در دستت‌

اینجا ببینید:

منبع ویدئو: آرامدیا
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->