توصیه‌های پزشکی برای پیاده‌روی اربعین + فیلم خنثی‌سازی توطئه داعش برای هدف قرار دادن زائران اربعین تردد یک‌میلیون و ۳۴۱ هزار نفر از مرز مهران (۱۷ مرداد ۱۴۰۴) یازده سال خدمت مشهدی‌ها به زائران در کربلا | موکب امام رضا(ع) روزانه میزبان ۵ هزار زائر اربعین حسینی است + فیلم ثبت‌نام ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار نفر در سامانه سماح (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) نرخ و ساعت حرکت اتوبوس‌ها از کربلا به شهر‌های زیارتی دیگر عراق + جزئیات و عکس (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) یادی از نخستین امام‌جمعه مشهد پس از انقلاب اسلامی ثبت یک میلیون و ۱۸۰ هزار تردد در مرز مهران تا کنون (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) اعلام برنامه‌های سالروز ورود آزادگان به کشور، در استان خراسان رضوی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) مشهد، بزرگ‌ترین شهر وقفی جهان اسلام | برخورد قاطع با تصرفات موقوفات و تسهیلات ویژه برای ساکنان بافت‌های فرسوده + فیلم خطر افراطی‌گری را جدی بگیریم | گفت‌و‌گو با عضو مجلس خبرگان رهبری درباره مسئله وحدت شیعه و سنی ثبت‌نام ۲ میلیون و ۷۰۰ زائر اربعین در سامانه سماح | یک میلیون و ۷۰۰ هزار زائر وارد عراق شدند (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) بزرگ‌ترین عملیات تغذیه و اسکان خراسان رضوی برای زائران اربعین ۱۴۰۴ جهش ۶۲ درصدی مشارکت خراسان رضوی در بازسازی عتبات عالیات | بهره‌برداری از صحن عقیله بنی‌هاشم(س) در کربلا تا ۲ سال آینده سند کربلا روایت توست عالم مردم‌دار | یادی از آیت‌ا... محمدهادی میلانی، مرجع فقید، هم‌زمان با سالروز درگذشتش از نجف تا کربلا، دل‌هایی که راه می‌روند بیش از ۲.۶ میلیون نفر در سامانه سماح ثبت نام کردند (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) تولیت آستان قدس رضوی: هیچ‌کس حق ندارد اتحاد ملت در برابر دشمن را بهم بزند| انسجام ملی، آینده ایران را رقم خواهد زد!
سرخط خبرها

رازِ هادی

  • کد خبر: ۱۶۲۰۳۱
  • ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۰
رازِ هادی
هادی همین طور که داشت، برای کبوترهایش آب و دانه می‌ریخت و به آن‌ها رسیدگی می‌کرد، از قول و قرارش با امام رضا (ع) گفت و من داشتم به هادی کلاس پنجم و هادی امروز فکر می‌کردم که چقدر باهم فرق دارند.

همیشه صدای کبوترهایش در خانه ما می‌آید. بالای طبقه دوم خانه شان را دیوار آجری بدریختی چیده که گویی هیچ کدام از اصول معماری در چیدمان آجر‌ها رعایت نشده و قلمبه‌های بی ریخت سیمان از لا به لای آجر‌ها زده بیرون. هادی کلاس پنجم ابتدایی هم کلاسی من بود. بعد دیگر ندیدمش تا همین پارسال که با ما همسایه شدند. در واقع دیوار خانه هایمان را پشت به پشت هم زده بودند تا مقاوم‌تر باشند.

بعد سال‌ها همدیگر را بالای پشت بام دیدیم و او درحالی که داشت به کبوترهایش دانه می‌داد از شرق تا غرب سخن می‌گفت. یک روز که رفته بودم بالای پشت بام و اتفاقا هادی هم آن بالا بود، نشستیم به حرف زدن. دیدم یک کبوتر سپید را انداخت توی قفس. گفتم: «می خوای بفروشی اش؟» گفت: «نه، این قراره بره یه جای خوب» گفتم: «کجا؟» گفت: «من یک قولی به امام رضا (ع) داده ام و این نذر حرمه. فردا چهارشنبه است و من طبق قولم به آقا باید بر م حرم و آزادش کنم.»

هادی همین طور که داشت، برای کبوترهایش آب و دانه می‌ریخت و به آن‌ها رسیدگی می‌کرد، از قول و قرارش با امام رضا (ع) گفت و من داشتم به هادی کلاس پنجم و هادی امروز فکر می‌کردم که چقدر باهم فرق دارند. هادی اسم پسرش را جواد گذاشته است، خودش هم همین که بیکار می‌شود می‌نشیند ترک موتورش و گازش را می‌گیرد و می‌رود حرم.

به قول رحیم برادرش، هادی جَلد حرم آقا شده است. بعد‌ها از رحیم شنیدم که هادی چند سال قبل تصادف کرده و هرچه شده در همان چند روز کما شده. او با پای خودش از بیمارستان بیرون آمده، رفته است سر تور کبوترهایش، یک قمری که از همه بیشتر دوستش داشته را برداشته و رفته حرم آزادش کرده است. هادی با هیچ کس درباره آنچه در اغما دیده و ماجرای شفایش حرف نزده است، حتی مادرش.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->