هادی دقیق | شهرآرانیوز؛ تصور دنیای بدون خط، امروز خیلی برای ما سخت است. روزگار کنونی برخلاف گذشته، همه ما را مجبور میکند روزانه دستکم چند خط برای برقراری ارتباط با دیگران بنویسیم. قدری پیش از اختراع خط، نمونههای اولیه این برقراری ارتباط در خطهای تصویری اقوام باستان پیدا شد؛ از هیروگلیف مصری تا خط تصویری سومری و عیلامی. گذشته از اینها، برخی نقوش این خطهای ابتدایی، پیشتر از این هم روی صخرهها و دیوار غارها نقش بسته بود.
این تصویر ابتدایی ما از دنیای بدون خط است که ما را به سنگنگارهها میرساند؛ البته در همان هم تردید کم نیست. عدهای از تاریخنگاران و پژوهشگران بر این باورند که این نقوش ابتدایی، کار انسان معاصر و بلکه چوپانانی است که از سر تفریح روی سنگ کشیدهاند. بماند. نقوش این سنگنگارهها که امروزه در دسته آثار هنری از دوران پارینهسنگی تا عصر معاصر قرار گرفتهاند، نتیجه زندگی انسانها و جوامع قبل از پیدایش خط هستند. درنتیجه، بخش زیادی از آنها احتمالا هنر دست انسانهایی است که هنوز موفق به اختراع خط نشده بودند.
ایندست سنگنگارهها در خراسان و اطراف مشهد نیز فراواناند. یکی از این میراث پراکنده فرهنگی در اطراف مشهد، سنگنگاره شترسنگ است. گویا شباهت ریخت و رنگ صخرههای آن به کوهان شتر، عاملی برای این نامگذاری بوده است. شترسنگ در جاده مشهد به شاندیز و در روستای دهنو از توابع طرقبه قرار دارد. پیدا کردنش ساده است؛ روی نقشه باغ بیلدر را جستوجو کنید و اطراف آن پی شترسنگ بگردید. سنگنگاره شترسنگ، اردیبهشت ۱۳۸۰ در فهرست میراث ملی ثبت شده است.
اصولا بیشتر سنگنگارهها به دو شکل رنگیننگاره و کندهنگاره هستند که نمونه رنگیننگاره، بیشتر در غرب ایران و غارهای استان لرستان کشف شده است. کندهنگاریهای شترسنگ بر صخرههای گرانیتی این منطقه، شامل نقوشی مثل گاومیش، آهو، شیر، یوزپلنگ، انسان برهنه، انسان سواربرحیوان و درحال شکار و تیراندازی با تیروکمان، تعدادی نقش نامفهوم و بز کوهی است. ابعاد صخره اصلی دو در سه متر است و تعدادی صخره منقوش کوچکتر نیز در اطرافش دیده میشود. از این نقوش پیداست که امروز دیگر از حیوانات ساکن دشت توس در زمان نقشبستن این سنگنگارهها خبری نیست.
گاهنگاری نقوش صخرهای دشوار است، اما در گزارش ثبت میراثفرهنگی این اثر آمده است که باتوجهبه به تکنیک استفادهشده در کندهنگاریها و مقایسه آن با همسنگهایش و همچنین وجود چند سنگنگاره دیگر در فاصله چندکیلومتری شترسنگ، میتوان آن را به دوران نوسنگی تا معاصر نسبت داد. دوره نوسنگی تقریبا از ۱۰ هزار سال پیش از میلاد آغاز شده است. نقوش این صخرهها بر زمینهای تیره حک شدهاند و از رنگ آنها میشود فهمید که در دورههای مختلف ایجاد شدهاند؛ برخی آنقدر قدیمیاند که تقریبا محو شدهاند، بعضی تیرهترند و برخی نیز هنوز سفیدند.
بز نقش پررنگی روی این سنگنگارهها دارد. آنگونه که پیداست، تأثیر این جانور بر زندگی مردمان آن زمان دشت توس نیز همینقدر پررنگ بوده است؛ البته این فراوانی مختص این منطقه و ایران یا حتی نقوش صخرهای نیست؛ اصولا بز از پیدایش بشر تاکنون، یکی از بازیگران اصلی صحنه زندگی انسان بوده است و ردپایش را میشود همهجای تاریخ دید، حتی روی بومهایی طبیعی مثل شترسنگ. با وجود پراکندگی سنگنگارهها، نکتهای که در این هنر دنیاگیر و تاریخی پیداست، شباهت ریختشناسی و محتوای آنهاست.
نقش بزکوهی بر این سنگنگارهها مثل نمونههای همسنگش در خراسان، بیشترین فراوانی را دارد و به دو روش ساده با طراحی بدن جانور بهصورت یک خط افقی و نمایش اعضای بدن با خطهای مورب و روش واقعگرایانه با نمایش جزئیات ترسیم شده است. انسان هنرمند دوران تاریخی یا پیش از تاریخ، بیشتر سعی میکرده است تصاویر حیواناتی را ترسیم کند که نقشی بسزا در زندگی و معیشت او داشتهاند یا به باور همانها، نیروهایی خارقالعاده داشته و قادر به درک حوادث طبیعی بودهاند. بز نیز بین این جانوران چنین نقشی ایفا میکرده است، بنابراین بز نماد آب بوده است و آب خود بیانگر آبادانی، زندگی و فراوانی نعمت.
شاخ این حیوان نیز نمادی از ماه بوده است. این کارکردهای نمادین بز، در دورههای بعد و حتی تا دوران اسلامی نیز چشمگیر است و گاهی نقش نمادهای دیگر را به خود میگیرد. مقاومت بز برابر عوامل جوی، استقامتش در مناطقی با پوشش گیاهی کم و پایداریاش در عبور از مناطق سختگذر و کوهستانی را هم باید به فهرست جذابیتهایش افزود که او را قادر به زندگی در هر موقعیتی میکرده است.
در این بین، منطقه خوشآبوهوای دشت توس، بین کوههای هزارمسجد و بینالود، هم جاذبه فراوانی برای اقوام شکارچی، کوچرو و حتی دامداران داشته است و طبیعی است که بز هم در این منطقه به زندگی انسان گره بخورد. بعد از بز، دومین نقشی که در سنگنگارههای منطقه شترسنگ بیشترین فراوانی را دارد، نقوش انسانی است؛ انسان کماندار درحال شکار، ایستاده، درحال جنگ و نزاع و انسان سواربرشیر. تصاویر بزهای شترسنگ معمولا نیمرخ با شکل، اندازه و تعداد متفاوت شاخ (دوتایی یا تکی)، گاه با انحنای بزرگ هستند؛ البته بزهایی با شاخهای کوتاهتر یا انحنای کمتر نیز دیده میشود.
سنگنگاره شترسنگ کم از باد و باران گزند ندیده است و امیدواریم زیانهای انسانی نیز کم شود و آسیبی به آسیبهای طبیعیاش نیفزاید تا این میراث گذشتگان بهدست آیندگان نیز برسد.
* این گزارش از مطالب کتاب «سنگنگارههای شرق مرکزی ایران» بهره برده است.