سریال «سووشون» مجوز پخش ندارد یادی از ابراهیم شکورزاده بلوری، محقق و پژوهشگر فرهنگ عامه خراسان | راوی قصه‌های مردم حال‌وهوای بهاری این روزهای تئاتر مشهد | آینده روشن تئاتر مشهد در مسیر جوان‌گرایی جشن تولد ۵۷ سالگی رضا عطاران در کنار مشهدی‌ها روایت «حماسه و ادب» در مشهد | از رونمایی انیمیشن با موضوع شاهنامه تا پویش «بچه‌مرشد» معرفی نامزد‌های جایزه «ارغوان» + اسامی اعلام آمادگی صداوسیما برای تولید پایتخت ۸ تولید فیلم «رستم و سهراب» محمدحسین مهدویان متوقف شد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ توقیف سریال سووشون قبل از توزیع در شبکه خانگی درگذشت رابرت بنتون، کارگردان «کرامر علیه کرامر» پست اینستاگرامی محسن یگانه برای تولد ۴۰ سالگی‌اش + عکس مریم شیرزاد فصل جدید مجموعه آن‌شرلی را دوبله می‌کند نخل طلای افتخاری جشنواره کن به رابرت دنیرو اهدا شد حرف‌های کارگردان سریال جنگل آسفالت درباره وضعیت این اثر آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته | آغاز اکران فیلم‌های تازه نفس از امروز (۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) سرنوشت خانه جادوگران «هری پاتر» چه شد؟ | نگاهی به سرنوشت لوکیشن‌های فیلم‌های معروف
سرخط خبرها

حکایت شیر و مدیر برنامه‌ ریزی‌ اش

  • کد خبر: ۱۶۵۵۷۵
  • ۰۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۲۵
حکایت شیر و مدیر برنامه‌ ریزی‌ اش
شیر رو به گرگ و روباه کرد و از اوضاع کاروبار آن‌ها پرسید. گرگ گفت: مدتی است بیکارم و البته مسئولان مقصر نیستند و تقصیر خودم است که بیکارم، چون اگر کسی واقعا دنبال کار باشد، آن را پیدا می‌کند.

در روزگاران قدیم در سه‌راهی ورودی جنگلی دوردست، شیر و گرگ و روباه به یکدیگر رسیدند. پس از سلام و احوالپرسی، شیر رو به گرگ و روباه کرد و از اوضاع کاروبار آن‌ها پرسید. گرگ گفت: مدتی است بیکارم و البته مسئولان مقصر نیستند و تقصیر خودم است که بیکارم، چون اگر کسی واقعا دنبال کار باشد، آن را پیدا می‌کند؛ حتی اگر زیر سنگ یا ته چاه یا هرجای دیگر باشد.

روباه گفت: من هم تا چند روز پیش کار داشتم، اما چندروزی است کار خود را از دست داده‌ام و به‌نظر می‌رسد تقصیر خودم است؛ زیرا اگر کسی واقعا کار خود را از دست نداده باشد، کار خود را از دست نداده است.

شیر گفت: یعنی چی؟ روباه گفت: خودم هم نفهمیدم. شیر گفت: عیب ندارد. روباه و گرگ گفتند: شما چطور جناب شیر؟

شیر گفت: من املاک و مستغلات خود را اجاره داده‌ام و اجاره‌بهایش را می‌گیرم، اما مدتی است مستأجرانم بیکار شده‌اند که البته تقصیر خودشان است و اجاره‌بهای خود را نداده‌اند و الان اوضاع مناسبی ندارم.

شیر و گرگ و روباه پس از آنکه اوضاع را به‌خوبی تحلیل کردند، تصمیم گرفتند برای آنکه راندمان کار را بالا ببرند هم‌افزایی کنند تا نتیجه بهتری از کار خود حاصل کنند.

به این ترتیب که سه‌نفری به شکار بروند و سپس شکارشان را میان خود تقسیم کنند.

پس از توافق اولیه با هم دست دادند، وارد جنگل شدند و در اولین شکار گروهی خود با حمله‌ای برق آسا، یک الاغ، یک‌آهو و یک خرگوش شکار کردند.

سپس شکار‌ها را به کناری بردند و آنجا در کنار هم نشستند تا محصول نهایی را با یکدیگر قسمت کنند. در این هنگام شیر رو به گرگ کرد و گفت:‌ای گرگ، در زمینه نحوه تقسیم محصول نهایی، پیشنهاد خود را بگو.

گرگ گفت: ازآنجاکه شما از همه بزرگ‌ترید، الاغ که شکار بزرگ‌تر است مال شما و، چون روباه از همه کوچک‌تر است، خرگوش که شکار کوچک‌تر است مال او و آهو نیز مال من. شیر گفت: نه، خوشم نیامد و در واکنشی سریع به گرگ حمله کرد و با دندان‌های تیزش او را خفه کرد و کشت. سپس رو به روباه کرد و گفت: تو پیشنهادت را بگو.

روباه گفت: از آنجاکه شما شیر هستید و در سبک زندگی سالم وعده غذایی صبحانه از همه مهم‌تر است، الاغ را به‌عنوان صبحانه میل بفرمایید و، چون براساس طب سنتی وعده غذایی ناهار وعده مهمی نیست، خرگوش را به‌عنوان ناهار تناول بفرمایید و آهو را نیز برای شام صرف کنید. همچنین می‌توانید به‌عنوان میان‌وعده از گرگ نیز استفاده کنید.

شیر گفت: ها، خوشم آمد. پس پیشنهاد وی را قبول و او را نیز به‌عنوان مدیر برنامه‌ریزی خود منصوب کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->