فیلم صبح اعدام به برنامه هفت رسید چرا تلویزیون سخنرانی حجت‌الاسلام مسعود عالی را قطع کرد؟ ریدلی اسکات در ۸۸ سالگی همچنان پرکار است برگزاری نمایشگاه گروهی نقاشیخط «هفت هنر» در نگارخانه رضوان مشهد تام کروز با شانزدهمین پرش با چتر نجات، رکورد گینس را شکست علیرضا قربانی: فقدان «الهه»، دختر سرزمینمان، داغدارمان کرد ویدئو | گاف جدید شبکه ایران‌اینترنشنال علیه فرزند رهبر انقلاب اقدام دوباره نماوا برای دور زدن قانون درباره انتشار سریال سووشون؛ این‌بار با یوتیوب سیدعلی خامنه‌ایِ خمینی درباره نمایش خانم و آقای پاواروتی | صحنه‌هایی از یک فروپاشی روزمره فیلم‌های سینمایی تلویزیون در روزهای (۱۴، ۱۵ و ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۴) رکوردشکنی سریال «وحشی» در فیلم‌نت علی شادمان با فیلم «تهران کنارت» در راه جشنواره کارلووی واری تابستان فصلی پر از فرصت | نگاهی به برنامه‌های کانون پرورش فکری مشهد در تابستان ۱۴۰۴ شهاب موسوی‌زاده هنرمند نقاش درگذشت برنامه استعدادیابی بین‌المللی «ستاره شو» در راه نمایش خانگی جایزه بهترین فیلم جشنواره رینبو لندن در دستان «ایار» ایرانی
سرخط خبرها

امان از عشقی که وفا ندارد

  • کد خبر: ۱۷۲۷۶۲
  • ۱۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۸
امان از عشقی که وفا ندارد
برای خان محمد آدینه پور، استاد فقید موسیقی مقامی که با اشک‌ها و آرزوهایش اسیر خاک شد

امروز میراث «خانلق» یک قوشمه با قدمت بیش از دویست سال است که بی صاحب شده است. پس از رستم و پسرش، خان محمد که چهار روز پیش در هفتادو هفت سالگی از دنیا رفت، کسی نیست این میراث را به دوش بکشد و نوای «طرقه» و «هرای» و «لو» را یک نفس بدمد در قوش نی.

خان محمد آدینه پور پسرکی کوچک بود که از روستای «قلچه» با خانواده راهی «خانلق» شد. او از همان کودکی با قوشمه مأنوس بود و پدرش محمد را جانشین شایسته خود دیده و سازش را دستش داده بود. محمد هم خیلی زود مهارتش را در نوازندگی ساز‌های دیگری مثل دهل و دوتار و کمانچه و سرنا به رخ کشید.

خان محمد دست کم شصت سال به صورت حرفه‌ای نوازندگی و استادی کرد و صاحب پنج پسر شد که فقط پسر بزرگش، اصغر، پی موسیقی را گرفت و نوازنده سنتور شد. محسن، برادرزاده خان محمد، هم دوتار و کمانچه می‌زند، اما به ادعای او پس از مرگ عمویش قوشمه در شمال خراسان مرد؛ و این چه بسا خواسته خان محمد بوده است از سر استیصال....

هیچ کدام از نزدیکان خان محمد از یاد نمی‌برند که او هروقت که دست به ساز می‌برد، اشک امانش را می‌برید و می‌گفت من عاشق نوازندگی ام، اما این شغل به من وفا نکرد....

او همیشه نصیحتش به کوچک تر‌های خانواده این بود که بروند پی کاسبی که از هنر و موسیقی نمی‌شود امرارمعاش کرد. او هم مثل محمد یگانه، علیرضا سلیمانی و بسیاری دیگر از اهالی موسیقی مقامی، دل شکسته ساز بود و نشان درجه یک هنری برایش آب و نان و درمان نشد. این آخر‌ها پزشکان شیروان جوابش کرده بودند، اما او که از پس هزینه‌های درمان برنمی آمد، هرگز برای مداوا پایش به مشهد نرسید.

او در آخرین مصاحبه تصویری اش گفته بود: «کسی به ما اهمیت نمی‌دهد. کسی دیگر از ما نمی‌پرسد از کجا آمدی و چه کار می‌کنی.»
او که همه جانش را گذاشته بود پای موسیقی اصیل کشورش، حسرت انتشار حرفه‌ای آثارش را با خود به گور برد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->