لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز؛ اگر قرار باشد ۲۲ قتلی را که در فصل بهار توسط رسانههای مشهدی منتشر شده است، بازخوانی کنیم با قتلهای پیچیدهای که داستانهای عجیب دارند، روبهرو نخواهیم شد. مانند قتل نوجوانی که شبانه از منزل برای خرید تنباکو به فروشگاه محلشان میرود، اما بر اثر یک درگیری بیارزش، جانش را از دست میدهد و دیگر هیچگاه به خانه برنمی گردد و خانوادهاش را داغدار میکند.
ما در این گزارش به بررسی قتلهایی پرداختهایم که در سه ماه ابتدایی سال ۱۴۰۲، در مشهد رخ داده و گزارشهای آن در دو رسانه شهرآرا و خراسان منتشر شده است. البته این آمار بهمنزله تمام پروندههای جنایی تشکیلشده نود روز نخست امسال در دادسرای مشهد نیست.
نکته درخور توجه اینجاست که در بیشتر این ۲۲ قتل که هجده مرد و چهار زن، قربانیانش هستند، خبری از قاتلان اجیرشده یا جنایتهای سریالی نیست؛ یعنی قاتلانی که برای جنایت برنامه ریخته باشند. بلکه بیشتر با آدمهایی عصبانی روبهرو هستیم که در هنگام نزاع و درگیری به رفتارهای هیجانی و احساسی دست میزنند و ناخواسته درگیر جنایتهای خشن میشوند. آنها که بهجای حل مشکل از راه قانونی، خود صحنه را به خون کشیدهاند.
نخستین قتل گزارششده در رسانههای مشهدی، در روز هفتم فروردین سال ۱۴۰۲ اتفاق افتاده است. جنایت فجیعی که نگهبان سیوپنجساله یک ساختمان نیمهکاره در خیابان شهید بهشتی، قربانی آن میشود. قتلی با انگیزه انتقامجویی مالی، منجر به بریدن گلوی این تبعه خارجی میشود. در بیستوهشتم همین ماه هم تبعه دیگری که فقط هجدهسال دارد، در پارک شهرستانی با ضربات چاقو از پای در میآید. این نوجوان وقتی نگهبان پیر این پارک را با بههمریختن نظم، مورد آزار قرار میدهد، فکرش را نمیکند که با ضربههای چاقوی فرزند نوجوان نگهبان به سینهاش روبهرو شود و جانش را از دست بدهد.
در همین روز، اما قتل دیگری در شهرک طرق اتفاق میافتد تا جوانترین مقتول فصل بهار نام بگیرد و اینجا هم پای نزاع در کار است. کلکل و درگیری، جوان بیستساله را با چاقو در خیابان به جان نوجوان هفدهساله میاندازد و خون به پا میشود. قاتل در جلسات بازپرسی میگوید که مواد مصرف کرده و دچار جنون آنی شده است. مسنترین مقتول این نود روز، پیرزنی ساکن محدوده سرافرازان است که در خانهاش با ضربات چاقو کشته و طلاهایش سرقت میشود. درحالیکه فقط دو النگو در دستانش باقی میماند که احتمالا قاتل یا قاتلان نتوانستهاند آنها را خارج کنند.
بیشتر قتلهای فصل بهار، اما با ضربه چاقو به سر و گردن رخ داده است. یعنی دوازده قتل از ۲۲ قتل. در این بین، سه زن با ضربه چاقو کشته شدهاند. خشنترین نوع این قتلها را باید هفتم خردادماه و در خانهای در خیابان بهمن یافت که اتفاقا مقتولش یک زن است. قتلی که در پی مخفیکاری شوهر از ازدواج مجددش رخ میدهد.
یک ماه از این موضوع میگذرد که سر سفره غذا، زن و شوهر به جان هم میافتند و دوباره مرد، نمیپذیرد که پای زنی دیگر در میان است. همین میشود که قابلمه غذا از سوی زن بهسمت مرد پرتاب میشود. مرد پنجاهوسهساله که از این حرکت بهشدت برافروخته میشود، چاقوی بزرگی را از آشپزخانه برمیدارد و بهصورت عمودی بر گردن همسرش وارد میکند. طوری که چاقو ۱۰ سانتیمتر در گردن زن فرومیرود و او را از پای میاندازد!
پس از قتل با چاقو، ضربات قمه تمامکننده کار مقتولان در مشهد بوده است. سهقتل بر اثر ضربههای ناشی از این آلت قتاله خشن، گزارش شده است که شاید شدیدترین آن را باید مربوط به قاتلی معروف به «خرمالو» دانست که در اردیبهشتماه، دو جوان بیستوچهار و بیستوپنجساله را در گاراژ محل کار خودش در خیابان نخریسی از پا درآورد. آن هم بهدلیل نزاعی ادامهدار و قدیمی که گویی راهی برای حلش نبوده است. ضارب بیستوهفتساله سپس بهسمت جنگلهای محدوده سیدی میگریزد، اما خیلی زود خودش را به پلیس معرفی میکند.
متهم که چندینبار سابقه خودکشی داشته است، در گفتوگویی درباره انگیزه رفتار خشونتآمیزش میگوید که از نوجوانی رفتارهای شرورانه داشته و کسی به او توجه نمیکرده است و بزرگتری برای راهنمایی نداشته است. همچنین گفته بود که اگر کتک بخورید، بهتر از قدرتنمایی است. ضارب خشن که به اعدام محکوم شده بود، اما آرزویی نرم و تأثربرانگیز دارد. اینکه فقط چند دقیقه مادرش را ببیند و با او حرف بزند. چون بهخوبی حال مادرش را درک میکند.
با پایان رسیدن ماه مبارک رمضان در اولین روزهای اردیبهشتماه، گویی جرائم منجر به قتل در مشهد هم شدت بیشتری میگیرد. بهطوریکه نزدیک به نیمی از قتلها در این ماه اتفاق میافتد. تنها قتل ناموسی فصل بهار هم یک روز پس از عید فطر در روز چهارم اردیبهشتماه رخ میدهد. درحالیکه آلت قتاله هم با دیگر قتلها متفاوت است.
جنایت در قله زو با کلت. قاتل، جسد شوهرخواهرش را با پژو ۲۰۶ به کلانتری میبرد و اعلام میکند که پدرش این فرد را کشته است. اما ماجرا چیز دیگری است و پای یک رابطه نامشروع در بین اعضای این خانواده در میان است که با قتل بر فراز قله زو و شلیک گلوله به سر یکی از افراد درگیر رابطه، پایانی تلخ مییابد.
احتمالا خشنترین قتل روزهای بهار را باید در گلشهر مشهد و مربوط به روزهای اول خردادماه دانست. وقتی مادری در خانه را به روی پسر بیستودوسالهاش باز میکند، اما با ۴۴ ضربه چاقو بر بدنش روبهرو میشود! در روانشناسی، برای فردی که بهطور خشن اقدام به قتل میکند، اصطلاح چندباره کشتن را استفاده میکنند، در این شرایط قاتل بهخاطر ناکامیهای پیدرپی دچار خشم میشود و بهنوعی این خشونت را بهصورت قتل خشن بروز میدهد.
در گزارشها هم بیان شده است که این پسر که در سوئیتی مستقل زندگی میکرده است، به برادران معلول دیگرش که با مادر و پدر در یک خانه زندگی میکردند، حسادت میکرده و بارها به آنها آسیب رسانده است، اما بالأخره دچار خشم آنی میشود و مادر بختبرگشته، قربانی خشونت و حس انتقامجویی ریشهدار فرزندش میشود.
قتل بر اثر نزاع و درگیری در خیابان و پارکها با هشتمورد، سرآمد دلیل قتلهای نود روز فصل بهار در مشهد در رسانهها گزارش شده است. پس از آن قتلهایی بهدلیل اختلافات خانوادگی و انگیزههای مالی، رتبههای دیگر را از آن خود کرده است. یکی از این نزاعهای بیمورد، در پارک امت مشهد و شبانگاه سیزدهم فروردینماه اتفاق میافتد. جوانی به نام «سجاد» به همراه یکی از دوستانش وارد پارک میشود و دود غلیظ سیگارش با نگاههای جوان رهگذری تلاقی میکند. اما آن جوان، این نگاه را برنمیتابد و کار بالا میگیرد و به کلکل و مشاجره میکشد.
بعد جملات توهینآمیز است که بین آنها شدت میگیرد و درنهایت این قمه است که کار جوان سیگاری را تمام میکند! اما یکی از غریبترین قتلها بر اثر نزاع و درگیری در سیزدهمین روز اردیبهشتماه در منطقه خواجهربیع اتفاق میافتد. وقتی تیباسوار پس از یک مشاجره لفظی کوچک در خیابان، به روی جوان موتورسوار با نام «سعید» اسلحه شکاری میکشد و ناباورانه با شلیک گلوله ساچمهای به سرش او را به قتل میرساند. این جوان که از این حادثه دچار مرگ مغزی میشود با موافقت خانوادهاش، اعضای بدنش اهدا میشود تا به افراد دیگر زندگی ببخشد. شاید تنها پایان خوش قتلهای بهار مشهد.
این قتلها اولین و آخرین شهرمان نیست و ممکن است هر کدام از ما ناخواسته درگیرش شویم؛ بنابراین مهمترین چیز، تفکر حل مسئله است. چون وقتی شهروندان درگیر نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و حقوقی به تودههای ناتوان از تفکر تبدیل شوند، نمیتوان انتظار حرکت بهسمت تفکر حل مسئله و ارتباط بدون خشونت را داشت که اگر اینگونه باشد، خودشان میتوانند بسیاری از مسائل را حل کنند و خیلی از اوقات حتی به دخالت قانون هم نیازی نیست و بیشک آمار قتل و خشونت کاهش خواهد یافت.