همیشه در جیبش شیشه عطر کوچکی داشت. هر وقت به دیدار کسی میرفت یا کسی به دیدنش میآمد، شیشه عطرش را درمی آورد و چند قطره کف دستش میریخت و دست میکشید روی محاسنش. در سجاده اش هم شیشه عطر دیگری داشت که قبل نماز از آن عطر میزد. میگفت مستحب است آدم وقتی به دیدن بزرگی میرود، بوی خوش بدهد. خدا که دیگر جای خودش را دارد.
بیشتر وقتها هم در لباس پوشیدنش رنگهای روشن را انتخاب میکرد. میگفت آدم که رنگ روشن بپوشد، کم کم یاد میگیرد به نظافتش هم بیشتر برسد. لباس روشن لکهها را زودتر رسوا میکند. عیدها هم که از راه میرسید، هدیه اش شیشههای عطر کوچکی بود که به کوچک و بزرگ میداد.
بعضی عطرها را سفارش میکرد که حتما موقع نماز بزنند و بعضی را توصیه میکرد که موقع دید و بازدیدها، اما برای همه شان یک توصیه مشترک داشت؛ اینکه لباس روشن بپوشید و معطر باشید. این دو ویژگی در بسیاری از معاشرتها و ارتباطات ما تأثیر بسزایی دارد.
خلافش نیز میتواند معاشرت را سخت و آزاردهنده کند. به ویژه در فصلهایی از سال که به دلیل گرما ممکن است گرفتاریهای روزمره آدمها را از نظافت شخصی و معطربودن غافل کند. اما این موضوع در روایات و آموزههای دینی ما تا جایی اهمیت دارد که امام رضا (ع) در این باره فرمودند: «مِن أخلاقِ الأَنبِیاءِ التَّنَظُّف»؛ «پاکیزگى از اخلاق پیامبران است.» (تحف العقول: ص۴۴۲)