میگفت همیشه سادهترین راه این است که برای فرار از یک موقعیت سخت به دنبال مقصر بگردیم. بعد هم انگشت اتهاممان را به سمتش بگیریم و همه چیز را گردن یک نفر بیندازیم. روشی که خیلی از افراد در جامعه در سطوح مختلف ارتباطی و در رویارویی با مشکلات و مسائل انتخاب میکنند. صورت مسئله پاک میشود و با پیدا کردن مقصر فراموش میکنیم که مهمتر از مقصر حل مشکل است. واکاوی اینکه در این رخداد یا اتفاق تلخ در هر سطحی نقش و تأثیر ما تا چه اندازه و کجاست. حلقه مفقودهای که خود ما هستیم.
برخی از ما با نگاه موشکافانهای نکات منفی و کاستیها و نواقص محیط اطرافمان را تحلیل میکنیم و اغلب اوقات دیگران را با انتقادهای سخت متهم میکنیم که تا چه اندازه سهیم این کاستیها هستند. جامعه را نقد میکنیم، آدمها را در رتبههای اجتماعی متفاوت و مسئولیتهایی که دارند زیر ذره بین میگذاریم، با نارضایتی از همه چیز گلایه داریم که چرا وضعیت بهتری رقم نمیخورد و در عین حال هرگز خودمان را تحلیل و واکاوی نمیکنیم. میگویند برای ساختن دنیایی بهتر باید دنیای زیباتری را اول از همه برای خودت ساخته باشی.
برای داشتن جامعهای بهتر باید برای رشد و بهبود جامعه کوچک خودت (خانواده ات) تلاش کرده باشی و برای داشتن یک خانواده خوب باید خودت انسان خوبی باشی. این نگاه از جزء به کل را خیلی هایمان از یاد برده ایم از دیگران انتقاد میکنیم، اما حاضر نیستیم برای اصلاح خودمان قدمی برداریم و در بیانی دیگر به خودمان بپردازیم. از رعایت قوانین رانندگی گرفته تا احترام به حقوق یکدیگر...
خداوند متعال در آیه ۱۰۵ سوره مائده انسان را به خودش دعوت میکند و میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ..، اى کسانى که ایمان آورده اید، به خودتان بپردازید.»
(مصرعی از مولانا: موی بشکافی به عیب دیگران/ ور بپرسم عیب تو کوری در آن)