به گزارش شهرآرانیوز، تاریکی شب همهجا را فراگرفته بود. شهر رو به آرامش شبانگاهی میرفت. مغازهها پیدرپی در حال تعطیلی بودند. پسرک هشتساله در کنار پدرش درون سوپرمارکتی واقع در خیابان پورسینا نیز احتمالا منتظر بود تا دکانشان تعطیل شود و با پدرش مثل دیگر شبها به خانه بروند. اما غافل از اینکه آن شب، تلخترین حادثهای که میتواند برای یک کودک پیش بیاید، در انتظارش نشسته است و ساعتی دیگر پدرش را مقابل چشمانش به رگبار میبندند و کودکی او را به کابوسهای سیاه گره میزنند.
با ورود مقام قضایی به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی خراسانرضوی به مغازه، آنچه بیشتر از همه به چشم میآمد، خون شتک زده بر دیوار و اجناس بود. هنوز مغازه بوی باروت میداد. پوکههای خالی روی زمین ریخته بود که بلافاصله برای شناسایی نوع اسلحه بهکارگرفتهشده در این جنایت شبانه، جمعآوری شد.
گروه جنایی، دقایقی قبل در جریان این پرونده قرار گرفته بود و منابع بیمارستانی و همچنین نیروهای انتظامی حاضر در محل، بلافاصله از قتل فجیع مردی حدودا چهلساله خبر داده بودند. علیرضا (مقتول) بر اثر اصابت گلوله به پا، سینه، پشت و پهلو دچار خونریزی شدید شده بود و پیش از رسیدن به بیمارستان، به علت شدت جراحات کشته شده بود.
قاضی محمد عارفیراد، بلافاصله دستورهای تخصصی به منظور آغاز تحقیقات برای شناسایی فرد مهاجم را صادر کرد و کارآگاهان پلیس آگاهی استان نیز بر روی پرونده متمرکز شدند.
یکی از نکاتی که از چشم گروه جنایی دور نماند، استفاده از یک خودرو پراید در این جنایات بود. بهطوریکه مهاجم پس از نگهداشتن خودرو جلو سوپرمارکت، درحالیکه تفنگی در دست داشته و سروصورتش را با پارچه بسته بود، وارد دکان میشود و فروشنده را به رگبار میبندد. متهم پس از اطمینان از اصابت گلوله به متصدی، بلافاصله به بیرون میدود و با همان پراید از محل میگریزد.
گروه جنایی بلافاصله پلاک خودرو را شناسایی و به نیروهای انتظامی سپردند تا صاحب خودرو و محل تردد فعلیاش را شناسایی کنند. اما هنوز لحظات زیادی نگذشته بود که مشخص شد خودرو پیش از وقوع جنایت از دو کوچه قبل سرقت شده است.
بررسیهای پلیسی نشان داد که پیش از وقوع جنایت، زنی هراسان با سامانه پلیسی ۱۱۰ تماس گرفته و اعلام کرده که فردی با دردستداشتن اسلحه درحالیکه سروصورتش را پوشانده، با توسل به زور خودرو پرایدش را ربوده و متواری شده است.
درحالیکه تحقیقات این پرونده هر لحظه تکمیلتر میشد و کارآگاهان گروه جنایی در حال بررسی صحنه و جمعآوری سرنخها بودند، گروه دیگری از عوامل انتظامی، گزارش کشف خودرو را در چند خیابان دورتر اعلام کردند.
با حضور گروه جنایی در محل، مشخص شد که مهاجم پس از انجام جنایت با خودرو سرقتی متواری شده است، ولی چند خیابان پایینتر با رهاکردن خودرو احتمالا با پای پیاده یا استفاده از وسیله نقلیه دیگری که از قبل نقشه آن را کشیده، فرار کرده است.
هر چند متصدی سوپرمارکت به تیر مهاجم ناشناس کشته شد و تحقیقات جنایی برای شناسایی و دستگیری متهم آغاز شده است، اما این جنایت سیاه درست مقابل چشمان پسرک هشتسالهای انجام شد که برای کمک به پدر در تابستان با او به مغازه میآمده است و تنها شاهد این حادثه دلخراش بوده است.
هرچند امیدواریم این کودک با استفاده از خدمات روانشناسان و انجام دورههای رواندرمانی بتواند این صحنه را فراموش کند و به زندگی عادی بازگردد، اما تا مدتها این جنایت همچون کابوسی به خوابهای او راه مییابد و سؤالات بیشماری در ذهنش شکل میگیرد، تا جایی که اگر مداخلات درمانی فوری برایش آغاز نشود، کودکیاش تحت شعاع قرار خواهد گرفت.