ناگفته‌های علی اکبر صالحی از فراز و فرودهای صنعت هسته‌ای ایران؛ قدرت نسل امروز سانتریفیوژ‌ها ۵۰ برابر نمونه اولیه است تاکنون هیچ بیمارى واگیردارى بین زائران حج گزارش نشده است + فیلم یک کشته و ۸ مصدوم بر اثر تصادف در محور قم - اصفهان راه‌اندازی بیمارستان صحرایی عرفات برای خدمت به زائران صدور هشدار سطح نارنجی هواشناسی در خراسان‌رضوی (۱۴ خرداد ۱۴۰۴) | شهروندان مشهد منتظر بارش‌های رگباری باشند قتل دختر ۸ ساله توسط مادر | قاتل هم خودکشی کرد قتل مرد میانسال توسط ۶ دختر نوجوان چاقوکش در نازی‌آباد فرمانده یگان سازمان حفاظت محیط زیست: پیگیر شناسایی ضاربان شهید دیده‌بان هستیم معرفی هتل‌های نزدیک دانشگاه اصفهان ضرب و جرح محیط‌بان پناهگاه حیات وحش میاندشت خراسان‌ شمالی پایان عملیات اطفای حریق پارک ملی گلستان (۱۴ خرداد ۱۴۰۴) دستگیری اعضای شبکه تروریستی داعش در تهران + عکس و فیلم سردار رادان: مراسم سالروز ارتحال امام (ره) در امنیت کامل برگزار شد کاهش ۴۰درصدی بارش‌ها نسبت به سال قبل | خراسان رضوی هم با افت بارش همراه بوده است زمان پرداخت وام ۵۰ میلیون تومانی بازنشستگان کشوری مشخص شد وزیر آموزش و پرورش در مشهد: خراسان‌رضوی الگویی ملی در حوزه آموزش‌وپرورش است پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴) | کاهش محسوس دما در استان کد بیماری‌های ویژه برای تشکیل پرونده بازنشستگان صعب العلاج حذف شد توضیحات وزیر آموزش و پرورش درخصوص فوق‌العاده خاص و ویژه معلمان مشکل رتبه‌بندی ۱۲۰۰ معلم که در پوشه قرمز قرار داشتند، حل شد (۱۴ خرداد ۱۴۰۴) زورگیری با بطری شکسته، پلیس را مجبور به شلیک کرد شهادت یک محیطبان در درگیری با شکارچیان غیرمجاز در کهگیلویه رمزگشایی از قتل برادر با همدستی مادر! دستگیری قاتل مرد جوان در بیابان‌های جنوب تهران برخورد میکسر بتن با ۳ خودرو و یک ساختمان در سعادت‌آباد تهران حادثه آفرید جزئیات نجات گروگان‌های هندی از چنگ باند آدم‌ربایان خارجی در تهران شلاق و کار در خانه سالمندان، مجازات تعرض به دختر جوان ماجرای زورگیری وحشتناک قمه کش نقابدار از زنان در مشهد
سرخط خبرها

خواستگاری که به او سخت گرفتند!

  • کد خبر: ۱۷۹۱۴۲
  • ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۵
خواستگاری که به او سخت گرفتند!
قرار شد من و دختری که به خواستگاری اش رفته بودم، برویم توی اتاق و با هم حرف بزنیم.
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

قرار شد من و دختری که به خواستگاری اش رفته بودم، برویم توی اتاق و با هم حرف بزنیم. قبل از اینکه دهان باز کنم و چیزی بگویم، دختر گفت: ببینید آقا، هیچ علاقه‌ای به ازدواج با شما ندارم. الان هم اگر اینجام به خاطر احترام به بزرگ ترهاست.

گفتم:، ولی هنوز با هم حرف نزدیم.

از همون لحظه که تلفن زدین و گفتین که هفت صبح تشریف میارید واسه خواستگاری، فهمیدم بهترین کار اینه که جواب رد بدم. الان بانک‌ها هم زودتر از هفت و نیم باز نمی‌کنند.

اولا قرار هفت صبح نبود، هفت و ربع بود. ثانیا؛ یک جا یی نوشته بود سحرخیز باش تا کامروا باشی. با خودم گفتم احتمالا اگر صبح سحر بریم خواستگاری ظهر نشده، کامروا برمی گردیم خونه.

شما اگر واقعا می‌خواستید خواستگاری موفقی داشته باشید باید توی انتخاب شیرینیِ خواستگاری دقت می‌کردین. آخه کسی برای مراسم خواستگاری شیرینی میکادو می‌خره؟

دوست نداشتم بگویم، چون از تمام شیرینی‌های توی قنادی ارزان‌تر بود میکادو گرفتم فقط گفتم:  آخه من میکادو خیلی دوست دارم. کاش به سلایق هم احترام بذاریم.»
اینو هم که چشم پوشی کنیم، چرا شیرینی‌ها توی جعبه نبود؟ چرا شیرینی‌ها رو ریخته بودید تو پلاستیک دسته دار؟ فکر نکردید اگه در و همسایه ببینند که یک خانواده با یک پلاستیک شفاف که توش میکادو ریخته و یک گل پلاسیده آمده خواستگاری بعدش دیگه آبرو برامون نمی‌مونه.

گفتم: اصلا شم اقتصادی ندارید. اصلا چرا باید پول دویست گرم وزن جعبه خالی شیرینی رو هم بدم. دوست نداشتم زندگی مشترکمون با ریخت و پاش شروع بشه. در ضمن بهتره همین اول زندگی این قدر به هم گیر ندیم. من هم بخوام گیر بدم می‌تونم بگم: چرا لحظه اول خواستگاری، سینی چای جلو مهمونا گرفتی، در صورتی که ما دوست داشتیم با یک سینی کاپوچینو از ما پذیرایی بشه.

اصلا بحث شیرینی خواستگاری رو تمومش کنیم.

گفتم: آره خوب. موضوعات خیلی مهم تری هم برای صحبت کردن وجود داره.

گفت: کاملا مشخص بود دسته گلی هم که آوردید از همین فضای سبز پشت خانه ما کنده شده. اون هم بدون اینکه نگهبان فضای سبز بفهمه.

گفتم: اتفاقا اشتباه گفتید. نگهبان فضای سبز اطلاع داشت که من گل کنده ام، چون تا همین دو تا کوچه قبل از در خانه شما داشت دنبالم می‌کرد. ضمنا من هم اشتباه کردم که خواستگاری دختری آمدم که این قدر سخت گیره.

با ناراحتی گفت: اگه شما به این چیز‌ها میگی سخت گیری، آره من سخت گیرم.

گفتم: به خاطر همین سخت گرفتن‌ها مطمئن باشید میانگین سن ازدواج به زودی به هشتاد و سه سال می‌رسه.

گفت: درهر صورت جواب من منفیه.

گفتم: عیب نداره جوابتون منفی باشه. ولی زودتر میکادوهامونو پس بدین، چون جای دیگه هم قراره بریم خواستگاری.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->