آغاز هفته ملی مشهد با اجرای برنامه‌های ویژه فرهنگی، هنری و گردشگری جذب ۲۱ بانوی آتش‌نشان در مشهد ابلاغ برنامه‌های استقبال از بهار ۱۴۰۴ در مشهد از نیمه دی‌ماه هوای کلانشهر مشهد، همچنان آلوده است (۲ دی ۱۴۰۳) ناصحی: رویداد نشان مشهد الرضا(ع) باید در سطح ملی و بین المللی دیده شود نشان مشهد الرضا(ع)؛ فرصتی برای آشنایی نسل آینده با چهره‌های تاثیرگذار اقتصادی مشهد برگزاری اولین نشست کارگروه زیارت شورای عالی استان‌های کشور اختصاص ۱۳۰ تاکسی ون به تاکسیرانی مشهد (۲۸ اذر ۱۴۰۳) یادگارهای کوهسنگی مشهد در دل سازه‌های شهر حل اختلاف میان وزارت کشور و ایران‌خودرو بر سر ۹۰ تاکسی ون شهرداری مشهد بررسی مشکلات ساخت‌وساز‌های غیرمجاز در محلات حاشیه شهر مشهد | لنگرانداختن بسازوبفروش‌ها در بولوار توس آغاز اولین روز زمستان در مشهد با آلودگی هوا سرپرست شرکت بهره‌برداری قطارشهری مشهد منصوب شد (یکم دی ۱۴۰۳) امضای تفاهم‌نامه ٢ هزار میلیارد تومانی برای سامان‌دهی محور‌های ورودی مشهد مقدس شهردار مشهد: اولویت فعلی مدیریت شهری؛ ایجاد حال خوب برای شهروندان است+ویدئو درباره محمدولی اسدی، نایب تولیت آستان قدس رضوی | خادمی که تیرباران شد رضایت مردم از عملیات زمستانه شهرداری مشهد اخذ تاییدیه طلب مالی شهرداری مشهد از اداره کل ثبت اسناد و املاک استان خراسان رضوی تدوین طرح مطالعاتی توسط سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد برای جمع‌آوری معتادان متجاهر ثبت یک روز آلوده دیگر در مشهد (۲۹ آذر ۱۴۰۳) اسکان ۱۴۹ نفر بی‌سرپناه و کارتن خواب در مددسرای شهرداری منطقه ثامن مشهد در روز‌های برفی
سرخط خبرها

رؤیای شیرینِ دور میدان گاراژدار‌ها

  • کد خبر: ۱۷۹۶۴۴
  • ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۵
رؤیای شیرینِ دور میدان گاراژدار‌ها
سطر‌هایی درباره اینکه آغاز سفر از جایی است که شهر تمام می‌شود.

شاید خیال کنید «پایانه»‌ها نقطه آغاز سفر هستند، جایی که اتوبوس‌ها با آن بوی آشنای دود گازوئیل، ردیف شده اند کنار هم. اما نه، سفر از جایی شروع می‌شود که شهر به پایان می‌رسد. شهر، با همه شلوغی‌ها و بند‌های نامرئی که با آن شهروندانش را به ماندن مجاب می‌کند. ازین منظر، دور «میدان گاراژدارها» نقطه مناسب تری است برای آغاز سفر.

شاید برای همین هم هست که انبوه ماشین‌های سفری، در حاشیه میدان ردیف شده اند و آدم‌ها را به سفر می‌خوانند. به رفتن. نیشابور، سرخس، تربت حیدریه، تربت جام، تایباد، دوغارون، هرات و هزار و یک مقصد دیگر. صبح‌ها وقتی راهی رسیدن به محل کار هستم، رؤیایی شیرین از همین دور میدان گاراژدار‌ها سوار ماشینم می‌شود. می‌پرسد: نمی‌شود ناگهان همه قول و قرار‌های کاری را کنار بگذاری و آزاد و سبک، سوار یکی از همین ماشین‌ها بشوی و راه بیفتی سمت مقصدی نامعلوم در جاده‌هایی دور دست؟!

شک ندارم که خیلی‌های دیگر هم این رؤیای شیرین را دیده اند که همیشه همان طرف‌ها قدم می‌زند. آن آدم رها، که زیر پوست تن تک تکمان نفس می‌کشد، هروقت دور میدان گاراژدار‌ها می‌رسد، بی خیال ما و مناسبات کاری مان، راهش را کج می‌کند سمت ماشین‌های سفری. می‌گردد ببیند کدامشان آماده راه افتادن هستند.

سوارش می‌شود و به راننده می‌گوید برویم؛ بعد فرو می‌رود در صندلی ماشین و چشم می‌دوزد به آدم‌های مسافر، به راننده ها، به دکه‌ای که چای و آبجوش دارد، و هوایی را نفس می‌کشد که پر است از وسوسه‌های رفتن... ساعتی بعد در میانه راه پیاده می‌شود، جایی دور از همه مقصدها. کوله اش را می‌اندازد روی شانه اش و راه می‌افتد سمت جایی که نمی‌داند کجاست، فارغ از همه پیش بینی‌ها و برنامه ریزی‌های ملال انگیز و حوصله سربر. چقدر شهر به دور میدان گاراژدار‌ها نیاز دارد. به حاشیه پلیس راه در جاده توس. به اول بولوار بهمن. به جایی که آدم‌ها را راهی سفر می‌کند. فارغ از همه آن بند‌های نامرئی، پهلو به پهلوی آن رؤیای شیرین که همیشه همان طرف‌ها قدم می‌زند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->