هرچه پرایدم را استارت میزدم روشن نمیشد. سرش داد زدم و گفتم: روشن شو دیگه. چرا این قدر منو اذیت میکنی.
با ناراحتی گفت: من تو رو اذیت میکنم؟ تقصیر منه که توی معاینه فنی دیروز هوای تو رو داشتم. خودت میدونی من، چون روغن سوزی دارم چقدر دودزا هستم، ولی اونجا جلو خودمو گرفتم و تا جایی که تونستم کمتر دود از اگزوزم دادم تا مبادا به خاطر درصد بالای هیدروکربن و مونوکسید کربن دود تأییدت نکنن. بعد به من میگی اذیت میکنی؟!
ببخشید این طوری صحبت کردم. آخه چند بار استارت زدم، ولی به روی خودت نیاوردی!
یعنی تو این چراغ روشنو نمیبینی؟
نه چراغ هات که همه خاموش اند.
منظورم چراغهای بیرون نیست، چراغ بنزینه. با همین چراغ هفتاد کیلومتر راه اومدم. این قدر هم پررویی که توقع داری با باک خالی روشن بشم؟
تو که همیشه با من راه اومدی، این بار هم روشن شو.
این قدر بنزین توی باک کمه که اگه روشن هم بشم رسوبهای بنزین کف باک ته نشین میشن به مشکل میخوری.
حالا فعلا تو روشن شو تا پمپ بنزین بریم.
ولی از اونجا هم باید بریم روغنم رو عوض کنی.ای بابا، تو هم واسه یک روشن شدن داری تند تند باج میگیری.
من باج میگیرم؟ من باج میگیرم بی انصاف؟ ۳ هزار و ۷۰۰ کیلومتر قبلتر باید روغنم رو عوض میکردی، ولی به روی خودت نیاوردی. آخه آدم بی فکر! وقتی به این دیری روغن عوضی کنی، بعدش باید یاتاقان عوض کنی، پیستون عوض کنی، پمپ روغن عوض کنی.
حالا جوش نزن، روت فشار میاد. یکهو تسمه تایم پاره میکنی!
راستی یادم رفت، روغن و دیر عوض کنی شاید مجبور شی تسمه تایم هم عوض کنی! اینها به کنار، دیدی لاستیکهای من چقدر صاف شدن.
آره، شباهت من و تو همینه. لاستیکهای تو هم مثل دل من صاف اند. ولی دل خور نباش. دستم تنگه، وگرنه تو خودت میدونی چقدر دوستت دارم.
اگه دوستم داری چرا یک دستمال برنمی داری این شیشههای کثیفم رو تمیز کنی. این یکی دیگه پول لازم نداره. دقت کنی، میبینی ماشینهایی که شیشه هاشون هفتاد درصد دودیه از داخلش بیشتر میشه بیرون رو دید.
باشه، آخه من نرسیدم شیشه ات رو تمیز کنم. من این قدر تو رو میخوام که چراغ راهنمای سوخته سمت شاگرد تو رو با لندکروز هم عوض نمیکنم.
حرف الکی نزن. اون روز که با خانمت نشسته بودین، از دم در خونه تا دم خونه پدرخانمت براش جوک پراید تعریف میکردی، دریغ از یک ذره شعور که حداقل جلو من این جوکها رو تعریف نکنی.