میزان عیدی کارمندان دولت تعیین شد (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) استاندار خراسان رضوی: ایران و پاکستان به لحاظ اقتصادی مکمل یکدیگر هستند + ویدئو مدیرکل امور مالیاتی خراسان رضوی اعلام کرد: بخشودگی جرائم مالیاتی به مناسبت دهه فجر ۱۴۰۳ افزایش ۱۰ میلیون لیتری تولید بنزین در ایران قیمت امروز تلفن‌های همراه (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) + جدول قیمت قیمت امروز مرغ، تخم‌مرغ، گوشت و دام سبک و سنگین (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) ۱۳ تفاوت کفش ونس اصل و فیک که باید بشناسید! امکان تمدید و اصلاح پروانه‌های کسب از درگاه ملی مجوز‌ها انعقاد ۴ تفاهم‌نامه در سفر استاندار خراسان رضوی به پاکستان سبزپوشی بورس پس از ۴ روز متوالی منفی | گزارش وضعیت بازار سهام (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) افت اندک قیمت طلا و سکه در مشهد (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) قیمت کارخانه‌ای محصولات ایران خودرو اعلام شد (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) علت افزایش قیمت سیب زمینی چه بود؟ (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) قیمت امروز خودرو‌های خارجی (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) | رشد ۲۰ میلیونی هایما S۵ قیمت امروز دلار، طلا، سکه و ارز دیجیتال (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) | ورود دوباره دلار به کانال ۸۴ هزار تومان قطع انشعاب غیرمجاز هزار باغ‌ویلای مشهد فقط در سال ۱۴۰۳ | آخرین سد تأمین آب شهرستان مشهد در آستانه خروج از مدار است افت قیمت خودرو‌های داخلی ادامه یافت (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) | آریسان ۱۱ میلیون تومان ارزان‌تر شد راهکارهای کاهش وابستگی به دلار در گفت‌وگو با کارشناسان | توسعه تجارت با رهایی از یکه‌تازی دلار یک خبر مهم درباره واریز سود سهام عدالت ارسال و ثبت سفارش خرید سهام بعد از ساعت بازار ممنوع شد (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) تذکر بانک مرکزی به بانک‌هایی که ضوابط وام ازدواج، فرزندآوری و مسکن را رعایت نمی‌کنند رشد قرارداد‌های سفیدامضا و زیرپله‌ای کارگران باوجود کمبود نیروی کار نمایشگاه بهاره از ۱۱ تا ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ در مشهد برگزار می‌شود + جزئیات تخفیفات قیمت امروز میوه و صیفی جات در مشهد (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) | پرتقال گران شد هجوم خریداران مسکن به شهر‌های شمالی + جدول قیمت یارانه نقدی خانوار‌ها در چه صورتی حذف می‌شود؟ بخشودگی جرائم مالیاتی ابلاغ شد+ جزئیات پیش بینی قیمت ارز و دلار (یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳) | صعود ادامه دارد؟
سرخط خبرها

چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟

  • کد خبر: ۱۸۹۹۰۸
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟
به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم. خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم.

خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

از این حرفش ناراحت شدم و برای اینکه ثابت کنم به صورت حرفه‌ای می‌توانم طلا بخرم، خودم را در کمترین زمان ممکن به نزدیک‌ترین طلا فروشی سر کوچه رساندم. سرم را به شیشه چسباندم و به فروشنده مغازه اشاره کردم تا در را برایم باز کند.

همان طور که طلا‌ها را نگاه می‌کردم، گفتم: این گردالو‌ها چنده؟

تا گفتم گردالو، چشمش گرد شد و گفت: گردالوها؟

گفتم: بابا منظورم همین دایره زردهاست.

نفس عمیقی کشید و گفت: عزیزم، دایره چیه؟ اون‌ها النگو هستن.

گفتم: یعنی همه این دایره‌ها اسمشون النگوست؟

با سرش تأیید کرد و گفت: بله. همه این دایره‌ها النگو هستند. اگر برای همسرتون می‌خواین هدیه بخرین، یک مدل انتخاب کنین تا من وزن کنم. اگه اندازه یا مطابق میلیشون نبود، دوباره بیاین تا عوض کنم.

به یکی از طلا‌ها اشاره کردم و گفتم: این النگو رو می‌خوام، ولی به احتمال خیلی زیاد برای دست خانمم کوچیک باشه.

جواب داد: اون برای دست همه خانم‌ها کوچیکه.

خندیدم و گفتم: اگه برای دست همه کوچیکه، چرا این همه النگوی کوچیک رو آوردین مغازه بفروشین؟

گفت: واسه اینکه اون‌ها النگو نیستن، اسمشون حلقه‌اس.

شما که گفتین این دایره‌ها همشون اسمشون النگوست.

مغازه دار گفت: من از شما معذرت می‌خوام. اون دایره بزرگای طلایی رنگ النگو هستن. اون دایره کوچیکا هم حلقه و انگشتر.

گفتم: پس اون دایره بزرگ‌های سفید چی ان؟

اون‌ها هم النگو هستن، ولی طلای سفیدن.

گفتم: ببخشین این قدر سؤال می‌پرسم. اون دایره خیلی بزرگه که فقط یک دونه دارین و این قدر می‌درخشه چیه؟

اون دیگه مهتابی مغازه مونه.

عه. مگه مهتابی یک خط مستقیم نیست.

گفت: آره هست. ولی این مدلی و گردش هم هست. شما مهتابی می‌خوای هدیه ببری؟

گفتم: نه، مهتابی لازم ندارم. از همین النگو‌ها یک دونه خوشگلشو خودتون بدین. راستی النگو‌ها کیلویی چنده، انگشتر‌ها کیلویی چنده؟

فرق نمی‌کنه، همه طلا‌ها چه النگو، چه انگشتر، یک قیمت دارن. ضمن اینکه گرمی باید حساب بشن و اجرت و مالیات هم اضافه می‌شه.

یکی انتخاب کردم و گفتم: این خوبه. همینو لطفا حساب کنین.

وقتی توی ماشین حساب قیمت را محاسبه کرد و به من اعلام کرد، گفتم: حالا من برم بیرون یک دوری بزنم، برمی‎گردم.

همان طور که داشتم از مغازه بیرون می‌رفتم، سرم را برگرداندم و گفتم: راستی اگر دوست دارین شما م با من بیایین بریم یک دوری بزنیم.

فروشنده گفت: «شما راحت باشین. من قبلا دورامو زدم» و با اینکه ساعت هنوز ۷ شب نشده بود، برق‌ها را خاموش کرد و آماده شد برای تعطیل کردن مغازه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->