هشدار درباره افزایش کشتار دام به دلیل کمبود نهاده‌های دامی (۶ آبان ۱۴۰۴) کشف ۱۴۵ تن برنج و نیم تن چای احتکاری در جنوب تهران | متهم ۶.۸ میلیارد تومان جریمه شد (۶ آبان ۱۴۰۴) تورم مهرماه اعلام شد | تورم نقطه به نقطه به ۴۸.۶ درصد رسید بررسی قیمت امروز خودرو‌های داخلی و خارجی (۶ آبان ۱۴۰۴) + جدول قیمت مرغ در مشهد افزایش یافت (۶ آبان ۱۴۰۴) | گوشت گوسفندی و گوساله چند؟ افت شدید قیمت سکه‌های پارسیان درپی کاهش نرخ طلا (۶ آبان ۱۴۰۴) + جدول هشدار جدی بانک مرکزی: ۵ بانک ناتراز دیگر اصلاح یا انحلال را انتخاب کنند! بررسی قیمت گل زعفران در شهرستان‌های خراسان رضوی (۶ آبان ۱۴۰۴) فروش مخلوط برنج داخلی و خارجی با نام و قیمت برنج ایرانی پیشروی بورس با کمک پتروشیمی‌ها | گزارش وضعیت بازار سهام (۶ آبان ۱۴۰۴) شیر خام گران شد (۶ آبان ۱۴۰۴) آخرین مهلت ثبت‌نام محصولات ایران‌خودرو، امروز (۶ آبان ۱۴۰۴) است دیپلماسی کریدوری، بازوی سیاست همسایگی و نگاه به شرق ایران حذف ارز ترجیحی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی در دستورکار است؟ | صحبت‌های تکان‌دهنده رئیس سازمان برنامه و بودجه در مجلس + فیلم قیمت دلار امروز در مشهد چقدر است؟ (۶ آبان ۱۴۰۴) افت قیمت طلا در مشهد (۶ آبان ۱۴۰۴) پرداخت تسهیلات ازدواج و فرزندآوری در سال ۱۴۰۴، به ۱۵۳ هزار میلیارد تومان رسید مصرف برق در سال جاری، ۴ درصد کاهش یافت متوسط قیمت دلاری مسکن در تهران چقدر است؟ اونس جهانی طلا ۴ هزار دلار را از دست داد | انتظار بازار برای تصمیم فدرال رزرو (۶ آبان ۱۴۰۴) حذف ارز ترجیحی، سفره خانوارهای ایرانی را کوچک و تورم خدمات را تشدید می‌کند ۲۸ واحد نمونه استاندارد در خراسان رضوی معرفی خواهند شد سیگنال‌های منفی به بازار خودرو | رویافروشی یا خالی فروشی؟ نرخ دینار عراق رشد کرد | لیر ترکیه، منات آذربایجان، درهم امارات و دینار کویت در مشهد چند؟ (۶ آبان ۱۴۰۴) قیمت امروز میوه و تره‌بار در مشهد (۶ آبان ۱۴۰۴) | اختلاف ۲۰ تا ۵۰ هزار تومانی گوجه‌فرنگی در تره‌بار و سطح شهر زیان انباشته ایران خودرو به ۱۳۴ هزار میلیارد تومان رسید هشدار دامپزشکی خراسان رضوی درباره شیوع ۲ بیماری خطرناک دامی و طیوری | تب‌برفکی در مرز غربی و آنفلوانزا در مرز شرقی استان دیپلماسی استانی، پلی به سوی توسعه
سرخط خبرها

چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟

  • کد خبر: ۱۸۹۹۰۸
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟
به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم. خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم.

خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

از این حرفش ناراحت شدم و برای اینکه ثابت کنم به صورت حرفه‌ای می‌توانم طلا بخرم، خودم را در کمترین زمان ممکن به نزدیک‌ترین طلا فروشی سر کوچه رساندم. سرم را به شیشه چسباندم و به فروشنده مغازه اشاره کردم تا در را برایم باز کند.

همان طور که طلا‌ها را نگاه می‌کردم، گفتم: این گردالو‌ها چنده؟

تا گفتم گردالو، چشمش گرد شد و گفت: گردالوها؟

گفتم: بابا منظورم همین دایره زردهاست.

نفس عمیقی کشید و گفت: عزیزم، دایره چیه؟ اون‌ها النگو هستن.

گفتم: یعنی همه این دایره‌ها اسمشون النگوست؟

با سرش تأیید کرد و گفت: بله. همه این دایره‌ها النگو هستند. اگر برای همسرتون می‌خواین هدیه بخرین، یک مدل انتخاب کنین تا من وزن کنم. اگه اندازه یا مطابق میلیشون نبود، دوباره بیاین تا عوض کنم.

به یکی از طلا‌ها اشاره کردم و گفتم: این النگو رو می‌خوام، ولی به احتمال خیلی زیاد برای دست خانمم کوچیک باشه.

جواب داد: اون برای دست همه خانم‌ها کوچیکه.

خندیدم و گفتم: اگه برای دست همه کوچیکه، چرا این همه النگوی کوچیک رو آوردین مغازه بفروشین؟

گفت: واسه اینکه اون‌ها النگو نیستن، اسمشون حلقه‌اس.

شما که گفتین این دایره‌ها همشون اسمشون النگوست.

مغازه دار گفت: من از شما معذرت می‌خوام. اون دایره بزرگای طلایی رنگ النگو هستن. اون دایره کوچیکا هم حلقه و انگشتر.

گفتم: پس اون دایره بزرگ‌های سفید چی ان؟

اون‌ها هم النگو هستن، ولی طلای سفیدن.

گفتم: ببخشین این قدر سؤال می‌پرسم. اون دایره خیلی بزرگه که فقط یک دونه دارین و این قدر می‌درخشه چیه؟

اون دیگه مهتابی مغازه مونه.

عه. مگه مهتابی یک خط مستقیم نیست.

گفت: آره هست. ولی این مدلی و گردش هم هست. شما مهتابی می‌خوای هدیه ببری؟

گفتم: نه، مهتابی لازم ندارم. از همین النگو‌ها یک دونه خوشگلشو خودتون بدین. راستی النگو‌ها کیلویی چنده، انگشتر‌ها کیلویی چنده؟

فرق نمی‌کنه، همه طلا‌ها چه النگو، چه انگشتر، یک قیمت دارن. ضمن اینکه گرمی باید حساب بشن و اجرت و مالیات هم اضافه می‌شه.

یکی انتخاب کردم و گفتم: این خوبه. همینو لطفا حساب کنین.

وقتی توی ماشین حساب قیمت را محاسبه کرد و به من اعلام کرد، گفتم: حالا من برم بیرون یک دوری بزنم، برمی‎گردم.

همان طور که داشتم از مغازه بیرون می‌رفتم، سرم را برگرداندم و گفتم: راستی اگر دوست دارین شما م با من بیایین بریم یک دوری بزنیم.

فروشنده گفت: «شما راحت باشین. من قبلا دورامو زدم» و با اینکه ساعت هنوز ۷ شب نشده بود، برق‌ها را خاموش کرد و آماده شد برای تعطیل کردن مغازه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->