حانیه نصیری _ «حالِ ما در زندگی حالِ آن فردی است که در سرازیری میدود و برای باقی ماندن بر ۲ پای خود ناگزیر از دویدن است و اگر بخواهد توقف کند به زمین در خواهد غلتید. زندگی نگاه داشتن یک نی بر نوک انگشت است، سیارهای است که به محض انحراف از حرکت در مدار خود به درون خورشید منظومه سقوط میکند.
در چنین جهانی که دوام هیچ چیز ممکن نیست، جایی که همه چیز در گرداب بیامان تغییر و تبدل گرفتار آمده، جایی که همه چیز با شتاب دیوانهوار در حرکت و گریز است و مغلوب حرکت و پیشرفت، مشکل میتوان احساس خوشحالی و خرسندی کرد.
چگونه میتوان در جایی آرام و قرار یافت که به گفته افلاطون، «شدن مداوم و هرگز نابودن» تنها شکل هستی و وجود در آنجاست؟ انسان هیچگاه خشنود نیست. سرتاسر زندگی را به دنبال خشنودی خیالی میدود، خشنودیای که بهندرت به دست میآید، و وقتی هم که به دست آمد همان بیداری از خواب خوشحالی است:، چون کشتی شکستهای که بیدکل به بندرگاه وارد میشود. دست آخر هم تفاوتی نمیکند که در طول زندگی خوشبخت بوده یا بدبخت، چون زندگی وی چیزی جز یک اکنونِ گذرا نبوده و اکنون پایان یافته.»
متنی که خواندید از کتاب «جهان و تأملات فیلسوف» است. این توصیف بیانگر نگاه شوپنهاور، فیلسوف بدبین آلمانی، به زندگی است، تصویری که او از زندگی به ما میدهد رنج و ناخشنودی است و تفاوتی بین بدبختی و خوشبختی قائل نیست، زیرا زندگی در نهایت به پایان خواهد رسید.
او معتقد است که در زندگی هرگز نمیتوان لذت محض را تجربه کرد و تقلا و اضطراب و وحشت را خمیره زندگی انسانها میداند. با این همه، این فیلسوف شهیر چندان با زندگی همراه با لذت و خوشی و کامیابی نیز موافق نیست و مینویسد: «اگر تمامی آمال انسان بهسرعت برآورده میشد، وی زندگی خود را صرف چه میکرد؟ با زمان و فرصت خود چه میکرد؟»
او معتقد است که زندگی سرشار از لذت و آسایش برای انسان ملالآور و کسالتبار است و چنین زندگیای باعث میشود که انسان از کسالت دق کند یا خود را حلقآویز کند، و چنان جنگ و کشتار راه بیندازد که عاقبت چندبرابر رنج امروزش را متحمل شود.
بر روی هم، به نظر میرسد او زندگی را طرد نمیکند که مینویسد: «زندگی وظیفهای است که باید انجام پذیرد.»
کتاب «جهان و تأملات فیلسوف» گزیدهای از نوشتههای آرتور شوپنهاور است. ۱۵ مقاله از شوپنهاور در این کتاب گردآوری شده است که درباره موضوعات مختلفی همچون اراده حیات، متافیزیک عشق، زنان، وجود، آلام جهان، جاودانگی، راه رستگاری، نویسندگی و مطالعه، اهل فضل، چهرهشناسی، نبوغ، ملاحظات روانشناسی و جز اینهاست.
نکته شایان توجه دیگری که در مطالعه آثار شوپنهاور بهره خواننده میشود این است که وقتی مطالعه میکنیم شخص دیگری به جای ما میاندیشد و «ما فقط جریان ذهنی او را تکرار میکنیم»، اما مطالعه کتاب نباید باعث شود دیگری به جای ما فکر کند، بلکه باید سبب تفکر ما و رسیدن به مطالب جدیدی شود که تاکنون کسی به آن نیندیشیده است؛ بنابراین مطالعه این کتاب را با این تفکر که آشنایی با افکار شوپنهاور باعث ایجاد روزنههایی در ذهن شما بشود آغاز کنید، نه تکرار جریان ذهنی یک فیلسوف بزرگ.
کتاب «جهان و تأملات فیلسوف» را نشر مرکز در ۲۶۳ صفحه با برگردان فارسی رضا، ولی یاری به چاپ رسانیده است.