به گزارش شهرآرانیوز، در مدت سلطنت ۸-۳۷سالهٔ فتحعلیشاه قاجار (حک. ۱۲۱۲-۱۲۵۰ هـ. ق./ ۱۱۷۶-۱۲۱۳ هـ. ش.)، طی دورهای ۵-۲۴ساله (۱۲۱۸-۱۲۴۳ هـ. ق./ ۱۱۸۲-۱۲۰۶ هـ. ش.)، در مناطق قفقاز (تقریباً منطبق بر کشورهای آذربایجان و ارمنستان و گرجستان امروز) دو جنگ سخت بین نیروهای روسیه و ایران درگرفت که برای ما خسارات جبرانناپذیری بهدنبال داشت؛ جدایی بخشهایی پهناور از سرزمین اصلی مهمترینِ این زیانها بود.
غلامحسین افضلالملک (۱۲۷۹-۱۳۴۸ هـ. ق./ ۱۲۴۱-۱۳۰۸ هـ. ش.) ادیب و سیاستمدار قاجاری بود که مظفرالدینشاه (حک. ۱۳۱۳-۱۳۲۳ هـ. ق./ ۱۲۷۵-۱۲۸۵ هـ. ش.)، در همان سال اول سلطنت، او را مورخ رسمی خود کرد. این مورخ، طی ۴-۵ سال پس از آن که بر سر کار بود، متنی مفصل پدید آورد که آن را افضلالتواریخ نام نهاد. افضلالملک، در بخشی از کتاب خود، از «شش مملکت ایران» نوشته و چهارمینِ آنها را اینگونه معرفی کرده است:
مملکتِ دیگرِ ایرانْ آذربایجان است که اهلِ اُروپ آن را «اَتْرُپاتِن» مینویسند. مملکت وسیعی است و دارای شهرهای بزرگ است. از طرف تهران و قزوین، خاکِ خمسه[۱] ابتدای خاک آذربایجان است که منتهی به رود ارس میشود. مملکت آذربایجانْ شهرهای بسیار دارد، لکن، این اوقات[۲]، هفده شهر آن از جزء ایران خارج شده، بهتصرف دولت روس است.
در سلطنت خاقان مغفور، فتحعلیشاه قاجار ــ طابَ ثَراهُ[۳] ــ بهجهت امری که شرح آن طولانی است نزاعی بین ایران و روس واقع شد که آن شهرها بهتصرف روس درآمد و امرِ مصالحه وقوع یافت.[۴] ایرانیان، بهواسطهٔ کشتن سفیر روس مقیم تهران، به این بلا مبتلا شدند. ولی ننگ کشتهشدن سفیر برای دولت روس بالاتر از این است که از ایرانیان هفده شهر رفته باشد.[۵] باری، پارهای تحقیقات در این خصوص هست که مرا مجال نوشتن آن نیست. مورخین آینده که به کتب متفرقه رجوع کنند، از مطلب مستحضر خواهند شد.
خلاصه، اهل آذربایجان، سابقاً، تمام، فارسزبان بودهاند. وَخشورِ سیمباری[۶]، یعنی زرتشت، هم از خاک قرهباغ بیرون آمده و اظهار نبوت کرده است[۷]، که اصل آن سرزمین، همه، فارسزبان بودهاند، ولی، در دورهٔ اسلامی، بعضی حوادث و تاختوتازها در آذربایجان وقوع یافته که سکنهٔ آنجا ترک شدهاند. نسبت اغلب اهل آذربایجان از انسابِ خارجه است که تداخلی در آن واقع شده و فارسزبانان اصلی هم، بالتبع، مقهور شده، به زبان ترکی متکلم شدهاند.[۸]
[۱] از نامهای قدیم زنجان
[۲] یعنی سال ۱۳۱۶ هـ. ق/ ۱۲۷۸ هـ. ش
[۳] بهمعنی «خاکش پاک!»
[۴] منظورْ دو جنگ طی سالهای ۱۲۱۸-۱۲۲۸ هـ. ق./ ۱۱۸۲-۱۱۹۲ هـ. ش. و ۱۲۴۱-۱۲۴۳ هـ. ق./ ۱۲۰۴-۱۲۰۶ هـ. ش. است. نویسنده به دو عهدنامهٔ «گلستان» (۲۹ شوال ۱۲۲۸ هـ. ق/ ۳ آبان ۱۱۹۲ هـ. ش.) و «ترکمانچای» (۵ شعبان ۱۲۴۳ هـ. ق/ ۱ اسفند ۱۲۰۶ هـ. ش.) اشاره دارد که ــ بنا بر اوّلی ــ ۱۴ شهر/ منطقه و ــ بنا بر دومی ــ ۳ شهر/ منطقه از خاک ایران جدا شدند. ۱۴ شهر نخست، مطابق متن عهدنامه، عبارتاند از «ولایات قراباغ و گنجه [...]، و اُلکای [= زمین] خوانیننشین شَکی، شیروان، قوبه، دربند، بادکوبه، و هر جا از ولایات تالش را با خاکی که الآن در تحت تصرف دولت روسیه است، و تمامی داغستان، گرجستان، مِحال شورهگل، آچوقباش، کورنه، مینگِرلی، آبخازی، و تمامی اُلکا و اراضی که در میانهٔ قفقازیه و سرحدات معیّنة الحالیّة بوده، و نیز آنچه از اراضی دریای قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است» و ۳ شهر دوم، مطابق متن عهدنامه، عبارتاند از «تمامی الکای نخجوان و ایروان» و بخشهای دیگری از خانات تالش.
[۵] مقصودْ الکساندر گریبایدوف، دیپلمات روس، است که «ترکمانچای» را تدوین کرد و خود پای آن امضا زد. اما قتل او در ۶ شعبان ۱۲۴۴ هـ. ق/ ۲۲ بهمن ۱۲۰۷ هـ. ش. اتفاق افتاده است.
[۶] بهمعنی «پیغمبر رمزگوی»
[۷] اگرچه برخی خاستگاه زرتشت را نواحی شمال غربی ایران میدانند، اغلب بر آناند که او از شمال شرقی سرزمین ما برآمده است.
[۸] میرزا غلامحسین افضلالملک (۱۳۶۱). افضلالتواریخ. بهکوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان. تهران: نشر تاریخ ایران. ص. ۳۰۰.