اظهارات تکان‌دهنده همسر سابق قاتل الهه حسین نژاد: او سابقه‌دار بود سقوط مرگبار کارگر از آسانسور یک هتل در اهواز (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) ترافیک سنگین در محور اصلی مشهد - تهران از عصر امروز (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) دستگیری ۱۱ نفر از عوامل برهم‌زننده نظم عمومی در بیمارستان فارسان علت اصلی حادثه هوایی و فوت خلبان در قزوین مشخص نیست اسامی لاک‌ها و محصولات غیرمجاز کاشت ناخن اعلام شد قتل در جگرکی سیار عبدل‌آباد بر سر دو دختر | قاتل مست بود آیا قاتل الهه حسین‌نژاد راننده اسنپ بوده است؟ قالیباف: سیاست‌های آمریکا در اجلاس بریکس به چالش کشیده شد ۳ کشته در پی تصادف در مسیر مشهد به سرخس اطلاعیه پلیس درباره بازسازی صحنه قتل الهه حسین نژاد ویدئو | آغاز ثبت‌نام آزمون‌های استخدامی دستگاه‌های دولتی از هفته آینده جاده هراز یک طرفه شد (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) پیش‌بینی هوای مشهد و خراسان رضوی | تداوم هوای خنک در مشهد و بارش باران در سطح استان (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) ممنوعیت سگ‌گردانی با خودرو در تهران (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) تعطیلی تمامی تفرجگاه‌ها در خراسان رضوی تا روز یکشنبه (۱۸ خرداد ۱۴۰۴) تردد خودرو‌های سنگین در محور کلات-مشهد ممنوع شد (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) ورود دانشگاه علوم پزشکی سبزوار به حادثه مرگ کودک جوینی حین «ختنه» واکنش پزشکی قانونی به شایعۀ تجاوز به مرحوم الهه‌حسین‌نژاد ۱۸۰ هزار نفر طی سه روز گذشته از مرز‌های کشور راهی عتبات عالیات شدند هشدار نارنجی وقوع سیلاب برای برخی از نقاط کشور صادر شد (۱۵ خرداد ۱۴۰۴) آموزش و پرورش به دنبال عدالت آموزشی و کیفیت‌بخشی هشدار خودمراقبتی برای شهروندان مشهد صادر شد دستگیری قاتل محیط‌بان خائیز در بهبهان ویدئو| قاتل الهه حسین‌نژاد اعتراف کرد| جنایت سارقی شیطان‌صفت پیمانکار مقصر در حادثه مرگ دلخراش ۱۴ مسافر قطار مشهد-یزد ۲۰۰ میلیون تومان جریمه شد فروش اینترنتی مکمل‌های غذایی تعیین تکلیف شد مبلغ متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان چقدر است؟ آیا مصرف مغزدانه‌ها در دوران بارداری ممنوع است؟ 
سرخط خبرها

روزی مقدر شده و توصیه‌ای که باورش ندارم

  • کد خبر: ۱۸۸۷۵۲
  • ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۷
روزی مقدر شده و توصیه‌ای که باورش ندارم
پیرزنی خودش را لابه لای صندلی‌های پشتی پنهان می‌کند. کمی که خیره می‌شوم، دوباره خواسته اش را تکرار می‌کند: میشه بهم کمک کنی؟

از اضطراری که دارد، متوجه خواسته اش می‌شوم. قدم هایم را تندتر می‌کنم و نگاهم را به عابری کمی آن طرف‌تر می‌دوزم تا شاید از این گذر راحت‌تر عبور کنم.

این بلاتکلیفی تعیین تکلیف شده از مصاحبه‌ای شروع شد که چندی پیش، کارشناس مذهبی با قاطعیت گفت: کمک کردن به رهگذر‌های خیابانی که نمی‌شناسید، هیچ الزامی ندارد.

خودم را آماده کرده ام، ولی نمی‌دانم چرا چندقدم مانده به سوژه، صدای نجواگونه اش، دوباره نگاهم را می‌دزدد. در پاسخ به خواسته‌ای که دارد، بدون آنکه بخواهم جوابی بدهم، جمله‌ای از قهقرای ذهنم بیرون می‌آید: «پول خرد ندارم!» و خوشحالم از اینکه پول خرد ندارم.

چند قدمی که فاصله می‌گیرم، یاد دو، سه اسکناس هزار و دوهزار تومانی می‌افتم که گوشه کیفم دارم. برای مبادایی به اسم «کرایه راه». از دروغ ناخواسته‌ای که گفته ام، عذاب وجدان می‌گیرم. احساس می‌کنم از کسی پس گردنی خورده ام. دردی که می‌گوید هنوز به گفته کارشناسم اطمینان قلبی پیدا نکرده ام.

خودم را به اتوبوس می‌رسانم و روی یکی از صندلی‌های خالی پهن می‌شوم. هنوز ذهنم در شوک حادثه چند دقیقه پیش گیر است که صدای زیری توجهم را جلب می‌کند. به پشت سرم که برمی گردم؛ پیرزنی خودش را لابه لای صندلی‌های پشتی پنهان می‌کند. کمی که خیره می‌شوم، دوباره خواسته اش را تکرار می‌کند: میشه بهم کمک کنی؟

باز یاد گفته کارشناس می‌افتم. سعی می‌کنم عذری سرهم کنم که تصویر ۱۰ هزار تومانی‌های قدیمی، مثل برقی درون ذهنم نقش می‌بندد؛ عجب تصویر روشنی! از آن عادت‌های قدیمی است؛ همیشه چند اسکناس تانخورده از عیدی‌های نوروز و غدیر را در زیپ پشتی کیفم پنهان می‌کنم.

بدون آنکه چیزی بگویم، زیپ کیفم را می‌کشم و به آرامی دستم را در شلوغی‌های کیفم می‌خزانم.

اولین اسکناسی را که لمس می‌کنم با دو انگشت بیرون می‌آورم، مانند فالی که از جعبه کاغذ‌های رنگی دخترک فال فروش بیرون آمده باشد. فالش اسکناسی صدهزار تومانی است. خودم هم تعجب می‌کنم از روزی‌ای که این پیرزن دارد.

همه مسیر برگشت به اتفـاقی که افتاده است، فکر می‌کنم و متحیرم که بازی کرده ام یا کسی بازی ام داده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->