فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

بررسی ابتذال در شعر در گفتگو با ۲ استاد ادبیات

  • کد خبر: ۱۹۵۳۱
  • ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۷
بررسی ابتذال در شعر در گفتگو با ۲ استاد ادبیات
«مبتذل» از آن صفاتی است که آن را مثل انگ به بسیاری از شعر‌ها و آثار ادبی می‌چسبانند و با همین یک کلمه است که تکلیف آن اثر را یک‌سره و از دایره آثار دارای ارزش ادبی به بیرون پرتابش می‌کنند. حد و مرز ابتذال دست‌کم در عرف، با توجه به شرایط اجتماعی هر جامعه و از جامعه‌ای تا جامعه دیگر متفاوت است.
رادمنش _ در جامعه ما دست‌کم در دهه‌های اخیر این‌طور بوده است که به اثری مبتذل می‌گویند که در آن مسائل جنسی مورد توجه است. اما این تعریف از اثر مبتذل، خود، به ابتذال کشاندن واژه «مبتذل» است.
 
ابتذال تعریف و گستره‌ای وسیع‌تر از مطرح کردن مسائل تنانه و جنسی دارد، هرچند می‌تواند این موارد را هم در خود داشته باشد. از دید واژگانی، مبتذل یعنی چیزی که از فرط فراوانی کاربرد آن، از ارزشش کاسته شود. با این رویکرد، تنزل شعر به کلیشه‌ها و بازگو کردن سخنانی تکراری با همان روش‌های تکراری گذشته، مصداق ابتذال است.
 
ما در ۲ گزارش، به واکاوی این مفهوم در ساحت شعر و ادبیات داستانی پرداخته و بررسی کرده‌ایم که اساسا ابتذال در شعر و ادبیات داستانی یعنی چه، چه حد و مرزی دارد و به چه آثاری مبتذل می‌گویند. در گزارش اول به سراغ دکتر عباس خیرآبادی و دکتر امیر الهامی، از استادان و مدرسان و پژوهشگران ادبیات، رفته‌ایم تا از دیدگاه آن‌ها مفهوم ابتذال را در شعر بررسی کنیم.

ابتذال استفاده نابجا از کلمات است
عباس خیرآبادی در پاسخ به این سؤال که چه اثری مبتذل است، می‌گوید: به نظر من هیچ چیز در اصل خود، بد یا خوب نیست. مهم این است که در کجا به کار رود. مثلا واژه‌های جنسی که به کار بردن آن را ابتذال می‌دانند، جایی استفاده می‌شود و بد است، اما مولانا در مثنوی از آن به بهترین شیوه استفاده کرده است.

به گفته این پژوهشگر ادبیات فارسی، مصداق یادشده چیزی قراردادی است و این قرارداد هم اصل نیست و در بسیاری از جوامع، مسائلی را که ما غیراخلاقی می‌دانیم، اخلاقی می‌دانند. او می‌افزاید: نگاهی که من دارم این است که اگر شعر سست باشد و بد گفته شود، یعنی قواعد شعری در آن رعایت نشده باشد، این شعر ولو اینکه از اخلاقیات تام بهره برده باشد، شعر مبتذل و بی‌ارزشی است. ولی همین مسائلی که به نظر عموم مبتذل است، اگر جامه هنر بر آن پوشیده شده باشد و زیبا گفته شود، قابل تحسین است.
 

این شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تربت حیدریه در ادامه به شعر برخی از شاعران فارسی زبان اشاره و خاطرنشان می‌کند: در ادبیات خودمان نیز شعر‌هایی داریم که به لحاظ اخلاقی جزو همان چیز‌هایی است که در عرف مردود است، اما با چنان زبان محکم و زیبایی گفته شده است که هیچ‌کس نمی‌تواند شاهکار بودنشان را انکار کند.

بی‌ذوقی و ضعف در بیان اندیشه و عواطفْ ابتذال است
امیر الهامی نیز با دکتر خیرآبادی هم‌نظر است و ابتذال را در استفاده از واژه‌هایی که در عرف غیراخلاقی محسوب می‌شوند نمی‌داند. او می‌گوید: ابتذال در شعر فقط به معنای شاهدبازی و از تصاویر خاص عاشقانه سخن گفتن نیست چنان‌که ما داریم شاعرانی را که از واژگانی نامتعارف و بیرون از حوزه ادب استفاده کرده‌اند، اما شعرشان مبتذل نشده است، مثل مولانا. پس الزاما ابتذال در شعر به معنای استفاده از کلمات کددار در شعر نیست.
 
حتی گاهی کسی نمی‌تواند بگوید شعر ایرج میرزا شعر مبتذل است بلکه بیشتر بی‌ذوقی و ضعف در بیان اندیشه و عواطف است که به ابتذال می‌انجامد، به این معنا که من برای جلب نظر مخاطب خودم از سازوکار‌های نامتعارف استفاده کنم. پر واضح است که تصاویر خاص و خارج از عرف و ادب جامعه می‌تواند جاذبه‌هایی داشته باشد، اما نمی‌توانیم بگوییم صرف استفاده از آن مبتذل است یا نیست.
 
کسانی که می‌خواهند مخاطب را با این ترفند به سمت خود بکشند، با استفاده از کلامی که سر تا بن نه اندیشه‌ای دارد نه حسی نه سبک مشخصی، فقط برای اینکه مخاطب را با تعدادی تصاویر سطحی به خود جذب کنند، اینجاست که شعر مبتذل می‌شود. تصور کنید کسی مثلا بگوید که: پدر عزیزم، روزی که تو نباشی، من همه قورباغه‌های باغچه‌مان را خواهم خورد. این کلام مبتذل است و اگرچه در آن حرف زشتی هم نیامده، از عرف گفتار خارج شده است.ما از ادبیات صحبت می‌کنیم، یعنی حد و مرز هر چیز را نگاه داشتن.

جلب نظر عوامانه، یکی از رویکرد‌های ابتذال
این مدرس ادبیات در تشریح بیشتر گفته‌هایش خاطرنشان می‌کند که جلب نظر عوامانه در شعر یکی از رویکرد‌های ابتذال است، حتی اگر با استفاده بیش از حد از صناعات ادبی باشد. او شاهد گفته‌اش را نثر دوره قاجار می‌داند که به همین سبب فسادگونه و مبتذل می‌شود: من اگر بخواهم عیار شعرم را به جای اینکه در عاطفه‌مندی و بیان احساس و خرد بگنجانم با مغلق‌گویی بالا ببرم، باز شعر من مبتذل می‌شود.

الهامی ادامه می‌دهد: وقتی از ابتذال در کلام صحبت می‌کنیم، گستره‌ای داریم که به نقد ادبی و زبانی و فکری منجر می‌شود. زمانی که در توصیفات شعرمان غلو‌های نامتعارف داشته باشیم، این می‌شود ابتذال. اتفاق بدتر این است که این غلو‌های بی‌مزه به ساحت باور‌های ملی و مذهبی ما راه پیدا کند.
 
حالا اگر در توصیف فلان پادشاه غلو بی‌مزه‌ای هم شد، در لابه‌لای تاریخ گم می‌شود، اما اگر ما بیاییم این غلو‌های غیرادبی را به ساحت باور‌های ملی و مذهبی‌مان بکشانیم، آن وقت این ابتذال در شعر جبران‌ناپذیر هم خواهد بود. روی‌هم‌رفته باید بگویم مجموعه رعایت‌نکردن‌های بلاغی و دستوری، غلو‌های نابجا، و تصاویری که برای جلب عوام استفاده می‌شود، همه این‌ها مصداق ابتذال در شعر است و نباید تصور شود که فقط استفاده از برخی واژه‌ها یا تصاویر که با نوعی ساحت‌های جنسی همراه است شعر را مبتذل می‌کند.

تاریخ سره را از ناسره تمیز می‌دهد
این پژوهشگر به صافی قدرتمند و بی‌رحم و در عین حال عادلانه تاریخ اشاره می‌کند که در گذر زمان سره را از ناسره جدا می‌کند و شعر مبتذل را به ورطه فراموشی می‌سپارد: هنر جریانی است که مانایی آن در طول تاریخ با غربال صحیح سره از ناسره اتفاق می‌افتد. آثار زیادی در حوزه‌های مختلف هنری تولید می‌شود و چه‌بسا بعضی در برهه‌ای در اوج استقبال باشد، اما امتداد آن باید از غربال پسند خواص و غربال التذاذ جاودانه عوام بگذرد تا برچسب اثر هنری بگیرد، چنان‌که چند دهه پیش تصنیف «مرغ سحر ناله سر کن» خلق شده است و تاکنون خواننده‌های مختلفی آن را خوانده‌اند. ۱۰۰۰ سال پیش «بوی جوی مولیان آید همی» در ارتباط با یک خواسته مردمی سروده شده و شعر سفارشی هم هست، اما در حافظه ادبی ما ماندگار شده است.
 
مانایی و ماندگاری استقبال مردم از یک شعر می‌تواند محک خوبی باشد که این شعر مبتذل بوده است یا نه.
او یادآور می‌شود: مخاطب عام ما درباره بسیاری از نابسامانی‌هایی که سبب می‌شود اثری را به لحاظ هنری مبتذل بدانیم، آگاهی ندارد. نبود آگاهی در بین مخاطبان عام سبب می‌شود در بازه‌ای به خاطر ظاهر جذاب یک اثر از آن استقبال کنند.
 
ما شعری را شعر خوب می‌دانیم که چندلایه‌ای باشد. شعر حافظ شعری است که یک لایه‌اش همه را جذب می‌کند، اما خواص به لایه‌های بعدی می‌روند. از آن سو، شعر مبتذل یک لایه دارد و ممکن است مردم هم جذبش بشوند. این شعر‌ها وقتی فرصت جولان پیدا می‌کنند که عرصه از شعر خوب خالی باشد. وقتی بازار از شعر خوب خالی باشد، شعر مبتذل با دست گذاشتن روی عواطف مردم آن‌ها را سرگرم می‌کند.
 
پس نبود آگاهی از جریان‌های ابتذال، خالی بودن عرصه از شعر خوب و ضمنا شرایط جامعه صنعتی امروز که در آن مردم خستگی‌های روحی و فکری دارند، باعث می‌شود بسیاری از شعر‌های فاخر ما که فهمشان به دانش و تأمل نیاز دارد، از سوی عوام استقبال نشود. باید برای آن‌ها شعر خیلی‌خیلی لطیفی بگویی که بتوانند لذت ببرند. قسمت تلخ‌تر داستان این است که دانش عمومی جامعه هم از گذشته کمتر شده است و این سبب می‌شود بازار کسانی که از چیز‌های سطحی صحبت می‌کنند داغ‌تر شود.

شعر امروز از بیشتر اشعار گذشتگان بهتر است
عده‌ای معتقدند که پیشرفت فناوری و ظهور ابزار‌های جذاب ارتباطی و رسانه‌ای از قبیل ماهواره و گوشی‌های هوشمند و فضا‌های مجازی، از سویی با عرضه محتوا‌های جذاب، اما نازل و از سوی دیگر با آسان‌یاب کردن انواع مطالب و محتوا‌ها افراد را هرچه تن‌پرورتر و سطحی‌نگرتر کرده است. بر پایه این دیدگاه، دیگر اهالی قلم برای پر کردن اندوخته دانایی خود دود چراغ نمی‌خورند و تلاش‌های توان‌فرسا نمی‌کنند تا مثلا کتابی را بیابند و مندرجاتش را بخوانند، و تنها با انتخاب گزینه جست‌وجوی صفحه نمایشگر انبوهی از اطلاعات در دسترسشان قرار می‌گیرد؛ بنابراین اثر ادبی‌ای هم که خلق یا تولید می‌کنند ژرفای بایسته‌ای ندارد.
 
اما دکتر عباس خیرآبادی در مقایسه شاعران امروز و گذشته نظر دیگری دارد. او می‌گوید: من معتقدم در هیچ دوره‌ای قبل از ما ادبیات و شعر این‌همه گسترده و فراگیر نبوده است و شعر‌های امروز از بسیاری از شعر‌های گذشتگان بهتر است. یعنی اگر چند تن از شاعران بزرگ مثل حافظ و سعدی و فردوسی و مسعود سعد و مولانا و خیام و نظامی و امثال این‌ها را که نهایتا ۲۰ شاعر می‌شوند کنار بگذاریم، شعر‌های امروز ما از همه شعر‌هایی که در تاریخ ادبیات ایران گفته شده بهتر است، به‌ویژه آنچه جوانان می‌سرایند. این شعر‌ها بسیار بسیار زیباتر است از ۹۵ درصد شعر گذشته.

در قدیم هر کسی نمی‌توانست شاعر شود
با این حال، گسترش فضای مجازی به معنای برداشته شدن فیلتر‌هایی بود که برای انتشار و عمومی شدن شعر در گذشته وجود داشت. امروزه دیگر هر کس با اندک ذوقی و کنار هم قرار دادن چند کلمه به‌ظاهر متفاوت، سعی دارد خود را در قبیله شاعران جا بزند و چه بسا مخاطبان بسیاری هم او را شاعر بدانند و شعرش دست‌به دست شود، اما طبیعی است که این نوشته‌ها در گذر زمان، به قول دکتر الهامی، از غربال‌های پسند خواص و التذاذ عوام بیرون نیاید و به فراموشی سپرده شود.
 
او در مقایسه وضعیت ابتذال شعر امروز و دیروز خاطرنشان می‌کند: شمس قیس رازی در کتاب «المعجم فی معاییر اشعار العجم» که آن را در قرن هفتم نوشته است، شاعر را کسی دانسته است که صد‌ها بیت از دیوان گذشتگان و هم‌عصران خودش را حفظ داشته باشد. پس در ظاهر، شاعری تا عصر مشروطه جزو جریان‌های هنری بوده که فرد باید با آگاهی و دانش به سراغش می‌رفته است.
 
در این صورت کسی به صرف داشتن ذوق ادبی شاعر نمی‌شده است. شما از سر تا بن اشعار فردوسی و سعدی و حافظ و مولوی و ... غلط دستوری پیدا نمی‌کنید. یعنی آگاهی و علمی در این زمینه داشته‌اند. ۵ شاعر طراز اول ما حکیم بوده‌اند: حکیم سنایی، حکیم نظامی گنجوی، حکیم عمر خیام، حکیم ناصرخسرو قبادیانی و حکیم ابوالقاسم فردوسی. از این رو، می‌توان گفت که در گذشته آن بخش از ابتذال گفتار که از بی‌خردی و بی‌دانشی شاعر نشئت می‌گرفت، کمتر وجود داشت، چون هر کسی اجازه نداشت شعر بگوید. اما از بعد از دوره صفوی هر کس که ذوق داشته آمده است وسط.
 
بسیاری از این اشعار هم زیبا شده است. اینجا فقط ذوق شاعر مهم است. شاعرانی داریم مثل شاطر عباس صبوحی قمی، سوداگر نیشابوری، خشت‌مال فلان که این‌ها همه ذوق شاعری دارند، اما دانش آکادمیکی در حوزه شعر ندارند، در حالی که در گذشته این‌طور نبود و شاعر باید علوم زمان خودش را می‌دانست.
 
حتی اگر کسانی شعر می‌گفتند و شعرشان خوب هم بود به خودشان اجازه نمی‌دادند آن را به نام خودشان منتشر کنند و می‌بینیم که شعر‌هایی منتسب به خیام یا فلان شاعر زیاد داریم. شاعر بودن درجه‌ای داشت برای خودش که در دوره معاصر این مقوله حذف شده است؛ بنابراین ابتذال ناشی از کمی هنر و کمی دانش در شعر از گذشته بیشتر شده است. الان انجمن‌های شعر و ادبیات می‌توانند مقابل این ابتذال بایستند، آن هم با نقد درست و خوب.

الهامی در ادامه می‌افزاید: الان برد رسانه هم سبب شده است کار‌های مبتذل به‌سرعت رشد پیدا کند. پس نبود برد رسانه‌ای در گذشته همان‌طور که باعث می‌شد شعر خوب دیر به مردم برسد، باعث می‌شد اگر شعر ضعیف یا مبتذلی تولید می‌شد، در همان اطراف خودش خاموش شود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->