سرخط خبرها

آموزش شعر، دور از عصاقورت‌دادگی‌ها | گفت‌وگو با نویسنده کتاب «مشق شعر»

  • کد خبر: ۲۰۱۳۸۸
  • ۰۲ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۹
آموزش شعر، دور از عصاقورت‌دادگی‌ها | گفت‌وگو با نویسنده کتاب «مشق شعر»
جواد گنجعلی گفت: نوقلم‌ها نیازمند فضا و زبان معلمانه برای درک مفاهیم ادبی هستند، چیزی که امروز حلقه مفقود کتاب‌های آموزش شعر است.

به گزارش شهرآرانیوز، جواد گنجعلی پیش از آنکه شاعر و نویسنده کتاب‌های «بی‌تفاوتی زیر نور زرد» _که نامزدی ۵ جایزه ادبی را برای خودش گرفت_ «صدای محزون موزیک در هدفن»، «دیدار با ذات‌الریه» یا حتی کتابی که در همین نزدیکی آن‌را به‌نام «مشق شعر» به چاپ رسانده است باشد، یک معلم است. معلم ادبیاتی که با داوری مسابقات شعر دانش‌آموزی و سابقاً مدیریت مدرسه مجازی شعر و داستان کشور، در رشد و پرورش استعداد‌های ادبی دانش‌آموزشی فعال است.

کتاب مشق شعر جواد گنجعلی به انتشار رسیده در انتشارات واج که تازه پشت شیشه کتاب‌فروشی‌ها قرارگرفته و صفحاتش بوی نو بودن می‌دهد نیز با عنوان کتابی برای نوآموزان شعر به چاپ رسیده است. پس اولین چیزی که گفت‌وگویمان را شکل می‌دهد، سادگی است که «مشق شعر» را میان دیگر کتاب‌های شعر متمایز می‌کند چراکه نویسنده در این کتاب از ساده‌ترین و نخستین سؤالات شروع کرده، مثلاً می‌پرسد شعر چیست؟ و بعد آسان پاسخ این چیستی را می‌دهد.

آموزش شعر، دور از عصاقورت دادگی‌ها | گفتگو با نویسنده کتاب «مشق شعر»
کتاب نوشتن درواقع علل مختلفی دارد، مثلاً یکی برای آنکه صرفاً نویسنده کتاب‌هایی باشد متن‌هایش را به چاپ می‌رساند و برخی هم از دغدغه و فکری که در ذهنشان می‌جوشد به نوشتن می‌پردازند، وقتی به کتاب آموزش شعر شما می‌رسیم هم این سؤال مطرح می‌شود که چه‌شد مشق شعر را نوشتید؟

ببینید در ابتدا باید بگویم که مخاطب این کتاب دانش‌آموزان هستند، درواقع این یک کتاب مقدماتی است برای نوآموزان عرصه شعر با محوریت دانش‌آموزی. درمیان فعالیت‌هایی که برای این دسته از ادب‌آموزان انجام شده بود جای خالی کتابی که بتواند به صورت ساده و روان مقدماتی‌ترین سؤالات دانش‌آموز را پاسخ بدهد حس می‌شد. ایده مشق شعر به سالی برمی‌گردد که مدرسه مجازی شعر و داستان کشور را مدیریت می‌کردم. احساس این خلأ نیز به همین ایامی برمی‌گردد که به‌عنوان داور مسابقات فرهنگی هنری دانش‌آموزی بخش شعر یا مدرس دوره‌ها و کارگاه‌های ادبی کنار دانش‌آموزان هستم. به‌هرحال ما معلمیم و این اسم را در جایگاه کسی که آموزش می‌دهد یدک می‌کشیم، در آموزش و پرورش نیز مرسوم است که وقتی می‌خواهیم دانش‌آموزی را برای یادگیری بیشتر ارجاع به متن بدهیم کتاب‌های موجود را معرفی می‌کنیم، اما حلقه مفقوده آنجا بود که نویسندگان کتاب‌های آموزش شعر شاید شاعر باشند، اما معلم نیستند و یک دانش‌آموز نمی‌توانست متوجه سنگینی مباحث کتاب‌های ایشان شود. علاوه بر آن ما دانش‌آموزان محرومی را داریم که به هر علتی مثل دور بودن منطقه‌شان از جلسات شعر به جمعی برای رشد یافتن و یادگرفتن دسترسی ندارند؛ خب تبعا دغدغه ذهنی من بود که چطور می‌شود چیزی را به دست این دانش‌آموزان رساند تا بتوانند رشد کنند. این شد که تصمیم نوشتن یک کتاب ساده برای نوآموزان گرفته شد.

وقتی مشق شعر را نگاه می‌کنم با کتابی مواجه هستم که به قول شما ساده است و خودش را درگیر عصاقورت‌دادگی مقالات و پژوهش‌های ژرف نکرده است. اصلاً چه‌شد که فکر کردید سادگی می‌تواند کاربردی باشد؟

شروع نوشتن مشق شعر اصلاً با همین خط بود. تمام کتاب‌هایی که تاکنون در این راستا چاپ‌شده محترم و مهم است. ولی وقتی با نوآموز سروکار داریم، یا قشری که در دامنه «معلمی» ما قرار می‌گیرد، وارد قلمرو یک دایره واژگانی می‌شویم که معلم می‌گوید و دانش‌آموز می‌فهمدشان؛ لذا وقتی ما به‌عنوان یک بی‌سواد به مثلاً علم فلسفه در کلاس اساتید فلسفه حضور پیدا می‌کنیم، چون خالی از پاس کردن پیش‌نیاز‌ها هستیم حضورمان در آن کلاس با صندلی خالی کنارمان تفاوتی ندارد. اما پس از ۳۰ سال معلمی، این حاصل می‌شود که بدانیم دانش‌آموز نیازمند یک فضای مناسب است برای درک یک مفهوم. نوشتن برای نوقلمان در کتاب مورد بحث به این صورت است که شما حتی با تمرین‌هایی مواجه می‌شوید که باید آن‌ها را برای درک بهتر انجام دهید و بعد به مبحث بعدی برسید.


وقتی با برجستگان شعر درمورد زمان آغاز جوشش شعر و کوشش در ادبیات صحبت به میان می‌آید، به دوره دانش‌آموزی‌شان تأکید بیشتری دارند. این سؤال پیش می‌آید که اهمیت تمرکز بر این دوره در مواجهه با ادبیات چیست؟ اصلاً چرا دوره دانش‌آموزی مورد اهمیت قرار می‌گیرد؟ از همه مهم‌تر نقش معلم چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد؟

به‌نظرم اصلاً همه‌چیز در همین دوره دانش‌آموزی شکل می‌گیرد. خود من به‌عنوان یک شاعر برای کلاس معلمی انتظار می‌کشیدم که به شدت خوب شعر می‌خواند. کلاس چنین معلمی آن‌چنان هیجان‌انگیز و سرشار از ذوق و علاقه است که وقتی مولانا را با همان شوق که باید می‌خواند انگار از زمین جدا می‌شدیم و این واقعه نه فقط برای من بلکه برکت حضور_آقای کاشفی، دبیر ادبیات ما_ باعث جوشش ذوق ادبی در بسیاری از هم‌کلاسی‌ها شده بود؛ و نه فقط آن کلاس بلکه معلم شاعر برای هر مدرسه‌ای برکت داشته است. این ماجرا حتی برای دیگر هنرمندان در تئاتر، موسیقی و... نیز مرسوم است که محل جوشش ایشان مدرسه باشد. می‌خواهم بگویم حضور معلم تشکیل‌دهنده است. در مدرسه اگر معلم متخصص وجود داشته باشد، خروجی دانش‌آموز متخصص هم می‌شود ثمره آن. در همین مسابقات شعر و ادب دانش‌آموزی وقتی شعر مطلوبی به دستمان می‌رسد، اکثریت با آن‌هایی است که مثلاً معلمشان کاظم رفیعا یا هادی اسماعیلی و دیگر افراد بوده‌اند.

حالا که دغدغه آموزش نوقلمان مطرح شده و شما نیز ۳۰ سال است که در این عرصه کوشیده‌اید، جای خالی چه چیزی در ادبیات حس می‌شود؟ یا بهتر بگویم دغدغه امروزمان برای آموزش نسل جدید ادب‌آموزانمان چیست؟

راستش را بخواهید ادبیات بی‌دغدغه و سخت‌گیر است. همیشه هم نشان داده که مسیر خودش را می‌رود و نهایتاً در این ماجرا آدم‌هایی را که باید بمانند انتخاب می‌کند. نام بسیاری هم خط می‌خورد. ادبیات یک بستر برای رخ دادن اتفاقات است و آنکه باید دغدغه‌مند باشد، شاعر و مخاطب‌اند نه ادبیات. به اعتقاد من پاسداشت هنر والا مهم‌ترین دغدغه‌ای است که امروز مخاطب ما و رسانه‌ما باید داشته باشند. یعنی بدانیم که هنر معیار چیست و آن‌را حفظ کنیم. مخاطب و رسانه امروز دارد نوعی ادبیات را رواج می‌دهد که اصلاً ادبیات معیار نیست.


می‌شود کمی مصداقی به این موضوع بپردازید؟

بله، در این روز‌ها شاهد رواج چیزی به‌نام شعر طنز در تلویزیون هستیم. چنین اشعاری اصلاً فکاهی است نه طنز. یک دوره می‌دیدیم که تمام اشعار در مسابقات دانش‌آموزی رفته بود به سمت فکاهی‌سرایی، چرا؟ به این خاطر که رسانه داشت به برنامه‌هایی بها می‌داد که تمامش شعر طنز بود. حالا رسانه چقدر دربرابر این جریان شعر معیار را تبلیغ می‌کند؟ اصلاً چنین جریانی وجود ندارد که دانش‌آموز و دانشجوی ما از آن الگو بگیرد حتی اگر آثار فاخری ساخته شود بلافاصله برنامه‌های طنز رسانه رسمی ما می‌رود برای تخریب و مسخره کردن آن اثر فاخر که نوعی سرکوب است. برنامه با کاروان شعر و موسیقی علیرضا افتخاری و سهیل محمودی مگر سخره برنامه‌های طنز نشد؟ یا برنامه‌ای که با محمدصالح علا قراربود یک برنامه فاخر شود چطور مورد تمسخر قرارگرفت در همان دوران؟ یعنی بیش از آنکه بیاییم تبلیغ ادبیات را انجام بدهیم، داریم سرخوردگی به‌وجود می‌آوریم. اگر رشد و نموی هم بوده از همین گعده‌های شعر و ادب کوچکی بوده که خود شاعران بزرگ زنده نگهشان می‌دارند. اصلاً دغدغه‌مندی آقایانی که مسئول و متولی ادبیات مملکت هستند باید دغدغه ادبیات معیاری را داشته باشند که رها شده است. چگونه تصاویری از تاجیکستان می‌رسد که مردم نشسته‌اند و در گعده‌های بزرگشان، دغدغه‌مندانه دارند شعر می‌خوانند؟ مگر وقتی می‌گوییم حمایت منظورمان تزریق مادیات است؟ نه؛ همین دیده شدن خودش یک نوع حمایت از سمت رسانه و ابزار‌های ترویج و تبلیغ است که باید برخاسته از یک نگاه دغدغه‌مندانه و دلسوزانه باشد.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->