«دیباچه نویسی بر مرقع» روایتی از هنر و ادبیات در قاب کتاب حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته فرهنگی ایران در دوحه| نمایش شکوه هنر و تمدن ایرانی پیوند موسیقی، فرهنگ و اقتصاد در جزیره با برگزاری جشنواره ملی «عودنوازی قشم» نهمین جشنواره ملی تئاتر ایثار با حضور ۱۷ اثر برگزیده از روز دوشنبه (۶ اسفند ۱۴۰۳) آغاز می‌شود «جین آستن» روایتی از عشق، اشتباه و هوشمندی زمان و مکان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران اعلام شد ششمین جشنواره فیلم کوتاه بسیج اختران در نیشابور برگزار می‌شود درگذشت کارلوس جیه‌گس، فیلم‌ساز برجسته برزیلی معرفی منتخبان مرحله اول داوری جشن مستقل سینمای مستند ایران آغاز فیلم‌برداری فیلم مرگ رابین هود با بازی هیو جکمن ترجمه رمان‌های «شاه بی‌سرگرمی» و «هیچ‌چیز مال تو نیست» منتشر شد پوستر رسمی فیلم اودیسه، کریستوفر نولان منتشر شد + عکس امیرجعفری با فیلم برهوت در راه جشنواره بین‌المللی فیلم جاناکپور کارگردان عنکبوت مقدس به اذیت و آزار جنسی متهم شد پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران در ۱۴۰۳ معرفی شد تیزر جدید سریال پایتخت ۷ منتشر شد + فیلم
سرخط خبرها

حکایت ۵ جمله تأثیرگذار مخصوصا مورد پنجم

  • کد خبر: ۲۰۲۰۷۹
  • ۰۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۹
حکایت ۵ جمله تأثیرگذار مخصوصا مورد پنجم
روزی خبرنگار مجله حکمت و موفقیت که اخبار رویداد‌های مرتبط را در شمارگان بالا منتشر می‌کرد، پس از هماهنگی تلفنی برای انجام مصاحبه‌ای مطبوعاتی به نزد حکیم رفت.

در روزگاران قدیم در ناحیه بلخ و فاریاب حکیمی زندگی می‌کرد که بسیار دانشمند و مردم دار بود و علاوه بر تدریس در کرسی‌های تخصصی و سخنرانی در سمینار‌های اختصاصی، به حضور در جلسات سخنرانی با حضور عموم مردم به جهت ارتقای فرهنگ عمومی و نیز حل مشکلات مردم و ریش سفیدی میان آن‌ها به جهت رفع اختلاف و ترویج فرهنگ مدارا و ... و ذلک نیز می‌پرداخت. روزی خبرنگار مجله حکمت و موفقیت که اخبار رویداد‌های مرتبط را در شمارگان بالا منتشر می‌کرد، پس از هماهنگی تلفنی برای انجام مصاحبه‌ای مطبوعاتی به نزد حکیم رفت.

حکیم در ابتدا شرط کرد محصول نهایی مصاحبه را قبل از انتشار مشاهده کند و سپس آماده شنیدن پرسش‌های خبرنگار شد. خبرنگار گفت: «ای حکیم، لطفا پنج جمله تأثیرگذار را که تاکنون شنیده اید برای مخاطبان ما بیان کنید.» حکیم گفت: «با نام و یاد خداوند متعال، چشم.» وی افزود: «نخستین جمله، جمله‌ای بود که یک خواننده زیرزمینی به من گفت. از کنار او رد شدم و تلاش داشتم با وی در یک کادر نباشم. او به من گفت: معلوم نیست در زمستان امسال نخواهی با هم در یک کادر باشیم.» خبرنگار گفت: «چه عالی.»

حکیم افزود: «دومین جمله، جمله‌ای بود که یک مصرف کننده مواد مخدر صنعتی به من گفت. برای بازدید به منطقه آسیب‌های اجتماعی رفته بودیم. یکی از آسیب دیدگان در حال افتادن توی جوی بود. به او گفتم نیفتی. گفت: تو نیفتی که اگر بیفتی جماعتی با تو می‌افتند.» خبرنگار گفت: «اوه.» حکیم افزود: «سومین جمله را کودکی به من گفت. او شمعی در دست داشت. به او گفتم این نور از کجا آمده؟ شمع را فوت کرد و گفت: اگر راست می‌گویی بگو حالا کجا رفته.» خبرنگار گفت: «وَو.» حکیم افزود: «چهارمی را نمی‌توانم بگویم.» و خاموش شد.

خبرنگار گفت: «ای حکیم، فرمودید پنج جمله.» حکیم گفت: «بلی.» خبرنگار گفت: «چهارتا گفتید؛ که درواقع سه تا گفتید.» حکیم گفت: «الان که دقت کردم همان چهارتا بود. اما برای اینکه لفظ آمدم، جمله‌ای را که اخیرا شنیدم می‌گویم. این جمله هم مرا تکان داد و اکنون نیز در حال تکان خوردن هستم.» خبرنگار گفت: «آن جمله چه بود؟» حکیم گفت: «جمله یکی از سران عرب بود.»

خبرنگار گفت: «چه چیز آن شما را تکان داد؟» حکیم گفت: «تکان دهندگی آن.» خبرنگار گفت: «تکان دهندگی اش در کجایش بود؟» حکیم گفت: «بماند.» خبرنگار گفت: «مزاح می‌کنید؟» حکیم خندید و گفت: «بلی.» و پس از بیان عباراتی، چون تن لش و درپیت، فحش‌های زشتی به زبان انگلیسی داد که با f، s و m شروع و به حرف‌های دیگری ختم می‌شد. آن گاه حکیم و خبرنگار هردو خاموش شدند و تا مدتی خاموش بودند تا آنکه خودشان به نوبت روشن شدند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->