دیدار تولیت آستان قدس رضوی با خانواده آتش نشان فداکار مشهدی به من مشورت بدهید! کلید طلایی برای ساختن سرنوشتی روشن | مروری بر فواید مشورت در زندگی وقف، از سنت دیروز تا موتور توسعه امروز آیت‌الله علم‌الهدی: مجتمع‌های آموزشی ویژه بانوان درمناطق حاشیه‌ای برای جذب نسل جوان ایجاد شود آزادی ۱۵۰۰ زندانی خراسان رضوی به مناسبت سالروز میلاد پیامبراسلام(ص) | آغاز پویش «به عشق پیامبر(ص) می‌بخشم» + فیلم نماز باران در حرم مطهر امام‌رضا(ع) اقامه شد هجرت تاریخی حضرت معصومه(س) به قم و پیام‌های ماندگار آن برای جهان اسلام خراسان رضوی، پیشگام در بهره‌برداری از انرژی خورشیدی و طرح‌های نوین آبیاری با سرمایه وقف رشد فکری و ایجاد نشاط اجتماعی به سبک پیامبر مهربانی | بررسی جلوه‌ها و آثار مشورت در سیره پیامبر ختمی‌مرتبت(ص) تجلیل از واقفان و خیران خراسان رضوی در همایش استانی «یاوران وقف» | وقف ۱۳۰ میلیارد تومانی توسط بانوی مشهدی احیای سنت وقف، راهکار تحقق باقیات‌صالحات و خدمت به جامعه است + فیلم خطبه‌خوانی خادمان حرم فاطمی در آستانه ۲۳ ربیع‌الاول + فیلم هفدهمین دوره آزمون کتبی ترنم وحی برگزار شد درخواست وزارت فرهنگ برای تدوین آیین‌نامه‌ حمایت از آثار منتخب قرآنی مشهد میزبان برگزاری همایش بازخوانی «علامه فرزانه» + جزئیات محله طرق و تنها شهید ترورش | بازخوانی زندگی سید جعفر سعادتخواه پژوهش جدید در مطالعات اندیشه امت واحده اسلامی در آستانه انتشار نخستین نشست تخصصی بنیاد شهید و امور ایثارگران در خصوص شهدای جنگ ۱۲ روزه برگزار شد اعزام سالانه ۱۴ هزار مبلغ از قم در مناسبت‌های تبلیغی
سرخط خبرها

«زوار آقا» اولین مسافر مشهد بود

  • کد خبر: ۲۰۵۳۹۵
  • ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶
«زوار آقا» اولین مسافر مشهد بود
وقتی باهم حرم می‌رفتیم، می‌رفت یک گوشه می‌ایستاد، دوبار زیارت امین‌ا... می‌خواند، یکی از طرف خودش و یکی به نیابت از اموات و حالا من هر وقت حرم می‌روم، سه‌بار زیارت امین‌ا... می‌خوانم که یکی از آن‌ها به نیابت از پدر‌بزرگ است.

اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ چند سالی خانه خاله در یکی از فرعی‌های کوچه عیدگاه بودیم. از آن خانه قدیمی‌ها که سقف چوبی داشت، پنجره‌هایش چوبی بود و حیاط دلبازی داشت که یک درخت انجیر کهن‌سال سال‌ها بود در گوشه حیاطش جا خوش کرده بود. من خوشمزه‌ترین انجیر‌های عمرم را از آن درخت کندم و خوردم.

آن روز‌ها سر رفتن به خانه خاله بین من و خواهر برادرهایم دعوا بود و از هر فرصتی برای رفتن به آنجا استفاده می‌کردیم. یکی از این فرصت‌ها وقتی بود که پدربزرگ می‌خواست برود خانه دخترش و، چون نابینا بود باید یکی از ما نوه‌ها او را همراهی می‌کردیم. معمولا من با او همراه می‌شدم و در طول این همراهی چیز‌های زیادی از او یاد می‌گرفتم.

مثلا وقتی اتوبوس فلکه طبرسی را رد می‌کرد و وارد زیرگذر حرم می‌شد، پدر‌بزرگ می‌گفت، ما به مرقد آقا امام رضا (ع) نزدیکیم، حمد و سوره بخوان. خودش شروع می‌کرد و من هم عادت کرده بودم، همراه با او حمد و سوره می‌خواندم. هنوز وقتی مسیرم به زیر‌گذر حرم می‌افتد، حمد و سوره می‌خوانم، یکی برای امام رضا (ع)، یکی برای پدر‌بزرگ و یکی برای دیگر درگذشتگان. چون پدر‌بزرگ در دهه ۴۰ از افغانستان به مشهد آمده بود و اولین زائر امام رضا (ع) در فامیل بود، همه او را «زوار آقا» صدا می‌زدند.

وقتی باهم حرم می‌رفتیم، می‌رفت یک گوشه می‌ایستاد، دوبار زیارت امین‌ا... می‌خواند، یکی از طرف خودش و یکی به نیابت از اموات و حالا من هر وقت حرم می‌روم، سه‌بار زیارت امین‌ا... می‌خوانم که یکی از آن‌ها به نیابت از پدر‌بزرگ است. وقتی هم از حرم به خانه بر‌می‌گشتیم در راه برای من از خاطراتش در اولین سفر به مشهد می‌گفت. از اینکه چقدر سختی کشیده تا از غزنی به مشهد رسیده و از حال غریبی که در اولین زیارت داشته می‌گفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->