بهار حیات و زندگی بحارالانوار علامه مجلسی؛ دایره‌المعارفی بی‌نظیر از معارف شیعه آیت‌الله علم‌الهدی: بسیج اساتید، محور تحرک فکری و اجتماعی دانشگاه است | دانشگاه باید از اثرگذاری مسائل بیرونی مصون بماند رئیس سازمان بسیج اساتید کشور: استادان بسیجی آمادگی کامل برای همکاری با دولت و حل مسائل کلان کشور را دارند شهادت امام رضا (ع) در منابع تاریخی و روایی قرون متقدم و میانه اسلامی | سوگ‌نامه ثامن‌الحجج (ع) در متون کهن ایجاد محدودیت برای ورود زائران به روضه منوره مسجدالنبی (ص) (۳ شهریور ۱۴۰۴) مسجدی که گواه تاریخ طولانی حضور اسلام در قلب امریکا را دارد بزرگداشت ائمه جماعات شهید و مساجد فعال در جنگ تحمیلی ۱۲روزه در اجلاس روز جهانی مسجد خطبه ۱۹ نهج‌البلاغه چه پیامی برای عصر امروز دارد؟ نهم ربیع الاول چه روزی است؟ رسم صلوات‌خوانی در حسینیه‌های پیشاور پاکستان باید جشن‌های اهل‌بیت(ع) را پرشور برگزار کنیم آیت‌الله علم‌الهدی: عزاداری محرم فرصتی برای ساختن زندگی ابدی و مسیر تکاملی انسان است زیارت، آغازی برای مسئولیت‌پذیری اجتماعی آن تسبیح سبز بوی سیب می‌‎داد ربیع‌الاول؛ ماهی که با رویداد‌های مبارک، شادی و وحدت را به امت اسلامی هدیه می‌دهد چه وقایع مهمی در ماه ربیع الاول رخ داده است؟ زائران پیاده امام حسین(ع) در آغوش امام رئوف(ع) | آیین استقبال از کاروان پیاده انصارالحسین(ع) برگزار شد دفتر آیت الله سیستانی: دوشنبه اول ماه ربیع الاول است لیلة‌المبیت چه شبی است؟ آیه‌ای که در مدح امیرالمومنین (ع) نازل شد
سرخط خبرها

«زوار آقا» اولین مسافر مشهد بود

  • کد خبر: ۲۰۵۳۹۵
  • ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶
«زوار آقا» اولین مسافر مشهد بود
وقتی باهم حرم می‌رفتیم، می‌رفت یک گوشه می‌ایستاد، دوبار زیارت امین‌ا... می‌خواند، یکی از طرف خودش و یکی به نیابت از اموات و حالا من هر وقت حرم می‌روم، سه‌بار زیارت امین‌ا... می‌خوانم که یکی از آن‌ها به نیابت از پدر‌بزرگ است.

اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ چند سالی خانه خاله در یکی از فرعی‌های کوچه عیدگاه بودیم. از آن خانه قدیمی‌ها که سقف چوبی داشت، پنجره‌هایش چوبی بود و حیاط دلبازی داشت که یک درخت انجیر کهن‌سال سال‌ها بود در گوشه حیاطش جا خوش کرده بود. من خوشمزه‌ترین انجیر‌های عمرم را از آن درخت کندم و خوردم.

آن روز‌ها سر رفتن به خانه خاله بین من و خواهر برادرهایم دعوا بود و از هر فرصتی برای رفتن به آنجا استفاده می‌کردیم. یکی از این فرصت‌ها وقتی بود که پدربزرگ می‌خواست برود خانه دخترش و، چون نابینا بود باید یکی از ما نوه‌ها او را همراهی می‌کردیم. معمولا من با او همراه می‌شدم و در طول این همراهی چیز‌های زیادی از او یاد می‌گرفتم.

مثلا وقتی اتوبوس فلکه طبرسی را رد می‌کرد و وارد زیرگذر حرم می‌شد، پدر‌بزرگ می‌گفت، ما به مرقد آقا امام رضا (ع) نزدیکیم، حمد و سوره بخوان. خودش شروع می‌کرد و من هم عادت کرده بودم، همراه با او حمد و سوره می‌خواندم. هنوز وقتی مسیرم به زیر‌گذر حرم می‌افتد، حمد و سوره می‌خوانم، یکی برای امام رضا (ع)، یکی برای پدر‌بزرگ و یکی برای دیگر درگذشتگان. چون پدر‌بزرگ در دهه ۴۰ از افغانستان به مشهد آمده بود و اولین زائر امام رضا (ع) در فامیل بود، همه او را «زوار آقا» صدا می‌زدند.

وقتی باهم حرم می‌رفتیم، می‌رفت یک گوشه می‌ایستاد، دوبار زیارت امین‌ا... می‌خواند، یکی از طرف خودش و یکی به نیابت از اموات و حالا من هر وقت حرم می‌روم، سه‌بار زیارت امین‌ا... می‌خوانم که یکی از آن‌ها به نیابت از پدر‌بزرگ است. وقتی هم از حرم به خانه بر‌می‌گشتیم در راه برای من از خاطراتش در اولین سفر به مشهد می‌گفت. از اینکه چقدر سختی کشیده تا از غزنی به مشهد رسیده و از حال غریبی که در اولین زیارت داشته می‌گفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->