به گزارش شهرآرانیوز دی سال ۱۳۵۷ خورشیدی اوضاع کشور بحرانی شده بود. راهپیماییهای انقلابیون برای فشار هرچه بیشتر بر سلطنت پهلوی باعث شده بود تا محمدرضا پهلوی که تا پیش از این گمان میکرد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، تصمیم به خروج از کشور بگیرد. به خیال اینکه بختیار میتواند اوضاع را مساعد کند و مثل کودتای ۲۸ مرداد دوباره به کشور باز گردد، اما این خیال باطلی بیش نبود. بختیار شورای سلطنت تشکیل داد و ریاست این شورا بر عهده کسی بود که سابقه طولانی در عرصه سیاسی کشور داشت. او تنها یک سیاست مدار تک بعدی نبود. دامنه فضل او برای همگان آشکار بود. او ریاضی دانی خبره و منجمی برجسته بود که سالها در مشهد فن نجوم را آموخته بود.
سید جلال الدین تهرانی که در سال ۱۲۷۷ خورشیدی در تهران متولد شده بود پس از طی سالهای ابتدایی تحصیل در زادگاهش، براى فراگیرى علم نجوم به مشهد مسافرت و از محضر حاج ملا محمدمهدى منجم استفاده کرد. او در منزلش رصدخانه اى راه انداخت و با بیشتر رصدخانههای دنیا در تماس بود. چون در علم نجوم صاحبنظر و در استخراج تقویم تخصصی کم نظیر بود، در آستان قدس رضوی منصب منجم باشى یافت و چند سالى تقویم هاى آستانه را منتشر مى کرد.
سیدجلال آشنایی نزدیکی با سید حسن مدرس داشت. در سال ۱۳۰۷ خورشیدی که مدرس در منزلش از طرف سرتیپ درگاهى توقیف و تبعید شد، سید جلال الدین در همانجا بازداشت شدو چندی در زندان به سر برد. در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی تکلیف شد که از کسوت روحانیت خارج شود. او از دستور شهربانى طفره رفت و سرانجام به جاى تغییر لباس مخفیانه از ایران خارج شد و بلژیک را براى زندگى انتخاب کرد.
وى پس از اخذ درجه دکترا در دانشگاه بروکسل در رشته ریاضیات، نجوم و فیزیک، به استادى همان دانشگاه استخدام شد. چندین سال منجم رصدخانه سلطنتى بلژیک و عضو انجمن نجوم فرانسه، محقق دارالعلم بروکسل، عضو مؤسس دائمى انجمن نجومى فرانسه و عضو انجمن دولتى تاریخ علوم بلژیک بود.
وى پس از دوازده سال اقامت در بلژیک به دعوت قوام السلطنه به ایران آمد و وزیر مشاور و معاون پارلمانى نخست وزیر شد. در دولت دکتر مصدق نیابت تولیت آستان قدس رضوى و در سال ۱۳۳۰ استاندارى خراسان به او سپرده شد و تا آخر اسفند ۱۳۳۱، در این مناصب مشغول خدمت بود. در این مدت با اوضاع پر هرج ومرج آن روز کشور، توانست بخشى از بدهى هاى آستان قدس را پرداخت کند و وضعیت مالى کارکنان و خدمه آستانه را بهبود بخشد.
در نقره اى بین دارالحفاظ و راهرو کفشدارى مسجد گوهرشاد در این زمان به اهتمام وى ساخته شد. سیدجلال پس از یک سال خدمت، در آخر اسفند ۱۳۳۱ به تهران بازگشت و دور از کارهاى سیاسى، به حشرونشر با علما و دانشمندان پرداخت و به تحقیقات خود در ریاضیات و نجوم ادامه داد. در سال ۱۳۳۲ در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى تهران انتخاب شد و پس از آن به سمت سفیر کبیر ایران به بلژیک عزیمت و در دانشگاه آن شهر تدریس کرد.
تهرانی، براى دومین بار در سال ۱۳۴۰ به استاندارى و نیابت تولیت آستان قدس رضوى منصوب شد و در این مأموریت توانست با انجام اصلاحاتی، نابسامانى هاى موجود در آستان قدس را به سامان برساند و افراد سودجو را از آستانه طرد کند. تأسیس بناى بیمارستان امام رضا (ع)، درمانگاه شبانه روزى آستان قدس رضوى، پوشش کاشى هاى هفت رنگ داخل ایوان سردر حرم امام رضا (ع)، توسعه باغ ملک آباد، درخت کارى و ایجاد فضاى سبز در اطراف شهر از جمله خدمات وى تا پایان مأموریتش در آستانه بود.
اما سید جلال در ماههای آخر سال ۱۳۵۷ و در بحبوحه انقلاب اقدامی کرد که تیر خلاصی بر حکومت پهلوی بود. در سال ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامى به اوج خود رسیده بود و شاه خود را رفتنى مى دید، پیشنهاد شوراى سلطنت را داد. شاپور بختیار در ۲۴ دى ۱۳۵۷ به عنوان نخست وزیر، که مأمور تشکیل شوراى سلطنت شده بود، اعضاى شوراى سلطنت را از چهره هاى به اصطلاح موجه به حضور شاه معرفى کرد. تهرانى یکى از اعضاى این کابینه بود و در اولین جلسه به عنوان رئیس شورا انتخاب شد. شاه در ۲۶ دى ایران را ترک کرد و با خروج شاه از ایران، امام (ره) از پاریس در بیانیه اى شوراى سلطنت را غیر قانونى اعلام کرد.
پس از صدور این بیانیه، مسئله استعفا از سوى شورا از جمله سید جلال مطرح شد. در ۲۸ دی وى به عنوان رئیس شوراى سلطنت و از سوى شاپور بختیار به پاریس اعزام شد تا با امام (ره) دیدار کند. اما امام (ره) شرط دیدار را استعفای سیدجلال از شورای سلطنت اعلام کرد. او نیز استعفانامه خود را نوشت و این متن در حضور امام (ره) و رسانههای خارجی خوانده شد. (از نظر امام (ره) استعفاى او و انحلال شورا کمکى به پیروزى انقلاب اسلامى بود*.)
او پس از پیروزى انقلاب اسلامى از پاریس به جنوب فرانسه رفت و به کار علمى و نوشتن تاریخ نجوم پرداخت. سرانجام سیدجلال در سن نودسالگی در پاریس از دنیا رفت و پیکر او را طبق وصیتش به مشهد آوردند و در رواق دارالسیاده به خاک سپردند.
* منبع: در کتاب خاطرات ابراهیم یزدی، «آخرین تلاشها در آخرین روزها» و نیز کتاب «خاطرات سیاسی» صادق طباطبایی آمده است.
«تاریخ قم»، ترجمه فارسی پنج بخش از کتابی به زبان عربی درباره تاریخ قم به قلم حسن بن محمد بن حسن قمی، در قرن چهارم هجری قمری است. این کتاب از آثار معتبر درباره تاریخ شهر قم محسوب میشود، ولی متن اصلی و کامل آن، اکنون موجود نیست. حسن بن محمد در کتاب خود از منابع متعدد بهره و غالبا آنها را نام برده است. تاریخ قم در ۲۰ باب و ۵۱ فصل تألیف شده. این کتاب اطلاعات مفصل و معتبری درباره وضع مالک و زارع در ایران آن روزگار داده است.
حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک متن عربی تاریخ قم را در ۸۰۵و۸۰۶قمری به درخواست ابراهیم بن محمودبن محمدبن علی صفی به فارسی ترجمه کرد. این کتاب را نخستین بار سید جلال الدین تهرانی در سال ۱۳۱۳خورشیدی در تهران از روی نسخه تحریر شده در ۱۰۰۱قمری، منتشر کرد.