به گزارش شهرآرانیوز میتوان گفت پایان ندارد. خاصیت سراب همین است که هرچه پیشتر میرویم، به آخرش نمیرسیم؛ اما آنقدر جاذبه و زرقوبرق دارد که دیگر خلاصشدن از آن هم کار سادهای نیست؛ سبک زندگی لاکچری را میگویم. سبک زندگیای که این روزها برخی دچارش شدهاند و برخی دیگر هم آرزوی تجربهکردنش را دارند. بعضی را هم که در میانه واقعیت و رؤیا نهتوان زندگی آنچنانی را دارند، نه تحمل پذیرش نرسیدن به رؤیاهای پر زرقوبرق را دچار سرخوردگی و انزوای اجتماعی کرده است.
سبک زندگیای که وادار میکند اگر در طبقه مرفه جامعه هستید، در همه ابعاد زندگی (از ظاهر و پوشش گرفته تا برگزاری مراسم و مناسبتها) از یک الگو و مدل دنبالهروی کنید و اگر متعلق به طبقه متوسط اقتصادی هستید، اما گرفتار این نوع تفکر شدهاید، در مسابقه چشموهمچشمیها جوری زندگی کنید که کم نیاورید، اما هر روز فقیرتر از قبل شوید؛ رقابتی که گاهی یا در کلیشهسازیهای رسانهای برایمان بهعنوان زندگی لاکچری بازنمایی شده است، یا در فضای مجازی در قالب نمایشی دنبالهدار و زنجیرهای که تمامی ندارد از یک صفحه مجازی به صفحه مجازی دیگر منتقل میشود؛ سبکی از زندگی که اگر روزی فقط به برگزاری آیینها و مراسم ازدواج و شادی محدود بود، امروز حتی در برگزاری مجالس مذهبی، سوگواریها و حتی برگزاری مراسم مناسبتی نیز بخشی از جامعه را درگیر خود کرده است. درهمینارتباط با حمید صادقیان، دکتر مشاوره خانواده و حجتالاسلاموالمسلمین مسلم داودینژاد، دکتر روانشناسی و خانواده، گفتوگویی کردهایم که در این گزارش میخوانید.
صادقیان یکی از آسیبهای جدی نگاه لاکچری را در مسئله ازدواج جوانان میداند و میگوید: در مسئله ازدواج از بهنگام بودن، آگاهانه بودن، آسان بودن و پایدار بودن صحبت میکنیم؛ اما یکی از موانع جدی در موضوع ازدواج این است که جوان امروزی از ازدواج هراس دارد، چون از ابتدای فرایند ازدواج درگیر تزیینات و مخارج جلسه خواستگاری و مهریه و نفقه و مراسم عقد و عروسی و... میشود و در قدم اول وقتی با خواستههای لاکچری روبه روست، متوقف میشود.
این مشاوره خانواده در نگاه کلانتر به تغییر سبک زندگی اشاره میکند و تأثیری که رسانه در دنیای امروز بر این موضوع گذاشته است و بیان میکند: رسانه در این زمینه به چند دلیل بسیار مؤثر بوده است. اصطلاحی در رسانه داریم به عنوان کلیشه یا بازنمایی. وقتی صحبت از عروسی میشود، در ذهن مخاطب چه تصویری نقش میبندد؟
رسانه این تصویر را ساخته است، وقتی در همه برنامهها و فیلمها مراسم عروسی این است که فردی پشت میکروفن در حال خواندن است و مهمانان در باغ یا تالاری که چراغانی است، نشسته اند. این کلیشه را رسانه در ذهن مخاطب ایجاد کرده است. اتفاقی که میافتد این است که وقتی شخص میخواهد مراسمی را برگزار کند، اگر با تصویری که در ذهن او ایجاد شده است یکسان نباشد، احساس میکند در این میان چیزی کم است. درباره بدن نیز رسانه کلیشهای ارائه داده است.
در باشگاههای بدن سازی افراد با هزینههای فراوان و صرف زمان بسیار تلاش میکنند خود را به تصویری نزدیک کنند که رسانه برای آنها ساخته است. افراد برای سلامتی نمیروند، بلکه میخواهند خود را به کلیشه نزدیک کنند، چون درغیر این صورت احساس ناقص بودن دارند.
وی ادامه میدهد: موضوع دیگر مدلی است که در اینستاگرام ارائه شده است: زندگی خود را به رخ دیگران بکشیم و در رقابت با دیگران از مراسم لاکچری عکس و فیلم بگیریم و برای دیگران بازنشر کنیم؛ مثلا مد شده است که همسران یکدیگر را غافل گیر میکنند. فردی سالنی را اجاره و همسرش را غافل گیر کرده است و من هم همین کار را باید انجام بدهم. اینجاست که افراد در دام چشم و هم چشمی میافتند. این روزها شاهد اتفاقات عجیبی هستیم؛ مثلا مراسم عقد زیرآب یا پرواز عروس و داماد با بالن. این کارها به معنای دیگر خودنمایی است.
صادقیان این مسئله را حتی در انتخاب همسر نیز به عنوان مصداق دیگری بیان میکند: فرد حتی برای انتخاب همسر دنبال کسی است که ویژگی خاصی داشته باشد، یا شخص مشهور و متفاوتی باشد، یا مثلا میزان مهریه متفاوت باشد: چند هزار شاخه گل رز و. این فضا از فضای واقعی زندگی که باید همراه با ادراک واقعیتها باشد، دور است. قرار نیست یک شب مراسم لاکچری بگیرید و چند سال قسطش را بدهید.
این مشاور خانواده میافزاید: نکته خطرناک که باید رسانه ایها به آن توجه کنند این است که وقتی موضوع تبدیل به ارزش و نمادهایی از موفقیت میشود، شخصی که نمیتواند این کارها را انجام دهد، حس ناقص بودن میکند. مثلا آقا یا خانمی که نتوانسته است مجلس عروسی بگیرد، از این مسئله به عنوان یکی از بزرگترین غمهای زندگی اش یاد میکند؛ درصورتی که اتفاق خاصی نیست. میزان رضایت از زندگی پایین میآید و سرخوردگی افزایش مییابد.
وی با اشاره به تغییراتی که رسانه در فرهنگها و سبکهای زندگی ایجاد میکند، میگوید: مثلا فردی در روستا زندگی میکند، اما وقتی پای ماهواره یا اینستاگرام مینشیند، افقی به دنیاهای دیگر برایش گشوده میشود و وقتی میبیند، خواستهای در درونش شکل میگیرد. خروجی اش گاهی میشود سبک زندگیهایی که اصلا با فرهنگ ما هم خوانی ندارد.
اما نکته مهم این است تغییراتی را که به نفع ما و با فرهنگ ملی و مذهبی ما سازگار است، بپذیریم و آنچه را که آسیب دارد، حذف کنیم. کسانی که کار فرهنگی میکنند باید برای احیای سنتها آنچه را که در فرهنگ و سبک زندگی تأثیر مثبت دارد، بپذیرند و آنچه را که آسیب میزند، حذف کنند. فعالان فرهنگی چه در قالب رسانه ها، چه در مواجهه حضوری، باید آگاه سازیهای لازم را انجام دهند.
داودی نژاد نیز در واکاوی سبک زندگی لاکچری و تفکری که به آن میانجامد، به نقش مهم احساسات و خواستههای انسان اشاره میکند و میگوید: افکار، احساسات را میسازند و احساسات رفتار انسان را. وقتی فکر و جهان بینی من درباره سبک زندگی تغییر میکند، احساس من هم درباره خوشحال شدن و ناراحت شدن عوض میشود و بر همان اساس، رفتار نیز تغییر میکند. وقتی خواستهها برای انسان در اولویت قرار بگیرد، این احساس در او ایجاد میشود که اگر نرسید، پس شکست خورده است. این تفکری است که غرب بر روی آن سرمایه گذاری کرده است؛ در حالی که در تفکر و سبک زندگی اسلامی میگوییم من ممکن است به خواسته هایم نرسیده باشم، اما به هر چه به آن نیاز داشته ام، رسیده ام؛ پس خوشبختم.
او برای تبیین این موضوع به این مسئله اشاره میکند که در تفکر سبک زندگی لاکچری، خواستهها تمامی ندارند و به همین دلیل فرد در هر سطح رفاه اقتصادی باشد، اگر به خواسته مدنظر خود نرسد، احساس نارضایتی میکند و در این فرایند همیشه آرامش، قربانی آسایش میشود.
این کارشناس خانواده در همین راستا به برخی از افراد اشاره میکند که سطح زندگی مرفهی ندارند، اما مثلا برای یک مهمانی یا دورهمی خود را به برگزاری لاکچری یا صرف هزینههای زیاد ملزم میکنند؛ نگاهی که در مقابل تفکر اسلامی قرار دارد و به مفهوم قناعت اشاره میکند: قناعت به معنای فقر نیست، بلکه در عین اینکه فرد از داشته هایش راضی است، تلاش میکند و درگیر چشم و هم چشمی نمیشود.
او ادامه میدهد: چرا چشم و هم چشمی که خود زمینه ساز برگزاری مراسم و دورهمیهای لاکچری است، اتفاق میافتد؟ چون حرف مردم از فکر و اندیشه خود فرد مهمتر میشود. در جامعه ما عزت نفس کم شده است، اما اعتمادبه نفس زیاد است. اعتمادبه نفس به معنای همان تأییدی است که از مردم میگیریم، اما عزت نفس یعنی به انتخاب خودم حال خوب و زندگی خوبی دارم.
این کارشناس خانواده درباره پیامدهای لاکچری بازی که بخشی از آن زاییده فضای مجازی است، میگوید: اتاق فکری که در پشت فضای مجازی است، در اختیار تفکر سرمایه داران دنیاست؛ کسانی که میخواهند مصرف گرایی را ترویج کنند تا به سود تجارت خودشان باشد. نتیجه اش میشود اینکه فرد لاکچری بازی هایش را در این فضا به نمایش میگذارد و دیگران نیز به تقلید از او به سمت مصرف گرایی بیشتر ترغیب میشوند.
داودی نژاد در ادامه صحبت هایش به پدیدهای به گفته خودش «وحشتناک» اشاره میکند: آنچه امروز در بحث دغدغه فرهنگی داریم و بسیار درخورتأمل است، مسابقه لاکچری بازی حتی در برگزاری مراسم اهل بیت (ع)، به ویژه در شهر مشهد است. من به عنوان یک مبلغ مذهبی و کسی که کارشناس خانواده است، در همه استانهای ایران برنامه داشته ام و در کمتر شهری دیده ام که مثل مشهد خانمها برای شرکت در یک روضه اهل بیت (ع) نگران لباس مجلسی باشند.
میپرسیم مگر قرار نیست با چادر باشید، میگویند خیر همه خانم هستند. در مراسم شاد اعیاد وضعیت خیلی بدتر است؛ مثلا در مراسم نیمه شعبان همه اقوام هستند و باید لباسهای مجلسی گران قیمت بپوشند و در این مراسم شرکت کنند، در حالی که در همه شهرهای ایران در مجلس اهل بیت (ع) خانمها با حجاب نشسته اند و هیچ کس هم دغدغه لباس لاکچری و مجلسی ندارد.
وی ادامه میدهد: این مسئله خیلی جای نگرانی دارد. ببینید تا کجا برخی از افراد درگیر چنین تفکری شده اند که عدهای از متدین جامعه نیز درگیر چنین مسئلهای هستند. راهکار این است که باید در حوزه تفکر فرهنگی و سبک زندگی کار کنیم. اینکه مرتب به جامعه بگوییم جهیزیه زیاد بد است، زندگی لاکچری خوب نیست و... تأثیری ندارد. باید در زمینه تغییر نگاه و تفکر تلاش کنیم تا تغییر رفتار خودبه خود اتفاق بیفتد.