جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

درباره «فرهنگ فارسی عامیانه» اثر ابوالحسن نجفی به مناسبت سالگرد درگذشتش

  • کد خبر: ۲۰۷۶۰۹
  • ۰۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۷
درباره «فرهنگ فارسی عامیانه» اثر ابوالحسن نجفی به مناسبت سالگرد درگذشتش
«فرهنگ فارسی عامیانه» اثر ابوالحسن نجفی سال ۱۳۷۸ چاپ و در اردیبهشت ۱۳۷۹ در سیزدهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شد.

خادم | شهرآرانیوز «فرهنگ فارسی عامیانه»، اثر ارجمند ابوالحسن نجفی، سال ۱۳۷۸ چاپ و در اردیبهشت ۱۳۷۹ در سیزدهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شد؛ زمانی که او ۷۰ سال را رد کرده بود. آن طور که بها ءالدین خرمشاهی گفته*، به انجام رساندن این کار یک دهه از عمر «استاد ابوالحسن نجفی» را گرفته است.

اما آن طور که خود مؤلف در سخنرانی‌ای -در دومین همایش ایران شناسی در سال ۱۳۸۳-گفته، اندیشه گردآوری و تدوین لغات عامیانه نخستین بار، حدود نیم قرن پیش از انتشار کتاب و در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران به ذهنش راه یافته است. اما وقتی سال ۱۳۶۲ ابهام و سردرگمی یک دانشجوی فرانسوی را که در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران تحصیل می‌کرده در مواجهه با عبارتی از «بوف کور» صادق هدایت می‌بیند، تصمیم نهایی را می‌گیرد.

فرهنگ‌های عامیانه پیشین و کمبود‌های آن‌ها

تا پیش از کار ابوالحسن نجفی برای فرهنگ عامیانه، چند اثر در همین باره منتشر شده بود، از جمله «مجموعه کلمات عوامانه فارسی» از محمدعلی جمال زاده که در انتهای مجموعه داستان «یکی بود و یکی نبود» او سال ۱۳۰۰ منتشر شده است و ۳۸۰ لغت دارد. «فرهنگ عامیانه (امثال و لغات و مصطلحات) از یوسف رحمتی که سال ۱۳۳۰ منتشر شده و حاوی حدود ۳ هزار لغت است. «فرهنگ لغت عامیانه» از محمدعلی جمال زاده به کوشش محمدجعفر محجوب که سال ۱۳۴۱ با تقریبا ۱۰ هزار لغت چاپ شد. همچنین «امثال و حَکَم» دهخدا و «کتاب کوچه» شاملو به همان مقداری که منتشر شده بود.

نجفی با نگاهی انتقادی و استادانه همه این آثار را از نظر گذرانده بود و ایراد‌هایی در آن‌ها یافته بود که در همان سخنرانی به آن اشاره کرده است؛ یکی نداشتن مدخل، «عیب بزرگ‌تر آنکه لغاتِ گردآمده در این چند اثر محصول حافظه گردآورندگان است و نه حاصلِ جست وجو در منابع. اغلب شاهدی در کار نیست و آن مقدار اندکِ شواهد نیز ساخته ذهن خود مؤلف است.»

لغات عامیانه پنهان

نجفی در «فرهنگ فارسی عامیانه» این ایراد‌ها را برطرف کرد، اما به چیزی مهم‌تر نیز توجه داشت که در فرهنگ‌های پیش از کار او مغفول مانده بود. او گفته است: «معمولا فرهنگ نویسان پیش از من فقط به لغات و احیانا ترکیبات عامیانه توجه کرده اند، و نه به معانی عامیانه‌ای که در بسیاری از کلمات غیرعامیانه هم موجود است.

[..]زبان عامیانه فقط به کلماتی، چون «چِغِر»، «قِلِق»، «خِنِس»، «لَچَر»، «وراج»، یا ترکیباتی، چون «لت و پار»، «له و لورده»، «سوسه آمدن» و امثال آن منحصر نیست. عامیانه بودن این لغات و ترکیبات از قبل برای همه فارسی زبانان آشکار است. علاوه بر این ها، کلمات دیگری نیز در زبان وجود دارد که در نگاه نخست عامیانه نیستند، اما در معانی عامیانه هم به کار می‌روند. با ذکر یکی دو مثال منظورم را روشن می‌کنم. در رمان «حاجی آقا» از هدایت این عبارت آمده است: «از مسافرت اصفهان که برگشتم خیلی تکیده شدم.

هر چه تقویت کردم دیگر رو نیامدم.» ما در این جمله بلافاصله دو تعبیر عامیانه تشخیص می‌دهیم: یکی «تکیده» به معنای «لاغر و نحیف» و دیگری «رو آمدن» به معنای «بهبود یافتن و نیرو گرفتن» این دو معنی را در برخی از فرهنگ‌های فارسی می‌توانیم پیدا کنیم، اما دو تعبیر عامیانه دیگر در جمله فوق هست که از چشم فرهنگ نویسان پنهان مانده است: یک حرف ربط «که» به معنای «وقتی که» (و عجیب است که این معنی، با همه رواجی که در فارسی گفتاری و نوشتاری امروز دارد، تا زمان انتشار فرهنگ من مورد غفلت همه فرهنگ نویسان بوده است.) و دیگری «تقویت کردن» که نه به معنای «نیروی چیزی را افزون کردن» (که معنای غیرعامیانه است)، بلکه به معنای «غذای مقوی خوردن» به کار رفته است.» ۱

پژوهشی درازدامن در آثار فارسی ترجمه شده

نجفی پژوهشی چندین ساله و دراز که عاقبت هم ناتمام می‌ماند انجام می‌دهد با هدف تدوین کتابی برای آموزش ترجمه ادبی. برای این پژوهش بسیاری از آثار ترجمه شده به ویژه رمان‌ها و داستان‌هایی از فارسی به فرانسه برگردانده که آن را با اصل فارسی آن‌ها مقابله کرده و دریافته است که «مترجمانِ غیرایرانی، حتی آن‌هایی که مدت طولانی در ایران یا در میان ایرانیان زندگی کرده اند، در فهم بسیاری از کلمات ساده روزمره دچار اشتباهات فاحش می‌شوند. از این طریق بود که دیدم مترجمی فی المثل معنای عامیانه بُغض را درنیافته است و این جمله را: «بغض بیخ گلوش را گرفته بود.» به عبارتی برگردانده است که معنایش چنین می‌شود: «نفرت بیخ گلویش را گرفته بود.»

[..]یا فی المثل جمله: «من نمی‌توانم از آب چشم بپوشم، من برای آب می‌میرم.» یعنی «من عاشق بی قرار آبم» را به این صورت ترجمه کرده است: «من اگر از آب چشم بپوشم خواهم مرد.» [..]به این مترجمان حق بدهیم، زیرا این قبیل معانی که متعلق به زبان عامیانه اند حقا بایستی جایی در فرهنگ‌های عامیانه یافته باشند، اما نه تنها در فرهنگ‌هایی که نام بردم بلکه در چند لغت نامه عامیانه دیگر نیز که پس از آن تاریخ به چاپ رسیده هیچ اشاره‌ای به این معانی نشده است.» ۲

او دلیل بروز چنین مسئله و کمبودی در فرهنگ لغات عامیانه را این می‌داند که، چون فرهنگ نویس به زبان مادری خودش می‌نویسد، لفظ‌ها و معنا‌هایی را بدیهی می‌انگارد و بی توجه از کنارشان رد می‌شود. او رد نشد. نجفی پیکره کارش را محدود و مشخص کرد. در مقدمه کتاب آورده است که این مجموعه منحصر به لغات و اصطلاحات مصطلح در تهران و مستعمل در آثار مکتوب است. منظورش از آثار مکتوب، بیشتر رمان‌ها و داستان‌هایی است که از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۷۷ منتشر شده است. آثاری که در آن‌ها از زبان گفتار روزمره و عامیانه، به ویژه در گفتگو‌ها بسیار استفاده شده است.

نگریستن به زبان از بیرون

اما شیوه مواجهه اش با این آثار هم متفاوت بود: «همواره سعی می‌کردم تا با نگاه خارجی‌هایی که زبان فارسی را می‌شنوند یا می‌خوانند این کتاب‌ها را بخوانم و نکته‌هایی را نظیر همان‌ها که گفتم بیابم و ثبت کنم. براساس همین روش توانستم به مواردی دسترسی پیدا کنم که تا قبل از من هیچ فرهنگ نویسی متوجه آن‌ها نشده بود. با یکی، دو مثال می‌توانم منظورم را به روشنی بیان کنم. مثلا در زبان عامیانه فارسی، بین استعمال «این ها» و استعمال «و این ها» تفاوت است.

این دو ترکیب بر معانی متفاوتی دلالت دارند. «این ها» به معنای «او و بقیه افراد خانواده» است. مثلا «خواهرم و شوهرش این ها» یعنی «خواهرم با شوهرش و بقیه افراد خانواده اش»، یا «خانه حاج تقی این‌ها شب‌ها روضه است» یعنی «در خانه حاج تقی و افراد خانواده اش». اما «و این ها» یعنی «و غیره». مثلا در این عبارت که در کتاب «حاجی آقا»‌ی هدایت آمده است: «کتاب و درس و این‌ها دو تا پول نمی‌ارزد.»

یا در این عبارت از نویسنده‌ای دیگر: «مطرب‌ها ساز که می‌زدند تمام می‌شد، می‌رفتند لب پله می‌نشستند میوه و این‌ها می‌خوردند.» خارجی‌هایی که فارسی می‌آموزند در برخورد با این موارد همواره دچار اشکال می‌شوند و هیچ فرهنگی هم نبود که مشکلشان را برطرف کند. اجازه بدهید مثال دیگری بزنم. مثلاکاربرد «خدا بدهد برکت» با کاربرد «خدا برکت بدهد» متفاوت است. «خدا بدهد برکت» را مِن باب طنز و طعنه به کار می‌بریم، به معنای زیاد بودن چیزی، در حالی که «خدا برکت بدهد» نوعی دعا و تشکر است.» ۳

منابع
* نقطه عطف و تحول ژرف در فرهنگ نگاری فارسی، بهاءالدین خرمشاهی، مجله بخارا، خرداد و تیر ۱۳۷۹، شماره ۱۲،
۱، ۲، ۳ جشن نامه ابوالحسن نجفی، به کوشش امید طبیب زاده، نشر نیلوفر، چاپ اول ۱۳۹۰

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->