ورودی های پایانه مرزی مهران به ۱۴ مورد افزایش یافت حضور بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار زائر در حج ۱۴۰۴ نماز عید قربان را چگونه بخوانیم؟ اقامه نماز عید قربان در حرم امام‌رضا(ع) (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) آیت‌الله علم‌الهدی در خطبه‌های باشکوه نماز عید قربان: مسئولان در برابر بدحجابی بی‌تفاوت باشند، مدیون خون شهدا هستند مراسم قرائت دعای عرفه در مشهد هم‌زمان با سراسر کشور برگزار شد + فیلم (۱۵ خرداد ۱۴۰۴) دعای عرفه از کدام شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شود؟ مناجات عرفه، کلاس درس امام شهیدان (ع) در یادآوری نعمات الهی دعای عرفه مقدمه‌ای برای قربانی نفس در عید قربان | غفلت از عرفه، ازدست‌دادن فرصتی ناب مراسم باشکوه دعای عرفه در حرم امام‌رضا (ع) امروز ، پنجشنبه (۱۵ خرداد ۱۴۰۴) ساعت ۱۵:۳۰ ۵۲ زائر ایرانی در عربستان بستری شدند (۱۴ خرداد ۱۴۰۴) اعمال مخصوص شب و روز عرفه پنج شب با امام(ره) | واکاوی ابعاد مغفول‌مانده یک رهبر تاریخ‌ساز در برنامه «رواق امام» ازدحام زائران کربلا در مرز مهران در آستانه روز عرفه + فیلم ۲۰ هزار لباس شیرخوارگان حسینی در حرم مطهر رضوی دوخته خواهد شد تولیت آستان قدس رضوی: ۳۶ سال زعامت رهبر معظم انقلاب، استمرار راه امام خمینی (ره) است انتشار برای اولین بار | دست نوشته شهید حاج قاسم سلیمانی درباره امام خمینی (ره) + عکس مردی که به وعده‌اش عمل کرد | روایت رئیس جمهور ونزوئلا از دیدار با شهید سلیمانی + عکس نشست تبیینی انتقال تجربه «پشت پرده» در مشهد برگزار شد| تمدن غرب در اختیار یهود+ فیلم بزرگداشت سالگرد ارتحال امام‌خمینی(ره) در بیش از هزار شهر و روستا‌های کشور | پوشش خبری برنامه توسط ۶ هزار خبرنگار
سرخط خبرها

رشته‌ای برگردنم افکنده دوست...

  • کد خبر: ۲۰۸۰۹۵
  • ۰۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۲
رشته‌ای برگردنم افکنده دوست...
قرار است از کربلا عازم نجف اشرف شویم و من که هنوز سیراب زیارت کوتاه مدت کربلا نشده ام، در ذهنم ملاقاتی ویژه‌تر را برای تشرف به ارض موعود زندگی ام می‌چینم.

همه ما به علتی خاص که شاید برای آن هم پاسخی نداشته باشیم، ارادتی ویژه به یکی از اهل بیت (ع) داریم. ریا نباشد، رشته اتصال من هم به مولای متقیان، امیرمومنان علی (ع) گره خورده است، بی آنکه خودم بدانم چرا؟ هرچند در این سال‌ها ایمان قلبی و باور یقینی پیدا کرده ام که همه این بزرگان، انواری از شعاع یک خورشیدند و بسته به اینکه ما از کدام زاویه به این خورشید عالم تاب نگاه کنیم، درکی از وجود آن‌ها خواهیم داشت.

بگذریم، صحبت از محبتی کردم که از کودکی درجانم افتاده و شاید بی ربط به تولدم هم نباشد. هرچند تاریخ ثبت شده در شناسنامه ام آن را تأیید نمی‌کند، بنا به شهادت مادرم که آن را موثق‌تر از جوهر خودکار کارمند سربه هوای اداره ثبت احوال، در آن سال‌های هرچه پیش آمد خوش آمد، می‌دانم درست در شب میلاد امام علی (ع) چشم به جهان گشوده ام.

شاید هم این محبت از هدیه‌هایی باشد که در همه این سال‌ها از عزیزترین آدم‌های زندگی ام در این روز گرفته ام. مادرم اعتقاد دارد، این هم زمانی تولد به ماه قمری برایم ارزش افزوده بیشتری دارد تا جدی گرفتن روزی بی نام و نشان در آخرین ماه از بهار یک سال خورشیدی. از قصه تولدم که بگذرم، فقط حسی ناسیونالیستی برای توضیح این عشق می‌ماند که از بچه شیعه بودنم، سرچشمه گرفته است که آن را هم باید آورده‌ای مادرزادی به حساب بیاورم. عشقی بی حد که تجربه‌ای متفاوت را هم در نخستین سفرم به عتبات عالیات برایم رقم زد.

قرار است از کربلا عازم نجف اشرف شویم و من که هنوز سیراب زیارت کوتاه مدت کربلا نشده ام، در ذهنم ملاقاتی ویژه‌تر را برای تشرف به ارض موعود زندگی ام می‌چینم. هرچه به نجف نزدیک‌تر می‌شویم، عظمت امام بیشتر بی تابم می‌کند. دوست دارم نخستین تصویری که از گنبد و گلدسته حرم آقا از دور می‌بینم، برای همیشه، چون قابی در گوشه ذهنم حک شود.

هتل یک ربع بیست دقیقه‌ای با حرم فاصله دارد و باید از لابه لای جمعیت بازاری‌ها این فاصله را طی کنیم. مدام حواسم به قابی است که باید از درست‌ترین زاویه چشمم آن را ببندم. از آن دست آدم‌هایی نیستم که زرق و برق بازار مسحورشان کند، ولی شلوغی بازار تمرکزم را به هم ریخته است.

از چند بازرسی رد می‌شویم و هنوز بازار با زرق و برقش جان دارد. مداح کاروان ناگهان می‌ایستد و سلام می‌دهد و من مات تصویری می‌شوم که نمی‌بینم. بازار تا دل حرم قد کشیده و سرپوشیدگی اش همه نمای حرم را گرفته است. به پشت سرم نگاه می‌کنم و تازه می‌فهمم بی آنکه بدانم چند لحظه‌ای می‌شود که وارد ارض موعود شده ام. سایبان‌ها نیمه برافراشته اند و حتی از آن فاصله هم خبری از گنبد و گلدسته نیست.

آه از نهادم برمی خیزد. لب دریا و تشنه لب! کسی یا چیزی در وجودم به جنگ با خواسته ام برخاسته. حاضر نمی‌شوم پا به رواق پیش رویم بگذارم. حرم را چهل وپنج درجه‌ای دور می‌زنم تا شاید گنبد و گلدسته حرم آقا را از زاویه دیگر بتوانم ببینم. بی فایده است. ضلع سوم را هم ناامیدانه امتحان می‌کنم، «همه شب در این امید م که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را».

احساس می‌کنم از خودم دور شده ام و امام غریبه‌تر از هر زمانی است که او را از کیلومتر‌ها دورتر می‌شناختم. به ناگاه چیزی شبیه به یک قلعه شنی هُری در وجودم پایین می‌ریزد. قطره اشکی گونه ام را خیس می‌کند. نه روی رفتن دارم و نه دل برگشتن. از حرم قدری فاصله می‌گیرم تا شاید خودم را دوباره پیدا کنم. کیلومترشمار می‌گوید دور و دورتر شده ام، ولی دلم چیز دیگری می‌گوید: «به کجا می‌روی،‌ای گمشده راه مراد؟ آن خدایی که تو جویی ش به هر سو، اینجاست»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->