باوجود اینکه رعایت بهداشت کلیدیترین عنصر در کاهش و حتی مبتلانشدن به بیماریهای ویروسی است، بخش درخور توجهی از جامعه به آن پایبند نیستند. جالب است همین گروهی که بهداشت فردی را رعایت نمیکنند، بیشتر مستعد بیماری و انتقال ویروس و شیوع آن در جامعهاند. بهراستی چرا رعایت بهداشت اولویت اول جامعه نیست؟ رعایت بهداشت که من در این نوشتار بر آن تأکید دارم، به قدری اهمیت دارد که سازمان بهداشت جهانی آن را راهکار نجات زندگی دانسته و سرلوحه بسیاری از اقدامات خود قرار داده است. بهداشت دست در عمل ساده است، ولی متغیرهای محیطی، اجتماعی و فرهنگی آن را پیچیده و دشوار کرده است. برای رعایت بهداشت نیاز به امکانات و زیرساختهای بسیاری است و البته وضعیت مناسبی در جامعه ندارد. این امکانات در بخش تجهیزات همراه شهروندان همچون ماسک، مواد بهداشتی و دستکش و از آن مهمتر موارد مرتبط با فضاهای عمومی است. در فضاهای عمومی همچون حملونقل عمومی، مسیرهای تردد در ساختمانها، خودرو، پارکها، فروشگاهها و موارد مشابه، امکان رعایت بهداشت فردی وجود دارد، ولی امکان رعایت بهداشت عمومی دشوار است؛ بنابراین این موضوع بر جوانب فردی نیز تأثیرگذار است و تمایل افراد به آن را کاهش میدهد. بهداشت دست در نظامهای رسمی و غیررسمی بهدرستی آموزش داده نشده است و پیگیری نمیشود؛ بنابراین نهادینه نشده است و مردم به آن پایبند نمیشوند. پس یکی دیگر از علل را میتوانیم در ضعف نظامهای آموزشی ببینیم. مدرسه، رسانه و خانواده، ۳ رکن اصلی آموزش در جامعهاند و هرچقدر بیشتر، دقیقتر و جذابتر به موضوع رعایت بهداشت اهمیت بدهند، طبیعتا بهتر میتوانند آن را به هنجار تبدیل کنند. افراد به فرایندهای رعایت بهداشت نیز دانش کافی ندارند و این ۳ گروه مسئولیت اصلی را در ارتقای سطح دانش فنی و مهارتی بر عهده دارند. رعایت بهداشت فردی تا زمانی که هنجاری نشود و توافق اجتماع بر آن قرار نگیرد، انجام نمیشود. هنجارنشدن نیز به باور نداشتن شهروندان به نتایج اقدامشان بازمیگردد. طبیعی است که هرگاه فردی نتیجه اقدامش را ثمربخش نداند و به آن باور نداشته باشد، پذیرنده نخواهد بود و همراهی نمیکند. حتی بیشتر این برداشت میشود که افراد از نتیجه اقدام خود ناامید هستند. آنها فکر میکنند رعایت بهداشت فردی، زمانی که گروهی هرچند اندک آن را انجام ندهند، بینتیجه است؛ بنابراین ناامید و دلسرد میشوند. پس باید رعایت بهداشت در شبکه روابط افراد ترویج شود و تعبیر رعایت بهداشت فردی به بهداشت اجتماعی و عمومی تغییر کند، بهطوریکه همه در عین حال که بهداشت خود را رعایت میکنند، دیگران را نیز به این موضوع راهنمایی کنند. برای مثال مشاهده میشود افراد زیادی دستکش و ماسک خود را در معابر و پارکها رها میکنند. آنها بهداشت خود را رعایت میکنند، ولی به بهداشت دیگران آسیب میرسانند. این خاصیت زباله است که انسان از خود دور کند، ولی نباید از پیامدهای آن به افراد دیگر ناآگاه باشد. ارتقای سطح کیفی مواد بهداشتی در سطح جامعه هم از موضوعهای دیگری است که اگر به آن توجه نشود، باور افراد به رعایت بهداشت را تحتالشعاع قرار میدهد. نکته مهم و آخر اینکه سنتها و آداب و رسوم هم میتوانند انگیزه افراد برای رعایت بهداشت را کاهش دهند. چرا که ممکن است برخی از آنها همچون گردهمایی، دستدادن و روبوسی، احوالپرسی و استفاده از نشانهها و نمادهای فرهنگی، در رعایت بهداشت تداخل ایجاد کند و افراد اولویت را به آداب و سنن بدهند تا رعایت بهداشت فردی. پس با تغییر باور مردم، تغییر شرایط محیطی و تقویت جوانب اجتماعی و فرهنگی میتوانیم در رعایت بهداشت افراد انگیزه ایجاد کنیم و آن را به اولویت اول افراد تبدیل کنیم.