به خاک پای امام چه‌کار داری؟

  • کد خبر: ۲۱۳۴۹
  • ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۴
به خاک پای امام چه‌کار داری؟
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
در هفته‌های گذشته عوارض طبیعی و ناخواسته شرایط کرونایی موجب مطرح شدن و انتشار اخبار و مطالبی از حواشی مربوط به موضوعات مذهبی و اعتقادی شد و به پرسش‌ها و چالش‌های جدی و مهمی دامن زد.
این مسائل اگرچه غالبا در ظاهر رویکرد دین‌ستیزانه‌ای دارند و به نظر می‌رسد که - مخصوصا نظر به سوءاستفاده دشمن- باعث روی‌گردانی گسترده نسل جدید از باور‌ها و اعتقادات دینی شوند، می‌توانند در همان حال، زمینه‌ساز بازنگری در شیوه فهم ما از دین و در نتیجه شکل بازخوانی و بیان معارف دینی گردند.
اساس دین چنان که در قرآن و تفسیر پیامبر اکرم و خاندان رسالت شناخته‌ایم بنیان منطقی و عقلانی کاملا روشن و دقیقی دارد که انسان‌ها را در همه دوران‌ها و مکان‌ها مورد خطاب قرار می‌دهد و از خرافه‌پردازی و سلیقه‌های شخصی کاملا بر حذر می‌دارد.  
مرحوم کلینی، محدث بزرگ و مشهور، در کتاب عظیم «اصول کافی» روایت عجیبی درباره امام جواد علیه‌السلام نقل می‌کند که این روز‌ها بیش از گذشته برای ما راهگشاست و بر تبیین متین و تفسیر عقلانی از رسالت و کارکرد دین تأکید دارد.
شخصی به نام عبدا... بن رزین گفته است: من در مدینه سکونت داشتم و هرروز ظهر امام جواد را می‌دیدم که پیاده و تنها به زیارت قبر پیامبر می‌آید و کفش خود را درمی‌آورد و نماز می‌خواند. روزی وسوسه شدم که برای تبرک، از خاک زیر قدم‌های آن حضرت بردارم. وقتی ظهر شد، به مسجد رفتم و منتظر شدم تا ایشان برسد و من از خاک زیر پایشان بردارم، اما در کمال تعجب دیدم که آن روز بر خلاف همیشه سوار بر مرکب خود تا پای سنگ درگاه مسجد آمد و آنگاه وارد شد و در روز‌های بعد نیز چنین می‌کرد! با خود گفتم صبر می‌کنم تا موقع نماز که کفش خود را درمی‌آورد از خاک زیر پای ایشان برمی‌دارم، اما برخلاف انتظار من، از فردا هر بار که برای سلام به پیامبر به محل نماز خود می‌آمد دیگر کفش خود را هم از پای خارج نمی‌کرد و روز‌های بعد هم هر بار با کفش می‌آمد! چون اینجا نتوانستم به مقصودم برسم، با خود گفتم که به حمام می‌روم و آنجا از خاک پای حضرت برمی‌دارم! با صاحب حمام محله بقیع که حضرت هر هفته یک روز به آنجا می‌رفت صحبت کردم و فهمیدم که چه روز و چه ساعتی به حمام می‌آید و رفتم و به انتظار ایستادم. دیدم که حضرت با ۳ نفر غلام از راه رسید و زمانی که می‌خواست از مرکب پیاده شود، یکی از آن‌ها آمد و حصیری را جلو پای حضرت پهن کرد تا حضرت پای خود را روی آن حصیر بگذارد و داخل شود! صاحب حمام با تعجب به من گفت این نخستین بار است که امام چنین می‌کند! من منتظر شدم تا موقع برگشتن از خاک زیر پای حضرت بردارم، اما هنگام خروج از حمام نیز غلام آن حضرت آمد و حصیر را بر زمین پهن کرد و ایشان از روی حصیر بر مرکب سوار شد و رفت! من که انتظار این همه قاطعیت و سخت‌گیری حضرت را نداشتم دچار عذاب وجدان شدم و از خود شرم کردم و با خود گفتم که خدا را خوش نمی‌آید که من فرزند پیامبر را این‌قدر اذیت کنم، و قصد کردم که دیگر این ماجرا را ادامه ندهم! فردا ظهر که حضرت برای نماز و زیارت به مسجد پیامبر آمد دیدم که مانند گذشته‌ها باز تنها و پیاده آمدند و کفش خود را درآوردند و به نماز ایستادند!
چرا فرزند پیامبر که از نیت این شخص آگاه شده بودند اصرار داشتند راهی برای این اقدام او باز نکنند و به هیچ وجه چنین مجالی ندهند؟ زیرا می‌دانستند این حرکت او که در این لحظه از روی محبت و دل‌بستگی و اعتقاد است در آینده به مرور فضایی برای ترویج مسائل حاشیه‌ای ایجاد می‌کند و طی قرن‌ها باعث تراکم حجم عظیمی از پیرایه‌ها و اضافات خواهد گردید.
پیامبر اکرم و خاندان بزرگوار ایشان به همین دلیل اصرار داشتند که متن دین (قرآن کریم و تفسیر اصیل آن) را بدون رنگ و لعاب‌های شخصی پیروانشان برای ما به یادگار بگذارند و خدا می‌داند اگر این وسواس و حساسیت را نداشتند تا امروز چه اندازه انحراف و فاصله از حقیقت رقم می‌خورد!
قدردانی آن مجاهدت‌های بزرگ تنها به محافظت امروز ما از اصالت دین و سلامت آیینی است که بیش از هر زمان در معرض تهدید و آسیب تفسیر‌های شخصی و حواشی و پیرایه‌ها قرار دارد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->