تئاتر "un۱۲"، با داستان رنج کردها از رژیم بعث در مشهد به روی صحنه رفت آغاز پخش بین‌المللی «اَبله» | روایتی از زندگی یک دختر کوتاه قامت در خوابگاه! معرفی اعضای جدید هیئت‌مدیره انجمن صنفی تهیه‌کنندگان فیلم بلند مشهد فصل جدید «زخم کاری» چه زمانی پخش می‌شود؟ سرمایه ادبی ایران | درباره سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده و محقق به بهانه زادروزش فصل ایران باستان سریال «سلمان فارسی» کلید خورد لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در فیلم جدید اسکورسیزی هم‌بازی می‌شوند نقدی به رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری آیا عکس جدید احسان علیخانی در فضای مجازی، واقعی است؟ + عکس برنامه‌های بزرگداشت سعدی اعلام شد | گردهمایی سعدی‌پژوهان در شیراز انتقاد کمدین کهنه کار به نسل کشی رژیم صهیونیستی نخل طلای افتخاری کن به استودیو جیبلی ژاپن اعطا می‌شود فیلم‌های سینمایی آخر هقته تلویزیون (۳۰ و ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان رضا رشیدپور: دیگر نمی‌خواهم مجری برنامه سرگرم‌کننده تلویزیونی باشم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنج‌شنبه ۳۰ فروردین۱۴۰۳
سرخط خبرها

حافـظ هزار مسجد

  • کد خبر: ۲۲۱۷
  • ۳۱ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸
  • ۴
حافـظ هزار مسجد
همراه با «علی محمد کارآزما» که بیش از ۵۰ سال از عمرش را وقف حفاظت از طبیعت کرده است

شیما سیدی - زخم دیابت کامش را تلخ کرده و او را از طبیعت سبز و آزاد هزارمسجد به روی تختی در گوشه اتاق کشانده است، با این حال ذره ای از جبروتش نکاسته، آن قدر که جرئت نمی کنیم با وجود مشاهده روان آبی که از عفونت پایش جاری است، کلامی از دردش بپرسیم. «علی محمد کارآزما»، قرقبان هزار مسجد با همین ابهت توانسته است 50سال منطقه بزرگ هزار مسجد را از خطر چرای بیش از اندازه دام و شکار حیات وحش حفظ کند. همیشه حرفش یک کلام بوده، وقتی می گفته امسال این محدوده قُرُق است، عشایر چنان از کلامش حساب می بردند که حتی یک گوسفند هم وارد محدوده قرق نمی شده است. سیلی که امسال همه ایران را فراگرفت، اما گزندی به هزار مسجد نرساند، نمایشی از تلاش های او برای از بین نرفتن مرتع ها بود که مانع جاری شدن سیل شد.

قرقبانی که یک تنه کار دو اداره را به دوش می کشد
قُرقبان هفتاد ویک ساله هزارمسجد، کارش را از هفده سالگی آغاز کرده است. در روزگاری که خبری از اداره های منابع طبیعی و محیط زیست نبود، شکار مد روزگار شده بود و شکارچیان از یک سو به جان حیات وحش افتاده بودند و از سوی دیگر عشایر با چرای بیش از اندازه دام و تبدیل درختان به سوخت زمستان، طبیعت هزارمسجد را تا آستانه نابودی پیش می بردند، به پیشنهاد بزرگان منطقه، علی محمد کارآزما قرقبانی هزارمسجد را به عهده می گیرد و یک تنه کار دو اداره را به دوش می کشد. از همان روز تمام زندگی اش در هزارمسجد خلاصه و کارش زیرپا گرفتن دشت و دمن و محافظت از آن می شود. اوایل با پای پیاده، مدتی بعد با قاطر و اسب و این اواخر هم با موتور و ماشین. او در توصیف آن روزها می گوید: «برخی از عشایر و روستاییان می آمدند درخت ها را آتش می زدند تا خشک شود و سال آینده به عنوان زغال از آن استفاده کنند. برف سنگین حدود سال های 40 هم موجب از بین رفتن بسیاری از حیوانات شده بود و با این حال، شکار بی رویه ادامه داشت و کم کم حیات وحش هزارمسجد رو به انقراض می رفت. در این شرایط برخی از بزرگان منطقه از من خواستند قرقبان هزارمسجد شوم، من هم پذیرفتم.»

سرانجام هزارمسجد مرتع درجه یک کشور می شود
پدرش مرتع و گله داشت و می خواست فرزندش هم این کار را ادامه دهد، اما علی محمد کارآزما، با اینکه می داند درآمد چندانی در قرقبانی نیست، به ندای دل گوش می سپارد. او که از بچگی در کوه و دشت هزارمسجد بزرگ شده و مشکلات آن را دیده، از همان هفده سالگی خوب می داند برای حفاظت از محیط باید چه کند. همان ابتدا زمین ها را برای چرای دام بین مرتع داران تقسیم می کند. عشایر باید در زمان مشخص وارد منطقه مخصوص خود شوند و به وقتش مرتع را تخلیه کنند. هیچ کس اجازه تجاوز به زمین دیگری را ندارد. هر دوسال هم بخشی از مراتع قُرق می شود، تا گیاه آن رشد کند و جان بگیرد. کارآزما می گوید: «عشایر اوایل قبول نمی کردند، اما سرانجام توانستم هرکس را به یک شکل قانع کنم. یکی را با صحبت یکی را با فریاد و یکی را هم با تهدید. تا اینکه سرانجام همه چیز قانونمند شد. حتی مدتی هم برای اینکه زمین افراد مشخص باشد، سند تعریف کردیم اما بعد منابع طبیعی همه سندها را باطل کرد و گفت این ها اراضی ملی است و نمی توان برای آن سند صادر کرد. البته منظور ما از سند هم همان کاربری عشایری بود نه اینکه آنجا ملک و املاک بسازند. به هرحال امروز بر اساس همان قانون مرتع های هزارمسجد اداره می شود و همین امر هم موجب شده امروز هزارمسجد مرتع درجه یک کشور شود.»
او همچنین درباره حیات وحش آنجا می گوید: «حیات وحش هزارمسجد را من زنده کردم. با چه آدم هایی درگیر شدم، کلی شکایت و شکایت کشی داشتیم. خیلی از شکارچیان از مسئولان رده بالا بودند یا با مسئولان رده بالا ارتباط داشتند. ما جلوی آن ها را می گرفتیم پیغام می فرستادند که می کشیمت. می گفتم بیایید بکشید! زد و خورد هم زیاد داشتیم. تمام این کارها را کردیم که امروز هزار مسجد از لحاظ حیات وحش در بهترین زمان خود به سر می برد.»

باید از انسان ترسید نه حیوان
حالا دیگر حیوانات هزارمسجد رفیقش شده اند. انگار بویش را حس می کنند. می دانند او که می آید کاری به کارشان ندارد. کل و بزها وقتی که او را می بینند، نه تنها از جایشان جُم نمی خورند که حتی گاهی نازی هم برایش می آورند و می دانند او خریدار نازشان است. البته که تا کنون چند باری هم مورد حمله پلنگ، گرگ، گراز و... قرار گرفته است. با این حال هیچ گاه ترس از طبیعت ندارد، می گوید: «حیوان که ترسی ندارند، انسان است که به همه چیز حمله می کند و چیزی جز برای خودش نمی خواهد، باید از انسان ترسید.» کارآزما در تعریف ماجرای حمله پلنگ می گوید: «پلنگ خیلی حیوان باوقار و مغروری است و خیلی کم پیش می آید که به آدم حمله کند، مگر اینکه ناچار شود یا بخواهد از خودش دفاع کند. آن زمان که پلنگ به من حمله کرد هم به این دلیل بود که حیوانی را تازه شکار کرده بود که من از راه رسیدم، حیوان ترسید و پیش خود فکر کرد که می خواهم شکارش را بگیرم، به همین دلیل دندانی نشان داد، کمی هم گلاویز شدیم و بعد متوجه شد کاری به او ندارم رفت. شکارش را هم گذاشت.» کارآزما در پاسخ به پرسش ما از وجود یوزپلنگ در هزارمسجد می گوید: «هزارمسجد یوزپلنگ ندارد.» او درباره حیات وحش خاص آنجا می گوید: «یک نوع کبک دارد معروف به کبک زرین که 5 تا 6 کیلو گوشت دارد. این پرنده خیلی نایاب است و من چندین بار بیشتر ندیدمش. می گویند گوشتش خیلی خاصیت دارد و به همین دلیل شکارچیان گاه روزها وقت می گذارند تا بتوانند این پرنده را شکار کنند. ما هم مراقبیم چنین اتفاقی نیفتد.»

حافـظ هزار مسجد

تنها یک بار از اسلحه استفاده کردم
با اینکه تفنگی سر پر در اختیار داشته هیچ گاه از اسلحه استفاده نکرده است، جز وقت حمله اشرار در حدود سال 78. همان زمان که از ترس اشرار بسیاری از روستاهای کلات و هزارمسجد تخلیه شد. کارآزما می گوید: «چون من به منطقه آشنا بودم همراه با نظامیان برای پاک سازی منطقه می رفتم. سرادار قالیباف، سرهنگ کردی، قرایی، صادق زاده و آقای محمدزاده را در آن روزها همراهی کردم تا مرز را پاک سازی کردیم.»
بچه هایم مرا نمی شناختند
کارآزما شب ها و روزهای بسیاری را در هزارمسجد گذرانده است. گاه شب در یک غار پناهگاهی می یافت و همانجا می خوابید و گاهی هم زیر آسمان پرستاره دشت کفش را زیر سر می گذاشت و با شمارش ستارگان به خواب می رفت، باران هم که می بارید لباس نمدی اش را روی سر می کشید و شب را به صبح می رساند. می گوید: «20 روز به 20 روز خانه نمی آمدم، چنان ریشم بلند و سر و صورتم سیاه می شد که معمولا وقتی می آمدم بچه هایم مرا نمی شناختند و از آغوشم گریزان بودند.» با این حال امروز پسرانش، مهدی و حسین هم کار او را ادامه می دهند. او می گوید: «این اواخر با دوتا پسرهایم کار می کردم، وقتی هم که عشایر می آمدند و کارمان زیاد می شد برای قرق بانی چند کارگر می گرفتیم.»

حالا نوبت ماست که ادای دین کنیم
امروز علی محمد کارآزما بعد از 54سال کار سخت و بی وقفه در کوه و دشت، با پایی مصدوم از دیابت، روی تخت نشسته و تنها هر از چند گاهی نگاهی به عکس های جوانی که دور و بر تختش آویزان شده می اندازد و آهی ناخواسته از نهادش بلند می شود. او در تمام این 54 سال نه حقوقی از اداره ای دریافت کرده و نه بیمه هیچ نهادی بوده است، غرورش به او اجازه چنین درخواست هایی را هم نمی داده در آن روزگار تنها حقوق که نه، کمک هزینه ای اندک از باب تشکر از عشایر دریافت می کرده است. علی محمد کارآزما تا جان در بدن داشته برای خدمت به محیط زیست بی منت کار کرده و حالا نوبت ماست که به این مرد بزرگ ادای دین کنیم. تنها درمان زخم پای او هر 15 روز 400 هزار تومان هزینه دارد و تنها راه درآمد امروزش 90 هزار تومان یارانه است. دریغ از کمک اداره منابع طبیعی یا محیط زیست.
با تمام این ها کارآزما هنوز عاشقانه خدمت می کند، همین حالا هم از روی تخت هزارمسجد را زیر نظر دارد. هرگاه لازم می شود تنها با یک تماس نزاع ها را سروسامان می دهد..

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
فرهادپورموسوی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۹
0
1
احسنت به غیرت ومردانگیت ؛ واقعا مردی ،
مردم ومحیط زیست خراسان رضوی باید به چنین مردی افتخار کنند،
اصغر نوقندی
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۹
1
0
صداقت او را تایید میکنم الانم که رویتخت افتاده شاید بیشتر از قبل حیاط وحش ومنابع طبیعی هزار مسجد در ابهت و کاردانی او ببقاعش ادامه میدهد.کار آزما از جمله کسایی هست که بعده مرگش دوست‌داران طبیعت ایران قدرش را خواهند فهمید .این حق او نیست دراین واپسین لحظات عمر .چنین بی کس در کنج خانه استجاری وهزینهای بالا وپایین زندگی روز شب کند. همان‌قدر که او برای بچهای ما زحمت بیمنت ا کشیده این حق اوست که لااقل یک بیمه یا حقوقی که ابرومندانه زندگی بگذراندمسلولیت برایش دستو پا کنن. بیابید در صد پایینی از زحمتی که برای بقا زیبایی طبیعت ما کشیده ماهم خود قدر دان او و کسایی که صادقانه برا ی طبیعت
ما زحمت کشیدن .آنچه از دستمان میاد کوتاهی نکنیم آهای مسیّول محترم کارازما وگارا زماها را دریابیم .بیکسی او تنا ماندن حیاط وحش ماست پس بخاطر خودمان !
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۵/۲۱
0
0
ایشون فوت کردن امروز
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۴
0
0
ایشون در تاریخ ۵/۲۰ فوت کردن
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->