به گزارش شهرآرانیوز، قلم درخشان و بینش دقیق او درباره وضعیتهای انسانی به آثار افسانهای او اجازه داد تا در آزمون زمان مقاومت کنند و در سراسر جهان، قابل درک و دسترسی باقی بمانند. با این حال، به یاد ماندنیترین شخصیتهای او، شاهزادههای نجیب و عاشقان بخت برگشته نبودند. شرورهای شکسپیر به همان اندازه قهرمانان او باورپذیر هستند؛ شرورانی شوم، قدرتمند، تراژیک، باهوش و بیرحم. در این نوشته با برخی از مشهورترین شرورهای شکسپیر آشنا میشوید.
وقتی صحبت از شخصیتهای واقعا شرور در آثار شکسپیر به میان میآید، کلودیوس، عموی هملت، نزدیک به بالاترین رتبه است. او پس از مسموم کردن برادرش و تصاحب تاج، با مادر هملت ازدواج میکند. او شروری است که به جنایتش برای خود، مخاطبان و خداوند متعال اعتراف میکند، اما ترس او بر گناهش غلبه میکند. کلودیوس با اعتقاد به اینکه هملت به قتل پادشاه پیر مشکوک میشود، نقشهای میکشد تا هملت را مسموم کند. این طرح نتیجه معکوس دارد و به پایان خونین این درام حماسی منجر میشود.
یکی از نابترین مظاهر شر در مجموعه آثار شکسپیر، یاگو، ستوان دوم فریبکاری است که اتللو را فریب میدهد. یاگو با نمایش بدخواهی و حسادتِ بدون دلیل روشن، نیرویی از دروغ و هرج و مرج است، شخصیتی دو رو که در نهایت اتللو را برای قتل همسرش دزدمونا تحریک میکند.
یکی از افسانهایترین شرورهای تئاتر، لیدی مکبث، همسر مکبث است. زنی مادرسالار، مکار و شوم. اگرچه بسیاری از مردم مکبث را به عنوان شرور اصلی نمایشنامه میبینند، لیدی مکبث کسی است که جرقههای مخربترین و مرگبارترین وقایع را میزند. او با به چالش کشیدن مردانگی مکبث، شوهرش را به طرز ماهرانهای به قتل پادشاه دانکن هدایت میکند.
او به جای فاش کردن نقش واقعی خود به عنوان عروسکگردان شوم نمایش اسکاتلندی، تظاهر به بیگناهی و نادانی میکند. البته مکبث -که عنوان نمایشنامه نیز از نام او گرفته شده- دست به قتل میزند. او یکی از بحث برانگیزترین شخصیتهای شکسپیر است که با تعادلی لرزان و خطرناک بین شرور و قربانی قرار دارد. او مردی است تشنه قدرت، اما به شدت توسط جادوگران و همسر سلطهجوی خود نیز تحت کنترل است.
در فضای سوررئال توفان شکسپیر، کالیبان فرزند حرامزاده شیطان و ساکوراکس جادوگر است. هنگامی که پروسپرو، دوک تبعیدی میلان، در جزیره کالیبان فرود میآید، موجود جادویی دوک را به عنوان یک مهاجم فاتح میبیند. کالیبان به طور مشابه محکوم به حضور در جزیره است و برای قتل ظالمانه پروسپرو نقشه میکشد. با این حال، او یک شرور پیچیده است، زیرا دانش و رفتار او تا حد زیادی آینه پروسپرو است و او را به یک شخصیت نمادین قدرتمند در اسطورههای شکسپیر تبدیل میکند.
حسادت یک موضوع رایج در میان آنتاگونیست یا ضدقهرمانهای بزرگ شکسپیر است و ادموند، پسر نامشروع ارل گلاستر در شاه لیر نیز از این قاعده مستثنا نیست. ادموند که به مشروعیت برادرش حسادت میورزد، طرح قتل برادر و پدرش را میریزد تا بتواند عنوان پدر را تصاحب کند. او همچنین دو دختر از دختران شاه لیر، یعنی گونریل و ریگان را فریب میدهد تا در نهایت دستور مرگ لیر و دختر سومش، کوردلیا را صادر کند.
در حالی که برخی از محققان، ریچارد سوم را در رده قهرمان تراژیک جای میدهند، این عنوان برای توصیف شخصیت او ناقص است، او با هر نشانهای از توهین فورا دچار خشمی دیوانهوار میشود و از هر کسی که تا به حال او را پس زده، مسخره کرده یا بدش را گفته است، خشم عمیقی به دل میگیرد. با وجود اینکه ناهنجاریهای جسمانیاش -ستون فقرات پیچ خورده و بازوی خشکیدهاش- او را به شخصیتی دلسوز تبدیل کرده، او همچنین فردی خطرناک، جاهطلب و وحشی است که دستور مرگ نزدیک به دوازده شخصیت را در این نمایشنامه تاریخی میدهد.
در ژولیوس سزار، کاسیوس برادر شوهر بروتوس، خیانتکار معروف امپراتور روم است. شکسپیر کاسیوس را به عنوان شروری آشکار، توطئهگر اصلی در قتل نهایی سزار معرفی میکند. او فریب میدهد، حسادت میکند و به هیچ اخلاقیاتی پایبند نیست و از این جهت شبیه است به شخصیت یاگو در اتللو. با این حال، طرح نهایی او برای تغییر عقیده در سنا پس از مرگ سزار شکست میخورد و خیانتش فاش میشود.
بر خلاف تبهکاران شرور و شومی که نمایشنامههای شکسپیر مملو از آنهاست، تیبالت صرفا یک مبارز متخاصم است که چیزی برای اثبات دارد – بهاضافه نفرت عمیق از کاپولتها. به عنوان یک شخصیت، تیبالت نه تنها پسر عموی ژولیت است، بلکه نیروی محرکه خشونت بین خانوادههای کاپولت و مونتاگ است. او رومئو را به مبارزههای متعددی دعوت میکند و در نهایت مرکوتیو، بهترین دوست رومئو را میکشد.
رومئو تیبالت را میکشد و به همین دلیل به تبعید از ورونا محکوم میشود. این اتفاقات مستقیما به اوج غمانگیز این داستان عاشقانه افسانهای منتهی میشود، به این معنی که حتی در هنگام مرگ، شهوت خشونت و تراژدی تیبالت بر سرزمین زندگان تأثیر میگذارد. با این حال، میتوان استدلال کرد که نفرت مرگبار او محصول جانبی هر دو خانواده است که تقریبا همه در آن به نوعی شرور هستند.