به گزارش شهرآرانیوز، اوایل دهه ۴۰ بود. شهلا ناظریان در حالی که پانزدهسال بیشتر نداشت، به تشویق مادرش پا به عرصه گویندگی گذاشت. اصراری در کار نبود. گویندگی در خانواده آنها حرفه آشنایی بود. پیشتر ایرج ناظریان، پسردایی شهلا ناظریان هم در این عرصه فعالیت داشت، اما فضای رقابتی در ابتدای مسیر، شوق پیشرفت را هر بار در وجود شهلای نوجوان سرکوب میکرد.
بارها با چشم گریان به خانه میآمد و از سر استیصال به مادرش میگفت هرگز به استودیو برنمیگردد، اما همینطور که اشکهایش را پاک میکرد، حرفهای مادر را در سرش مرور میکرد: «تو در این کار بهترینی! پشتکار داشته باش. اگر میخواهی پیشرفت کنی، بمان و دوام بیاور!»
یک سالی از گویندگی او در استودیو دماوند گذشته بود که به او پیشنهاد شد بهصورت دائمی در آنجا همکاری کند. در دوبله سه فیلم مشارکت کرده بود که برای چهارمین فیلم، یک نقش مهم را به او پیشنهاد دادند. حضور صداپیشه جوان و کمسابقه، اما مستعد و کوشای استودیو دماوند، چندان به مذاق قدیمیترهای مجموعه خوش نمیآمد.
پچپچهها، ذوق اولین پیشنهاد جدی کاری را در شهلا ناظریان کور میکرد، اما در نهایت شهلا ناظریان، با صبوری و مداومت، سر به زیر انداخت و جز پرداخت صحیح نقشها و اجرای قابل قبول در هر اثر، به چیز دیگری فکر نمیکرد. چهارسال گویندگی در استودیوی آقای روبیک، او را از هنرجویی خام و کمتحمل به هنرمندی صبور و حرفهای تبدیل کرد.
حضور هنرمندانی، چون ژاله کاظمی و مهین کسمایی به او قوت قلب داد و بارها از آنها آموخت. اولین نقش دوبله شده با صدای شهلا ناظریان به فیلمی با عنوان «هشت زن از جهنم» برمیگردد. هشت زن در تصویر و هشت زن دیگر در استودیو مقابل دوربینها قرار گرفته بودند.
شهلا ناظریان در جایگاه کوچکترین و البته خجالتیترین عضو گروه، عقبتر از دیگران نشسته بود. اولین دیالوگ را دور از میکروفن ادا کرد و بعدتر وقتی جلوتر آمد و برای دومین بار اجرا کرد، از سوی مدیر دوبلاژ پروژه، آقای شرافت، تشویق و تحسین شد. به این ترتیب رفته رفته اعتماد به نفس ازدسترفتهاش را بار دیگر پیدا کرد و در کارهای بیشتری حاضر شد.
یک بار در نقش کودکی کمسنوسال، یک بار در نقش زنی میانسال، بار دیگر در نقش جوانی پرشور. آنچه در تمامی نقشها تغییر نمیکرد، احساس کنترل شده و باورپذیر شهلا ناظریان در پرداخت نقشها بود. ناظریان را میتوان در شمار معدود صداپیشگانی قرار داد که حین اجرای نقش، آنچنان با آن یکی میشوند که بهندرت به صفحه کاغذ نگاه میکنند.
گاه خندهها، فضای استودیو را پر میکند و گاه تصویر مانیتور پشت پرده اشکها محو میشود، اما آنچه به مسیر حرفهای شهلا ناظریان سمتوسو داد، آموختههای او از هنرمندانی، چون منوچهر اسماعیلی و چنگیز جلیلوند بود. نگاه به اجرای آنها و بازآفرینی تکنیکها، به مرور شخصیت هنری مستقل او را شکل داد. او هم به مثابه بسیاری از هنرمندان دیگر از تقلید به استقلال رسید و امضای خود را در اجرای نقشها پیدا کرد. از جمله آثاری که شهلا ناظریان را در عرصه دوبلاژ ماندگار کرد.
صداپیشگی اینگرید برگمن در شاهکاری به نام «کازابلانکا» بود. آن روزها شهلا ناظریان با مرحوم حسین عرفانی پیمان ازدواج بسته بود و در همان فیلم نیز شانهبهشانه همسرش که صداپیشگی «همفری بوگارت» را بر عهده داشت، خوش درخشیدند. از جمله بازیگرانی که با صدای شهلا ناظریان به گوش فارسیزبانان آشنا میآید، مریل استریپ بود که بارها در نقشهای گوناگون شنیده شد. بازیگری که نخستین بار در سن شانزده سالگی برای فیلم ساعتها با او یکی شد و به خوبی از عهده آن برآمد. آنچنان که در همان روزها از سوی مدیر دوبلاژ و مادرش، تشویق شد و به سبب آن در مسیر خود ثابتقدم ماند.
همانگونه که خود در ادامه، دخترش مهسا را به سبک و سیاق مادر در این مسیر کشف کرد و از هیچ تلاش و شفقتی برای رشد و پیشرفت او دریغ نکرد. شهلا ناظریان در طول شش دهه فعالیت در رشته دوبلاژ بارها به جای بسیاری از بازیگران بزرگ جهان از جمله اینگرید برگمن، لورن باکال، سوفیا لورن، دایان کیتون، راکوئل ولش و الیزابت تیلور گویندگی کرد و در میان هنرپیشههای داخلی نیز در آثار متعدد، صداپیشه هنرمندانی، چون پروانه معصومی، محبوبه بیات و... بود.
حضور او و همسرش در برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» نیز از جمله ایام خاطرهانگیز حضور این زوج در رادیو بود. از جایی به بعد، به علت بروز بیماری، از پشت میکروفن بلند شد و در مقام ناظر، مدیریت دوبلاژ آثار گوناگون را بر عهده گرفت. اما سرانجام در چهارم اردیبهشت سال۱۴۰۱، سه سال پس از درگذشت همسرش، در سن هفتادوچهارسالگی بر اثر ایست قلبی به حسین عرفانی پیوست و دخترش مهسا عرفانی را به مثابه یادگاری ارزشمند در عرصه دوبلاژ، تنها گذاشت.
حالا در غیاب او، صدها اثر سینمایی خارجیزبان و فارسیزبان، انیمیشن و سریال تلویزیونی ایرانی و خارجی از او به جا مانده است که هر بار فقدان او در این حرفه را به شکل ضایعه جبرانناپذیر نمایان میکند.
شهلا ناظریان علاوه بر گویندگی آثارِ پرشمارِ سینمایی و تلویزیونی، بازیگری را نیز نخستین بار در سال۱۳۶۸ بر صحنه تئاتر تجربه کرد و پس از آن در سال۱۳۷۰ با سریال «این خانه دور است» در کنار شهلا ریاحی و حمیده خیرآبادی برابر دوربین قرار گرفت. چهار سال بعد نیز به همراه همسرش حسین عرفانی در سریال «داستان یک شهر» به ایفای نقش پرداخت. فیلمهای سینمایی «خوش خیال»، «پرِ پرواز» و «شب بخیر غریبه» نیز از جمله آثار سینمایی شهلا ناظریان است در آن در مقام بازیگر حاضر شد.