اقتدای حسینی برای شهدای ایران | استقبال باشکوه از ۱۵ شهید حملات رژیم صهیونیستی در حرم مطهر رضوی محل و زمان تدفین پیکر سرداران و دانشمندان شهید اعلام شد آیین اذن عزای محرم در حرم مطهر رضوی برگزار شد+ فیلم (۵ تیر ۱۴۰۴) دیدار رئیس شورای عالی استان‌ها با خانواده شهیدان نظری در مشهد جزئیات برگزاری آیین شیرخوارگان حسینی در حرم امام‌رضا(ع) (۶ تیر ۱۴۰۴) آغاز بازگشت هوایی زائران حج به کشور | نخستین پرواز در فرودگاه مشهد به زمین نشست (۵ تیرماه ۱۴۰۴) ۲ هزار و ۲۰۰ بقعه متبرکه در سراسر کشور میزبان برگزاری نمایش‌های آیینی در محرم ۱۴۰۴ بیش از ۶۰ هیئت در مشهد میزبان مراسم شیرخوارگان حسینی در محرم ۱۴۰۴ پیکر شهید «امیرحسین مزینی» در فریمان تشییع می‌شود بزرگ‌ترین اجتماع شیرخوارگان حسینی، در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود پایگاه‌های بسیج مشهد و خراسان رضوی از علاقه‌مندان ثبت‌نام می‌کنند ۳ شهید از یک خانه؛ صبر بانوی مشهدی دربرابر جنایت صهیونیست‌ها + فیلم برافراشته‌شدن پرچم‌های سیاه عزای امام‌حسین(ع) بر فراز گلدسته‌ها و ایوان‌های حرم امام‌رضا(ع) نماز و اعمال دهه اول ماه محرم محرم ۱۴۰۴ جلوه‌ای از مقاومت فرهنگی ملت ایران دربرابر حمله متجاوزانه اسرائیل به ایران است حسینیه‌ای به وسعت مشهد | برنامه هیئت‌های مذهبی مشهد در محرم ۱۴۰۴ سومین گردهمایی ملی کودکان عاشورایی برگزار می‌شود میدان شهدا مشهد میزبان برنامه «روضه خانگی به وسعت یک میدان» در دهه اول محرم ۱۴۰۴ محرم حماسی در مشهد | آوای بصیرت و مقاومت، محور نوحه‌های امسال خواهد بود پیکر شهید «سردار حاج‌محمد کاظمی» همراه با پیکر ۹ شهید دیگر برای تشییع به مشهد می‌آیند
سرخط خبرها

ثبت یک رفاقت ۵‌نفره

  • کد خبر: ۲۲۷۱۷۹
  • ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۱
ثبت یک رفاقت ۵‌نفره
ما چهار نفر همیشه باهم بودیم. هم بچه یک محل بودیم، هم توی مدرسه طاهر، سر یک کلاس می‌نشستیم.

ما چهار نفر همیشه باهم بودیم. هم بچه یک محل بودیم، هم توی مدرسه طاهر، سر یک کلاس می‌نشستیم. آقای کفشچی، ناظم مدرسه با آن نگاه همیشه نگران و ابرو‌های گره خورده، هروقت یکی از ما را تنها توی حیاط یا راهروی مدرسه می‌دید، می‌پرسید: پس اون سه‌تا وروجک دیگه کجان؟ سرکلاس، وقتی که امتحان داشتیم، معلم‌ها هر کدام از ما را یک کنج کلاس می‌نشاندند که حسابی از هم دور باشیم. اهل تقلب نبودیم، اما اگر کنار هم می‌نشستیم شوخی‌ها و کرکر خنده‌مان حواس بقیه را پرت می‌کرد. همه عادت کرده بودند ما چهار نفر را با هم ببینند.

معلم ادبیاتمان آقای رحیم‌زاده، با آن صدای بم و مهربانش ما را چهارتفنگدار صدا می‌کرد. ما هم از داشتن این لقب کیف می‌کردیم. بینمان قهر و آشتی هم بود، اما اگر قهری بین دو نفر پیش می‌آمد، آن دوتای دیگر نمی‌گذاشتند فاصله بین قهر تا آشتی از چند ساعت و گاهی از چند دقیقه بیشتر شود. یادم می‌آید مجید که به محله ما آمد، اوایل تابستان بود. مدرسه‌ها تازه تعطیل شده بود و ما قرار‌های چهارنفره‌مان را جلو دیواری می‌گذاشتیم که روی آن تصویر حرم امام رضا (ع) نقاشی شده بود. 

اسم این دیوار را گذاشته بودیم دیوار حرم. قرار‌ها و آشتی‌کردن‌ها و بگو و بخند‌هایمان جلو دیوارِ حرم بود. مجید و خانواده‌اش، تازه‌واردان محله ما بودند. خانه‌شان تهِ کوچه بود. بعدازظهر‌ها که ما سرِ قرار همیشگی‌مان، دور هم جمع می‌شدیم و می‌گفتیم و می‌خندیدیم، مجید جلو در خانه‌شان می‌ایستاد و از دور ما را تماشا می‌کرد. تا ما نگاهش می‌کردیم سرش را پایین می‌انداخت و طوری وانمود می‌کرد که انگار اصلا ما را ندیده.

 تا اینکه یک روز نزدیک ظهر زنگِ درِ خانه ما را زدند، در را که باز کردم مجید با یک کاسه آش توی دستش جلو در ایستاده بود. بفرمایید، نذریه! کاسه را که گرفتم، مجید صبر نکرد و برگشت سمت خانه‌شان. داشت دور می‌شد که با صدای بلند گفتم: بعدازظهر میای جلوی دیوار حرم؟ مجید برگشت، چشمان متعجبش را به من دوخت و با لحن پرسشگری گفت: دیوار حرم؟

لبخندی زدم و با انگشت محل قرارم با بچه‌ها را نشانش دادم و گفتم: همون دیواری که روش حرم امام رضا (ع) رو کشیدن دیگه! مجید لبخند پهنی زد و با صدای بلند جواب داد: میام حتما و دوید به انتهای کوچه، به سمت خانه‌شان. بعدازظهر مجید زودتر از ما آمده بود. جلو دیوار حرم خیلی زود با مجید رفیق شدیم. حالا دیگر چهارتفنگدار نبودیم، شده بودیم پنج رفیق.

عکس: فیروزه جمعه پور

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->