اجساد نظامیان کشته شده میان روسیه و اوکراین مبادله شدند+ فیلم گفتگوی تلفنی وزرای امور خارجه ایران و عربستان سعودی پرونده هسته‌ای ایران، محور رایزنی تلفنی عبدالعاطی و ویتکاف تقوی‌نژاد: بازطراحی ساختار سازمانی از مهم‌ترین اهداف کوچک‌سازی دولت است آینده نظام بازنشستگی در گرو تجمیع ساختارها و اصلاح بنگاه‌داری زیان‌ده جلسه فوق العاده هیئت دولت تشکیل شد (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) سراج: سیاسی کاری شورای حقوق بشر کار اشتباهی است فرصت یک ماهه برای مشمولان نظام وظیفه غیرغایب به دلیل تأخیر در اعلام نتایج کنکور آذری: گروه و جناح های سیاسی به جای تفرقه، همدل و همسو برای خدمت به کشور تلاش کنند سرلشکر موسوی: نیرو‌های مسلح با اقتدار به آمریکا و اسرائیل پاسخ دادند مروری کوتاه بر زندگی حاج علی شمقدری یار دیرین مقام معظم رهبری رئیس دولت موقت سوریه: مذاکرات با اسرائیل احتمالا به‌زودی به نتیجه می‌رسد محسنی ثانی: تنها راه توقف ماشین جنگی صهیونیست‌ها است، اتحاد کشورهای اسلامی است رأی‌گیری پیش‌نویس قطعنامه آتش‌بس در غزه، پنجشنبه در شورای امنیت مقام نظامی سابق رژیم صهیونیستی درباره سیاست‌های نتانیاهو هشدار داد نگاهی به برخی اظهارات شتاب زده در توافق قاهره تایید حکم قصاص نفس قاتل پزشک یاسوجی در دیوان عالی کشور (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) پزشکیان در دیدار با وزیر انرژی روسیه: مانعی بر سر راه همکاری دو کشور وجود ندارد ژاپن عملیات نظامی رژیم اسرائیل در نوار غزه را محکوم کرد درگیری شدید بین حریدی‌ها و نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی گزارش تکان‌دهنده سازمان ملل از غزه: هزاران فلسطینی در پی دستورات تخلیه اسرائیل در حال فرار هستند دیدار نخست وزیر پاکستان با ولیعهد عربستان درباره جنگ غزه مسمومیت ۱۳۰ نظامی صهیونیست بر اثر غذای گندیده فرافکنی انگلیس درباره «مکانیسم ماشه»: ایران گام‌های ملموس بردارد ایران: آینده افغانستان باید به دست افغان‌ها رقم بخورد قیمت خرید تضمینی گندم نباید کمتر از ۳۰ هزار تومان باشد پاشینیان: روابط ارمنستان با ایران شتاب گرفته است
سرخط خبرها

رفته بود آب بیاورد...

  • کد خبر: ۲۲۹۴۶۶
  • ۰۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۴
رفته بود آب بیاورد...
هر پنجشنبه و جمعه سفر استانی و رویارویی نفس به نفسش با مردم دور افتاده‌ترین نقاط کشور را تا پیش از این در کمتر رئیس جمهوری دیده بودیم.
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

من که صبح گوشی ام را از شارژ می‌کشیدم و تا غروب یا وقت خواب شارژ داشت، من که هفته‌ای یک بسته اینترنت می‌خریدم و کفافم را می‌داد از دیروز حوالی ساعت ۴ تا الان سه بار گوشی شارژ کرده ام و دو بار بسته اینترنت خریده ام... ذره‌های شارژم... ذره‌های اینترنتم... ذره‌های وجودم دیروز تحلیل می‌رفت و تمام می‌شد در پی پیدا کردنش. در طول این چند ساعتی که بالگرد آقای رئیس جمهور گم شده بود من گیج و منگ بودم، هرچه کانال خبری بود عضو شدم، به هرکس می‌شناختم زنگ زدم و هیچ. دقیقا هیچ. 

یک مرضی دارم که وقتی اتفاقی مهیب این گونه و از این دست رخ می‌دهد توی کله ام می‌جورم می‌گردم ببینم کجای قصه حاضر با کدام کاشی تاریخ هم گُل است و انطباقی کم و بیش دارد و حیرتا که در این رفتن با این حجم مهابت و غریبی چند انطباق عجیب یافتم و این گزاره هزار بار در ذهنم تداعی شد که تاریخ تکرار می‌شود هر باری تازه‌تر و عجیب تر، آقای رئیس جمهور در جنگل خاطره شد، در سرما و باران و این خاطره شدن در جنگل من را یاد میرزا یونس سوخته سرایی یا همان میرزا کوچک خان انداخت که غریب و خسته و تنها لحظات آخرش را با خدای خویش تنها بود و به آغوشش پر کشید. 

قدر دیدن و شکر دیدن محرک عجیبی است، وقتی لیوان آب خنکی دست تشنه‌ای می‌دهی اگر تشکر کند و خداپدربیامرزی برایت بخواهد جگر تو هم خنک خواهد شد و اگر لیوان آب را که سر کشید طعن و لغز و لیچار بارت کند دلت می‌شکند و ممکن است اگر دوباره خواست، درنگ و تعلل کنی... درست عین امیرکبیر که رفاه و آسایش و کمال می‌خواست و طعنه می‌شنید و برایش حرف می‌ساختند. سید ابراهیم رئیسی را با طعنه زخم آجین کردند و انگار این زخم‌ها مصمم ترش می‌کرد برای خدمت. 

هر پنجشنبه و جمعه سفر استانی و رویارویی نفس به نفسش با مردم دور افتاده‌ترین نقاط کشور را تا پیش از این در کمتر رئیس جمهوری دیده بودیم. مردمی که تا قبل از دیدنش حتی یک بخشدار هم سرسراغی ازشان نگرفته بود، درددل با رئیس جمهور برایشان یک رؤیا بود. اینکه تقریبا هر روز در بمباران تهمت و طعنه و تکه باشی و باز از پا نیفتی و همه حرف‌ها را ندیده بگیری و کارت را بکنی. 

باد حرف‌ها را می‌برد و این ذات عمل است که می‌ماند و مثل خورشید جاودان است، خیلی دوست دارم در قیامت رویارویی آن‌هایی که شش کلاسه بودنش را، تهمت جلاد بودنش را و طعنه ناکارآمدی اش را در دهان آشنا و بیگانه انداختند با او ببینم و نظاره گر باشم. آقای رئیس جمهور رفته بود روی نقطه صفر مرزی سد افتتاح کند و برای مردمانش آب بیاورد. رفته بود آب بیاورد و غبار شد. حالا شما خودتان می‌فهمید اینجای متنم با کدام کاشی سرخ از تاریخ انطباق دارد. خودتان روضه سقا بخوانید من رمقی برای روضه خواندن ندارم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->