«مگه سیدطاهر خلبان بود؟!» جز خانواده و آدمهای نزدیک به سیدطاهر، هیچ یک از آشنایان نمیدانستند او خلبان است. این را زمانی فهمیدند که تمام شبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها، تصویر و نامش را بهعنوان خلبان اصلی بالگرد حامل رئیسجمهور و هیئت همراه، اعلام کردند. سیدطاهر که همیشه با لباس شخصی در مهمانیها حاضر میشد، متواضع و آرام و سربهزیر بود، دستش بهخیر میرفت، اصلا شبیه خلبانها نبود.
آن نظم جدی و پرطمطراقی که همه از یک خلبان توی سرشان دارند، هیچ شباهتی به سکنات سیدطاهر نداشت. پسر حاج سیداحمد بود. همان روحانی متدین و انقلابی ترکآباد گنبدکاووس که شش دهه پیش با اهل و عیالش از سنجیقِ شهرستان سراب آمد گلستان. حب خدمت به اسلام و وطن از همان اول در خون پدر میجوشید. سراب که بود، مکتبخانه داشت. گنبد هم که آمد، دست از فعالیتهای جهادی و انقلابیاش برنداشت.
مسجد ابالفضل العباس (ع) ترکآباد به همت حاج احمد و اهل محل ساخته شد. سیدطاهر، در تمام سالهای کودکی و نوجوانی، نظارهگر زندگی پدری بود که فارغ از هیاهوهای اجتماعی، پای آرمان و عقیدهاش میایستاد و زندگیاش را بر مبنای خدمت و تدین به پیش میبرد. به این ترتیب پس از انقلاب اسلامی هم که از گنبد به تهران آمدند، تصمیم گرفت به جرگه نظامیها بپیوندد. وارد ارتش شد و پس از گذراندن دورههای آموزشی، به شکل تخصصی سکان بالگرد بل ۲۱۴ را در دست گرفت.
بیشتر از ۲ هزار ساعت سابقه پرواز داشت، در یگان آشیانه جمهوری اسلامی ایران خدمت میکرد، خلبان اصلی پروازهای رئیسجمهور و مقامات ارشد کشوری بود، اما میگفت من یک سرباز هستم. سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران. خبر شهادتش که از فراز آسمان در جنگلهای مهآلود ورزقان به زمین افتاده، رسید، جماعتی از سر بهت کلاه از سر برداشتند و با چشمانی اشکآلود به تصویر او در پوشش خلبانی خیره ماندند.
هرچند سیدطاهر در حالی به شهادت رسید که پدر، مادر و دو برادرش از دنیا رفته بودند، اما خانواده گرم و آرامی داشت که در دل هر مأموریت، چشم به آسمان میدوختند تا به خانه برگردد. دودختر داشت و یک پسر که در نبود او، زیر بالوپر زنی جهادی و دیندار تربیت میشدند. همان همسری که از خبر شهادت او، سربلند بود و به نام و عنوان او افتخار میکرد، بچهها را جوری تربیت کرده بود که برابر تابوت مقدس پدر، در نهایت اندوه و دلشکستگی، با سری افراشته به سلامی نظامی، بدرقهاش کنند.
سیدطاهر در حالی به برادر شهیدش سیدحسین ملحق شد که پنجاهوچهار سال بیشتر نداشت. تاریخچه سوانح پروازی بالگرد بل ۴۱۲ را که مرور کنیم گاه به شکل بالگرد اورژانس هوایی سقوط کرده، گاه حامل سناتورها و افسرهای نظامی بوده. اما آخرین حادثه او، حامل گلچینی از بهترینهای روزگار ما بود. آدمهایی که به سختی میتوان برای آنها جایگزین خوبی پیدا کرد.
امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران روزی که برای عرض تسلیت و ادای احترام به دیدار خانواده شهید مصطفوی آمد چه زیبا از کلام حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر نخعی یاد کرد: «ای مالک! من و تو هر دو سربازیم و چه نیکوست که عمرمان بر خاک و خون میدان نبرد به پایان برسد و فردای قیامت در پیشگاه خداوند بزرگ، گلگونکفن و سپیدروی محشور شویم.
انشاءا... شهادت اوج آرزوی کسی است که لباس نظامی به تن میکند و برای امثال شهید مصطفوی که عمری پایشان را از زمین کندند و به آسمان پرواز کردند، پرواز حقیقی و واقعی همیشه آرزو بوده و خلبانان در حقیقت مصداق بارز «کمال انقطاع» هستند چرا که وقتی از زمین پرواز میکنند به جز خداوند به کسی نمیاندیشند».
حالا لباس پرواز سیدطاهر به عنوان نماد خدمت و شجاعت و ایمان آویز دیوار خانهای است که دیگر حضور گرم او را در خود نخواهد داشت، اما ردِ پای جهانبینی و اعتقاد و آرمان او در چشمهای پسر جوان، دختران نجیب و همسر صبور او آشکار است. لاشههای بالگرد در دل کوههای ورزقان، در هالهای از ابرهای مهآلود پنهان شده و آنچه تا همیشه در یادها باقی میماند نام و یاد سربازان دلاوری، چون سیدطاهر مصطفوی است که تا هنگام شهادت کسی نمیدانست خلبان است، اما امروز در زمره نامدارترین نظامیان ارتش جمهوری اسلامی ایران، جاودانه شده است.
شهید امیر سرتیپ دوم خلبان، محسن دریانوش، کمک خلبان پرواز رئیسجمهور بود که ۲۲ مهر ۱۳۵۹ در شهرستان نجفآباد اصفهان چشم به جهان گشود. او در سال ۱۳۷۸ وارد خدمت نیروی هوایی ارتش شده بود. دو فرزند پسر از این شهید عزیز به یادگار مانده است. امیر خلبان محسن دریانوش در کارنامه خدمتی خود دارای هزارو ۴۵۰ ساعت پرواز است.
سرهنگ دوم فنی، بهروز قدیمی با تخصص الکترومکانیک، ۱۰ آذر سال ۱۳۵۸ در شهرستان ابهر در استان زنجان چشم به جهان گشود و ۲۵ شهریور ۱۳۷۴ وارد نیروی هوایی ارتش شد. او در پایگاههای شکاری همدان، چابهار، مهرآباد و آشیانه جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده بود. دو فرزند پسر از این شهید عزیز به یادگار مانده است. سرهنگ دوم فنی بهروز قدیمی تجربه۷۲۰ ساعت پرواز داشت.