افزایش سرعت تحولات در دنیا و سرعت انتشار اطلاعات در دنیای کنونی، ارتباط میان افراد و به خصوص نحوه مواجه شهروندان را با موضوعات مختلف، متفاوت کرده است. موضوعی که در جوامع سنتی و در حال گذار تاثیرات شگرف بیشتری بر جای گذاشته و این روزها اختلاف نگرش به مسائل به چالشهایی برای خانوادهها در حوزه تربیت فرزندان بدل شده است.
این تحولات از سالهای پس از جنگ جهانی در دنیا آغاز شد و در سالهای اخیر در کشور ما شدت گرفته و تا تا حدی قابل لمس است که عبارت نسل زد را به اصطلاحی آشنا تبدیل کرده است. از سوی دیگر پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی بسیار متاثر از نحوه و نگرش نسلهای مختلف هستند و لذا اختلافات درونی خانوادهها و آنچه در سادهترین شکل آن گله بزرگ ترها از جوان ترهاست میتواند زمینههای تحولات عظیمی در دنیای پیش رو باشد.
نه آنکه بتوان گفت هر اختلاف و کشمکشی نادرست و غیر قابل تصور است؛ بلکه باید تاکید کرد تمایزات میان نسلها متفاوت از شکافی است که میان افراد در نسلهای مختلف شکل میگیرد. تمایزات میان نسلی امری متداول بوده و هست و افراد در نسلهای مختلف باتوجه به نحوه مواجه متفاوتشان به رویدادها پاسخی جدید به شرایط تعاملی ایجاد شده میدهند که طبیعتا با میزانی از کشمکش با گروه دیگر همراه است.
در واقع در جامعه گروهی به تعاملات گذشته پاسخ داده و گروهی از تعاملات جدید پیروی میکنند؛ که تاحدی امری طبیعی تلقی میشود، اما مشکلات از آنجا آغاز میشود که این تمایزات به شکافی جبران ناپذیر میان نسلها تبدیل شود. موضوعی که در جامعه ایران از دو دهه قبل اغاز شده و با شیبی در حال شدت گرفتن است.
از انجا که شکافهای نسلی تسهیل کننده آسیبهای اجتماعی هستند این مساله فراتر از گلههای والد و فرزندی است و از این جهت مورد توجه پژوهشهای جامعه شناختی قرار میگیرد. برای سالهای طولانی والدین تجربیات و آموزههای خود را در اختیار نسل بعدی قرار میدادند و نسل بعدی نیز به پیروی از این روند مسیر آینده خود را مبتنی بر این سبک زندگی پیش میبردند.
اما با گسترش تکنولوژی و عدم توانایی نسل جدید در مشارکت فعالانه و قرار گیری در شرایط آزمون مسائل پیش رو قرار نمیگیرد. گروههای نسلی جدید مانند گذشته به پیشروی از والدین نپرداخته و نقش گروه همسالان پررنگتر از قبل میشود. خانوادهها در این شرایط ارزشها و هنجارهای متفاوتی را درک کرده و گفتگو میان آنان به درستی شکل نمیگیرد.
عدم ارتباط موثر و مناسب والدین و فرزندان خطر از هم پاشیدگی نهاد خانواده به عنوان مهمترین نهاد جامعه را به دنبال دارد و جوانان را به سمت مشکلاتی، چون افسردگی، بزهکاری، انحرافات اجتماعی و... سوق میدهد. در واقع هرچقدر نسل جدید امکان دستیابی به خواستههای خود را کمتر بداند دست به رفتارهای رادیکالانهتر و تندتری میزند.
نهایتا آنچه مانع از بروز رفتارهای نابهنجار در نوجوان و جوانان میشود، محور قرار دادن کانون خانواده به عنوان بستری برای گفتگوی موثر و کنترل هیجانات و همچنین هدایت انرژی و استعدادهای افراد به مسیر پیشرفت و تعالی است. این امر هزینههای بسیاری را از دوش جامعه برمیدارد و مسئولیت کمتری بر دوش سیستم قضایی و کنترل اجتماعی خواهد گذاشت.