آیت‌الله علم‌الهدی: غدیرخم اوج مقاومت پیامبر(ص) دربرابر عملیات روانی ضدولایت بود | غدیر، حرکتی عظیم درراستای حفظ اصالت رهبری دینی بود رحیم‌پور ازغدی: حکومت دینی باید در خدمت مردم و عدالت باشد | غدیر معیاری ابدی برای تشخیص حق و باطل است تشرف ۷۰۰ مدیر پرستاری وزارت بهداشت به حرم مطهر امام‌رضا(ع) (۲۲ خرداد ۱۴۰۴) مدیرکل اوقاف خراسان رضوی: مقام معظم رهبری پرچم‌دار گفتمان مقاومت در امتداد پیام غدیر هستند معاون فرهنگی حشدالشعبی عراق: پیام غدیر، اساس امامت و پایه مقاومت دربرابر ظلم است | اندیشه امامین انقلاب نقشه راه مقاومت است حرم امام‌رضا(ع) آماده میزبانی از زائران عید غدیر ۱۴۰۴ انتقال ۸ نفر از حجاج بستری در بیمارستان‌های مکه و مدینه به ایران (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) فوت ۱۸ زائر ایرانی حج ۱۴۰۴ در سرزمین وحی (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) زائران خراسانی بیت‌الله الحرام با ۳۷ پرواز به مشهد بازمی‌گردند  امت اسلامی به وحدت، همگرایی و صلابت دینی در برابر کفر جهانی نیاز دارد خاکِ آستان رضا (ع) گشتن | گذری بر تاریخ دفن اموات در حرم‌مطهر‌رضوی که قدمتی هزار‌ساله دارد سرلشکر سلامی: مقاومت مردم در دفاع مقدس ریشه پیدا کرد موج‌ها می‌سوختند از اشتیاق پا شدن استقبال مشهد از عید غدیر با برپایی ۲ هزار موکب و گستراندن بزرگ‌ترین سفره اطعام در خیابان امام رضا(ع) پرچم غدیر در بیش از ۷۰۰ نقطه جهان برافراشته می‌شود | بیش از ۳ هزار مترمربع فرش جدید، زینت‌بخش حرم مطهر علوی شد یک نشدن تاریخی و دردناک غدیر، راه روشن تاریخ | درباره اهمیت حفظ عید غدیرخم به عنوان یک حادثه تاریخی هادی امت علمدار تبیین | مروری بر اقدامات و دستاورد‌های امام‌هادی (ع) در دوران امامت ایشان نخستین گروه حجاج مشهدی و خراسانی وارد فرودگاه مشهد شدند + فیلم (۲۱ خرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

ما به قربان تو رفتیم

  • کد خبر: ۲۳۳۹۴۶
  • ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۵
ما به قربان تو رفتیم
حج تمتع می‌روی یک روز بعد از ناهار یکهو روحانی کاروان می‌آید و می‌گوید بروید سنگ جمع کنید، رفتار از این ساده‌تر و معمولی تر؟
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

حج یک کنش و رفتار نمادگرایانه عجیب و غریبی است، لحظه لحظه اش درست عین یک نمایشنامه عجیب وغریب که در تک تک آکساسوار و کنش‌ها و حرکت هایش مفهومی پنهان کرده است و تو هرچه نشانه شناسی ات و آگاهی هایت از این مناسک بیشتر و جزئی نگرتر باشد از این رفتار بیشتر کیفور می‌شوی و به جانت می‌نشیند.

حج تمتع می‌روی یک روز بعد از ناهار یکهو روحانی کاروان می‌آید و می‌گوید بروید سنگ جمع کنید، رفتار از این ساده‌تر و معمولی تر؟ دلهره می‌افتد به جانت که چه اندازه ای؟ و جواب می‌گیری اندازه بادام. بعد یک بطری آب معدنی کوچک می‌آورد بالا و می‌گوید سنگ هایتان به اندازه‌ای باشد که از گلوی این بطری وارد شود و راحت خارج شود. حالا برای چه سنگ جمع کرده ای؟ برای جنگ با شیطان. برای دور کردن ابلیس از وجودت. از خودت. 

 سنگ‌ها را جمع می‌کنی و بعد از مراتبی که گفتنش متن را طولانی می‌کند و خلاصه می‌گویم در منا با کله تراشیده، دو تکه حوله را که همه تعلق و برداشتت از دنیاست بر تن داری و حق نداری ناخن بگیری و عطر بزنی و زیر سقف بروی و در آینه خودت را ببینی. به جمرات می‌رسی و این سنگ‌ها را پرت می‌کنی و باید چشمت ببیند که به دیوار می‌خورد.

با عینک دنیا و زمینی‌ها تو هفت سنگ را به دیوار زده‌ای و برگشته ای، ولی خدا شاهد است وقتی برمی گردی سمت خیمه ات انگار خنجر در جگر دیوی مهیب با خونی سیاه چرخانده ای. جهان زیر پایت گرومپ گرومپ می‌کند و تو حس شوالیه‌ای را داری که از نبردی خون آلود بر‌ می‌گردد.

 بین خودمان باشد ولی غروب‌های عید قربان برای من خیلی گریه دار است، مدام به این روایت فکر می‌کنم و ناخودآگاه اشکم جاری می‌شود؛ می‌گویند ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام) که از قربانگاه پایین آمدند به منزل رسیدند، هاجر دلش برای پسر تنگ شده بود و در آغوشش گرفت. اسماعیل در آغوشش بود که چشمش به سرخی زیر گلوی پسرش افتاد. ابراهیم کارد را زده بود و کارد به حکم خدا نبریده بود ولی مالش کارد گلو را کبود کرده بود. می‌گویند هاجر پرسید و اسماعیل گفت.

گفت که قرار بوده قربانی خدا باشد و خدا چیز دیگری مقرر کرد. تاریخ می‌گوید هاجر مکث کرد، بغض کرد و از همین واقعه «نشدن»‌ی که می‌شد بشود دق مرگ شد. مادر است دیگر. من مادری می‌شناسم که طفل شش ماهه اش روی دست شویش. من نمی‌توانم این متن را تمام کنم. یک نفر صدا کنید روضه رباب بخواند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->