حضرت موسیبنجعفر (ع) از ولادت تا شهادت، منشأ برکات و آثار بسیار بودند و میراث گرانبهایی که از اخلاق و رفتار برای ما به یادگار گذاشتند، در اصلاح ارتباط ما با خداوند و دیگران گرهگشاست.
امامکاظم (ع) از آغاز امامتشان، با جنگ نرم مواجه بودند و تدبیر و کیاست را در مقابله با این جنگ بهکار گرفتند. از جلوههای این تدبیر، کادرسازی و پرورش نیروهای زبده بود و مهم آنکه در این کادرسازی به ظرفیتها و استعدادهای یاران هم توجه میکردند و بهتناسب ظرفیتشان به آنها مسئولیت میسپردند.
امامکاظم (ع) در کادرسازی و چینش نیروها به قدری دقیق بودند که برمکیان از نفوذ ایشان در خلافت عباسی، ترس و واهمه داشتند؛ برای مثال علیبنیقطین، از شاگردان مبرز ایشان، وقتی بیان کرد که هارون از من برای حضور در دربار دعوت کرده است، حضرت فرمودند: «برو و مشارکت کن!»، اما درمقابل، به بهلول چنین اجازهای ندادند و او خود را به دیوانگی زد، درحالیکه هارون قسم میخورد او شیعه است و به امر موسیبنجعفر (ع) خود را چنین به دیوانگی زده است.
از دیگر راهبردهای مبارزاتی حضرت موسیبنجعفر (ع) با جنگ نرم دستگاه خلافت و مخالفان آلا...، بروز ویژگیهای فوقالعاده رفتاری و اخلاقی بود که باعث شهرت ایشان به القابی خاص درمیان مردم شد؛ برای مثال آن حضرت درمیان مردم به عبد صالح شهرت داشتند و شاید از اصلیترین دلایل این وصف، خضوع و خشوع در مقابل خداوند بود؛ چنانکه هیچچیز هنگام نماز توجهشان را جلب نمیکرد و میفرمودند: «آن که من برای او به نماز ایستاده بودم، از همه به من نزدیکتر است».
مرور سیره ایشان نشان میدهد همین شدت تقوا و عبودیت، عشق به مردم و هدایت آنها، باعث شد هارون آن وجود مقدس را برنتابد و حضرت را زندانی کند و سرانجام هفتمین امام شیعیان را به شهادت برساند؛ مرحوم شیخمفید میگوید: «موسیبنجعفر (ع) فقیهترین، عابدترین و بزرگمنشترین فرد زمان خود و اهل تضرع به درگاه الهی بود، تاجاییکه به آن حضرت، لقب زینالمجتهدین داده بودند».
امامکاظم (ع) ساعات مهمی از عمر مبارک خود را به نماز و دعا و مناجات با خدای متعال اختصاص میدادند و در حال نماز و مناجات، اشکشان مثل باران جاری میشد. درباره حالوهوای آن حضرت نقل است که نوافل شب را به نماز صبح متصل میکردند و تا طلوع خورشید، به تعقیبات نماز مشغول بودند و سپس به سجده رفته، مدتی طولانی سر برنمیداشتند. ایشان با همه وجود و احساس خود در عبادت، متوجه خدا میشدند و جز حضرت حق را نمیدیدند و مکرر در دعاها میگفتند: «اللّهمَّ إنّی أسألُکَ الرّاحَه عِندَ المَوتِ وَ العَفوَ عِندَ الحِسابِ».
آن امام بزرگوار همچنین بهدلیل آنکه الگوی مدیریت خشم بودند، به کاظم شهرت یافتند؛ از آن حضرت است که فرمودند: «هرکه خشمش را از مردم بازدارد، خداوند در روز قیامت، خشمش را از او بازخواهد داشت». سیره حضرت در اینباره اگر اجرا شود، خیلی از مشکلات ما بهویژه در محاکم قضایی برطرف میشود و نیازی نیست ما برای حل مشکلاتی که اغلب ریشه در خشمهای نابجا و لحظهای دارد، پلههای دادگاه را بالاوپایین کنیم.
در کنار اینها توجه به نیاز مردم و تلاش برای رفع آنها باعث شده بود حضرت موسیبنجعفر (ع) نهفقط درمیان شیعیان بلکه درمیان اهلسنت نیز جایگاهی والا و احترامی خاص داشته باشند؛ این احترام تا جایی است که آنها از امامکاظم (ع) بهعنوان محدثی معتبر یاد میکنند. اگرچه اهلسنت هرکسی را بهعنوان راوی حدیث نمیشناسند، آنها بابالحوائج (ع) ما شیعیان را بهعنوان یک محدث موثق پذیرفتهاند و برایشان احترامی خاص قائل هستند و در منابع روایی خود، بیشترین کرامات را از ایشان بیان کردهاند؛ کراماتی همچون حرف زدن در گهواره، صحبت با حیوانات، اطلاع از مکنونات قلبی دیگران و پیشبینی برخی اتفاقات آینده.