درباره مراسم طویریج، بزرگترین دسته عزاداری جهان + عکس و فیلم هیأت متخلف کرجی لغو مجوز شد بغضی برای هویزه شکست اشکی برای کربلا جاری شد من کاتبی بیچاره در روزی مهیب گذری بر تاریخ کاشی‌کاری در حرم‌مطهر‌رضوی؛ از دوره تیموری تا کنون محرم و صفر چگونه اسلام را زنده نگه داشته است؟ با آن دست‌های حنایی مستندات تاریخی درباره جایگاه و مقام حضرت زینب(س) مراسم شام غریبان حسینی در حرم مطهر رضوی+ فیلم (۲۶ تیر ۱۴۰۶) آیت‌الله علم‌الهدی: اشک بر سیدالشهدا(ع) از نشانه‌های مؤمن است جزئیات برگزاری مراسم شام غریبان در حرم مطهر رضوی (۲۶ تیرماه ۱۴۰۳) ویدئو| نوجوانانی که دل در گرو حسین(ع) دارند | روایتی از دسته عزای نوجوانان محله احمدآباد مشهد عبور روزانه سه هزار زائر عتبات عالیات از مرز چذابه سید کاظم روح‌بخش، حاجی مشهدی آزاد شد + فیلم ابوالفضل العباس (ع) مظهر ولایتمداری و جوانمردی | عزاداران حسینی به سمت حرم رضوی رهسپار شدند + فیلم حرم امام رضا (ع) در روز تاسوعا غرق در ماتم و عزا شد + فیلم حال و هوای تاسوعای حسینی در کربلای معلی (۲۵ تیر ۱۴۰۳) برگزاری مراسم تاسوعای حسینی و عزای حضرت عباس(ع) در شهرهای مختلف ایران
سرخط خبرها

راوی عظمت غدیر | علامه امینی به روایت فرزندش

  • کد خبر: ۲۳۶۲۵۵
  • ۱۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۱
راوی عظمت غدیر | علامه امینی به روایت فرزندش
حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد امینی از سلوک علمی و اجتماعی پدرش می‌گوید.

به گزارش شهرآرانیوز، نام بلند‌آوازه و ارجمند علامه امینی، شخصیت بزرگ و محقق بی‌نظیر روزگار خودش، با «الغدیر» گره خورده است. در میان آثار مکتوب قرن چهاردهم، «الغدیر» بی‌نظیر است. حتی باتوجه‌به درون‌مایه‌های این کتاب، سبک تألیف و قدرت استدلال، گستره منابع و مصادری که دیده شده است، شاید درکل میراث مکتوب جهان اسلام، جزو موارد اندک بی‌نظیر باشد.

از لحاظ اینکه این کتاب برای اثبات ولایت امیرمؤمنان علی (ع) و اثبات اینکه واژه مولا در جمله مطهر رسول‌ا... (ص) در خطبه غدیر مبنی بر «من کنت مولا، فهذا علی مولاه» به‌معنای زعامت، سرپرستی، پیشوایی و امامت است، نوشته شده، ازاین‌رو اسم زیبای «الغدیر» برای این اثر علامه انتخاب شده است.

مرحوم علامه امینی با دو سلاح نیرومند زبان و قلم، وارد جهاد تبلیغ شد و به نشر حقایق مذهب تشیع پرداخت و در سفرهایش، در مجالس پرجمعیت که در هر شهر برای شنیدن سخنان او برپا می‌شد، از روی منبر با بیان گیرا و منطق قوی، حقایق تشیع را به گوش مسلمانان می‌رساند. 

تأثیر صدای گرم او تا مدت‌ها در گوش شنوندگان می‌ماند و همه او را منادی یکپارچگی اسلام و مدافع حرمت تشیع و مذهب اهل‌بیت (ع) می‌شناختند. نوشته‌اند که امینی به خواندن قرآن و ادعیه و نماز‌های مستحبی، علاقه‌ای در حد وَلَع داشت. رسم هرروز وی چنین بود: زمانی که سپیده نزدیک می‌شد، برای ادای نماز شب، از جا برمی‌خاست و تهجد شبانه را به انجام فریضه صبح در لحظات آغازین سپیده‌دم پیوند می‌زد. آن‌گاه به قرائت قرآن می‌پرداخت و یک جزء کامل از آن را می‌خواند. 

خواندن قرآن نیز با تدبر و تأمل در مفهوم آیات و توشه‌گیری از دلایل و براهین آن همراه بود. در فرجام، صبحانه می‌خورد و عازم کتابخانه خاص خود می‌شد و به مطالعه می‌پرداخت تا آنکه شاگردانش نزد وی می‌آمدند تا از او بهره گیرند. این‌چنین، مستمر به تدریس و بحث اشتغال داشت تا اذان ظهر از مأذنه‌ها برمی‌خاست. در این هنگام مهیای انجام فریضه می‌شد، سپس ناهار می‌خورد و ساعتی می‌غنود و مجدد تلاش علمی در کتابخانه را از سر می‌گرفت و تا نیمه شب ادامه می‌داد.

امینی تحقیقات و مطالعاتش در نجف را از کتابخانه حسینیه شوشتری‌ها آغاز کرد که در آن زمان تنها کتابخانه عمومی نجف شمرده می‌شد و هزاران کتاب چاپی و خطی داشت. روز‌ها به‌طور مستمر به این کتابخانه می‌رفت و از آنجا که ساعات رسمی کار کتابخانه، عطش سیری‌ناپذیر وی برای پژوهش و تحقیق را فرونمی‌نشاند، کتابدار کتابخانه را راضی می‌کرد که هنگام رفتن، در به روی او ببندد و او را با کتاب‌ها تنها گذارد. کتابدار، در لحظه تعطیل‌شدن کتابخانه، در را به روی امینی قفل می‌کرد و او در میان کتاب‌ها غرق در مطالعه می‌شد.

در آستانه سالگرد درگذشت علامه امینی، برای واکاوی هرچه بیشتر زوایای کمترشناخته‌شده این متفکر بزرگ، با فرزند چهارم ایشان، حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد امینی، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. 

هنگامی که پدرم از دنیا رفت، چهارده سال بیشتر نداشتم. واقع امر این است که ایشان بیشتر غرق در کار خودش بود و علاقه و عشقش بیشتر فعالیت‌های علمی بود که انجام می‌داد، اما با خانواده به‌جز با محبت رفتار نمی‌کرد. با اینکه شخصیتی جدی داشت، همواره رفتارش توأم با محبت بود و من هیچ‌وقت در خاطر ندارم که خشم یا غضب از ایشان دیده باشم. 

سن بنده در ایام حیات ایشان کم بود، اما از طریق مادرم، برادرانم و دوستان و آنچه که در ذهن من است، می‌دانم که بیش از هر چیزی، توفیقات علمی او را به وجد می‌آورده است. او اهل محبت بود و اگر دوستان نزدیکش را بعد از مدت طولانی می‌دید، حالت عاطفی خاصی نسبت به آنها پیدا می‌کرد و من که این حالات را در او می‌دیدم، خیلی منقلب می‌شدم. گاهی که از سفر‌های تحقیقاتی خود بازمی‌گشت و دچار توفیق و موفقیتی می‌شد، کاملا شوق و وجد در ایشان مشهود بود.

از برادران بزرگ‌ترم شنیده‌ام که همواره پدرم فرزندان را برای کسب علم تشویق می‌کرد که نتیجه آن هم این شد که برادر من، آقای هادی امینی، چندین و چند کتاب تحقیقی را به رشته تحریر درآورد. مرحوم پدرم بر برخی آثار او تقریظ نوشته است و امروز برخی از این آثار جزو منابع تحقیقی و پژوهشی برای دیگران است؛ بنابراین کسی که حال‌ووضعش به آن شکل بوده است، خواه‌ناخواه فرزندان و اطرافیانش هم دچار شوق علمی می‌شوند. ازاین‌رو، آقای هادی امینی شاغل به تألیفات علمی شد و برادر دیگر من، آقای رضا امینی، در مدیریت کتابخانه امیرالمؤمنین (ع) نجف اشرف و حتی در ساخت آن با پدر مشارکت و همراهی داشت. 

مرحوم امینی صرفا این‌طور نبود که در ذهن خودش علاقه داشته باشد که فرزندانش هم در مسیر علمی قرار بگیرند، بلکه شخصا هم این شوق را در فرزندانش ایجاد کرده بود. حتی بعد از فوت ایشان، خود بنده هم چند سالی در نجف اشرف عهده‌دار اداره کتابخانه آن مرحوم شدم. بنابراین، خود من هم تحت‌تأثیر حالات آن مرد بزرگ بودم.

مرحوم امینی در طول نگارش «الغدیر» به کتابخانه‌های مختلف مراجعه می‌کرد و آثار زیادی را هم مطالعه کرده بود، به هند و سوریه هم رفته بود. در این مسیر وقتی به فقر جامعه فرهنگ شیعه، به‌ویژه در نجف اشرف پی می‌برد، متوجه می‌شود که ایجاد یک کتابخانه تخصصی مهم در این شهر ضروری است؛ آن هم در شهری که مهد علم و تشیع است. به همین مناسبت در اوج کار، در زمینه تألیف کتاب «الغدیر»، به ساختن این کتابخانه کمر همت می‌بندد.

 در حقیقت ساخت کتابخانه و راه‌اندازی مجله آن با عنوان «صحیفةالمکتبه» ازجمله خدمات مهمی است که آن مرحوم در کشور عراق انجام داده است. او می‌نویسد که احساس حقارت می‌کرده وقتی ملاحظه می‌کند در این شهر کتابخانه‌ای نیست. بنابراین، احساسات او برانگیخته می‌شود که چنین کتابخانه‌ای را تأسیس کند. در این مجله هم نکات قابل‌توجهی وجود دارد که باید به‌صورت مستقل بررسی شود.

اهل مجادله نبود

پدرم معمولا از روی محبت با دیگران و اهل علم گفتگو و تبادل علمی می‌کرد، نه از سر اظهار فضل و البته هیچ‌وقت اهل مجادله و بحث‌های بیهوده نبود. به‌عبارتی سخن‌گفتن او از روی عشق بود، نه برای تخطئه‌کردن و محکوم‌کردن. برخی داستان‌هایی که از او نقل شده، حاکی از این است که آن مرحوم همیشه از روی محبت با افراد صحبت می‌کرده است. ملاطفت خاصی در گفتگو‌های علمی خود داشت تا در طرف مقابل خدای‌نکرده زدگی ایجاد نکند؛ بنابراین بیشتر به‌جای بحث و مجادله اهل همدلی بوده است؛ برای همین هم بود که تأثیرگذار بود و قصد بحث یک‌طرفه نداشت.

«الغدیر»، کتابی فرهنگ‌ساز

برخی تصور می‌کنند که کتاب «الغدیر» با اشخاص کار دارد که البته این‌طور نیست. علامه امینی ریشه‌های برخی از مهم‌ترین مطالبی را که در جامعه فرهنگ‌ساز شده و امروز هم دچار آسیب‌های مختلفی شده است، در کتاب «الغدیر» مطرح کرده است؛ اینکه این مسائل از کجا پیدا شده و سپس چگونه نضج پیدا کرده و به فرهنگ در جامعه اسلامی تبدیل شده است؛ بنابراین اصل موضوع در «الغدیر»، این است. پدرم بار‌ها در کتابش تأکید می‌کند که بحث «ولایت» یک بحث مذهبی نیست و شیعه‌بودن را یک صفت برای فرد مسلمان می‌داند و اینکه مانند کلام امام‌علی (ع)، اسلام را فعل می‌داند، نه اسم صرف. 

مقصود ایشان از طرح مطالب و حقایق «ولایت» یک بحث مذهبی نیست، بلکه بیان می‌کند که آنچه خداوند متعال از زبان رسول‌اکرم (ص) به‌عنوان یک پیام الهی مطرح می‌کند، برای بشر کاملا قابل استفاده است. خداوند بشر را خلق کرده است تا خلیفه و جانشین او باشد. همچنین قوه و استعداد را هم به آدم‌ها اعطا کرده است. بنابراین، در بحث «ولایت» نیز پیامبراکرم (ص) بیان می‌کند که این قدرت به انسان داده شده است تا خود او هم اقداماتی انجام دهد. 

حال اگر این قدرتی که از تحقق اراده انسان به وجود می‌آید، در راستای پرستش حق باشد، خیر خواهد دید و اگر نباشد، این اراده و قدرت علیه انسان و به‌ضرر او خواهد بود. بنابراین، «ولایت» یعنی اینکه اگر اراده و قدرت انسانی در راه محبت و پرستش حق‌تعالی باشد، حقیقی است و به‌نظر بنده جنبه‌های دیگر در این حوزه بسیار کم‌رنگ است. به‌عبارتی این مسئله جنبه تربیتی دارد و ائمه‌اطهار (ع) هم به این امر تأکید داشتند.

«ولایت» مفهومی در راستای تربیت انسان

علامه امینی تأکید می‌کند که پیامبراکرم (ص) این پیام را آورده است تا جامعه را از غل‌وزنجیر‌ها رها کند و از فرهنگ شرک و جاهلیت پاک کند و به یک زندگی توحیدی برساند که سراسر عشق و محبت و بهره‌وری از نیرو‌های انسانی است. در حقیقت آرزوی علامه امینی ارائه همین الگو و مدل بوده است. 

او مطرح می‌کند که «ولایت» جنبه تربیتی در راستای اعتلابخشیدن به آدمی دارد و این ارزش را دارد که انسان عمرش را روی تبیین این مسئله بگذارد. ما‌به‌ازای این مسئله هم، آثار و فعالیت‌ها، حقیقت و واقعیت زندگی ایشان است. زندگی و دوستان و سلوک او به‌خوبی نشان‌دهنده تأثیری بود که روی جامعه و افراد می‌گذاشت تا جایی که غیرمسلمانان نیز تحت‌تأثیر اندیشه‌های او بودند و اینکه از آنچه مطرح می‌کرد، فوق‌العاده استقبال می‌شد. 

در تقریظ‌هایی که بر این کتاب نوشته شده، این مسئله مشهود است و در برخی از آنها عبارت‌هایی هست که نشان‌دهنده دل‌دادگی نویسنده‌ها به اندیشه اوست. علامه امینی درد آدمیت را درک کرده است و بحث او بر این نیست که بخواهد از کسی بدگویی بکند یا اندیشه‌ای را برتر یا فروتر نشان دهد. ایشان درصدد این بود که نیاز انسانیت را نشان دهد و راه‌حل‌های خودش را برای حل معضلات ارائه دهد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->