مویه کن گل اندام مویه، مویه کن به مرد و مدت، مویه کن صورت بخراش، زلف پریشان کن. بنشین به لیکو خواندن و مشکی بپوش. مشکی بپوش برای بالا بلندت، رعنا جوانت. نعشش را کی میارن توی دهگاه؟ بگو سید جلال ساز و دهل صدا کنه، شاه دوماد گل اندام داره میاد ...
از استانداری اومدن، وزیر و وکیلا اومدن. اومدن تسلیت بگن. اومدن خدارحمتی بگن به ما. مویه کن گل اندام. بگو کاغذ داده بود که دارم میرم پی صندوق، بگو نوشته بود فرمانده مون گفته تو بیا که تیر اندازی ات خوبه، قدت بلنده، چشمات نافذه، همراه صندوق باشی.
بگو گفته بود، فرمانده گفته انتخابات که تموم شد، سه روز مرخصی میده، بعد میریم هفت براسان کباب میخوریم، لباس بلوچی قشنگ میخرم برات. میریم پیش خاور حنای هندی بندازه پشت دستات، نقش قشنگ، نقش هوشربا. بگو دلاوری بود. بگو بهشون گل اندام اون سری که شهید رئیسی هم اومده بود ما را گذاشته بودن حفاظت کنار استانداری.
بگو گفته بود گل اندام باهاش قدر سه تا پلک چشم تو چشم شده بودم. بگو گفته بود سید خیلی ماه بود. بگو گفته بود خدمتت تموم شد میخوای چه کنی؟ گفته بودی: دست به زانوهام میگیرم، کمر همت میبندم و کشاورزی. گفته بودی کلزا میکارم، میش پاکستانی گوش بلند میخرم، دوتا اتاق میپوشونم و با گل اندام میرم میچسبم به خود زندگی.
کاغذ دادن گل اندام. توی تیلیوزیون عکسشونو انداختن. هر چارتاشون تسلیت گفتن. گفتن دمت گرم که مراقب رأی هامون بودی. اگر مثل سید باشن به گمونم انتخابات هفته دگه که تموم شد بلند میشن میان، میان تسلیت میگن، میان دل جویی میکنند.
گل اندام بینی بالا کشید، نمیان بی بی. اون رئیسی بود که میاومد. اون رئیسی بود که حواسش بود.
بی بی اشک گوشه چشمهای عروسش را پاک کرد و بهت زده زل زد به چشمهای روشن پسرش بر قاب گوشه اتاق، کولرآبی همه تلاشش را میکرد که هوا خنک کند و آب در هاون میکوبید. بی بی از ذهنش گذشت: خونت ریخت روی خاکای داغ. مراقب صندوق بودی. خبر خونت گم میشه میون این همه خبر، میون این همه عکس، میون این همه عدد و رقم، خبر خونت گم میشه، شیرم حلالت پسر. خوشگل رفتی.