تاریخچه‌ای از توسعه حرم امام رضا علیه‌السلام در عصر «وزیرنظام» در دوره قاجار خودتان را بزنید به آن راه آقا! خورشید، پشت این پنجره است عنایت خاص امام رضا (ع) به شیخ حبیب‌ا... آثار، برکات و چرایی زیارت امام رضا (ع) | عهدی که با زیارت ادا می‌شود گزارشی از نمایشگاه عکس های حسن توکلی از حرم مطهر رضوی در نگارخانه فردوسی | با عکس هایم از حرم، زندگی کردم چایخانه‌های حرم رضوی؛ روایت ۲۰۰ خادم و هزاران فنجان چای برای زائران دروغ جدید معاندین درباره زیارتنامه برای رهبر انقلاب در حرم مطهر امام رضا(ع) مشهد میزبان کنگره بین المللی شعر پیامبر رحمت(ص) دارالشفای امام رضا (ع)، قدیمی‌ترین مرکز درمانی مشهد | وجود ۶۹ نسخه خطی از آثار زکریای رازی در مرکز اسناد آستان قدس رضوی آرزوی شهادتی که امام‌رضا(ع) پای آن را امضا کرد تاریخ دقیق آغاز امامت امام زمان (عج) در تقویم شمسی و قمری کنگره رهبران ادیان جهانی و سنتی برگزار می‌شود وزیر آموزش و پرورش: طرح «مسجد، مدرسه دوم» اجرا شد بررسی نقش شیعه در تاریخ تمدن اسلام حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام سیاهپوش شد + فیلم رئیس دانشگاه بین‌المللی مذاهب اسلامی با امیر جماعت اسلامی پاکستان دیدار کرد همایش همدلی؛ پیوندی برای خدمت، مدرسه‌سازی و دستگیری از نیازمندان بهار حیات و زندگی بحارالانوار علامه مجلسی؛ دایره‌المعارفی بی‌نظیر از معارف شیعه
سرخط خبرها

او مردمی نبود، خود مردم بود

  • کد خبر: ۲۳۰۰۵۸
  • ۰۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۹
او مردمی نبود، خود مردم بود
این مملکت کم داغ ندیده. کم خون ندیده و همان خون‌ها هم ضمانت و بیمه روزگار ماست.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

قطعه شعر نادر ابراهیمی را محمد نوری به طرز شگفت آوری اجرایش کرده است و می‌گوید:

ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفر‌ها کرده ایم، چه سفر‌ها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها
چه خطر‌ها کرده ایم، چه خطر‌ها کرده ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دل‌ها خورده ایم خون دل‌ها خورده ایم

و من هر بار این اجرا را می‌شنیدم با خودم می‌گفتم بوسیدن خاک سر قله‌ها چه تقدسی دارد و چه کار کردی شاعر قرار بوده از این رفتار مقدس و مناسکی بکشد که چه خطر‌ها کرده ایم را بعدش آورده و ادامه داده است. شاعر روح آگاه زمانه و موقعیت خویش است. شاید آن موقع خود ابراهیمی هم فکر نمی‌کرد پرسیدن نام گلی ناشناس یا بوسیدن خاک سر قله عین به عین و فریم به فریم اجرا شود و هم سفر کنیم و هم خطر. ما برای پرسیدن نامش و پیدا کردن و بوسیدن خاکی که بالگرد حامل آن هشت گل پرپر بود سفر کردیم.

 خطر کردیم و یافتیمش. ما یعنی ما مردم. مردم، دقیقا تأکید می‌کنم مردم، رئیس جمهوری را که ساعت‌ها در مه و جنگل و ابر گم شده بود پیدا کردند. حاجاهاردسن را همه مان دیدیم. شنیدیم. استیصال آن صدای سال خورده که به آذری می‌گفت: حاج آقا کجایی و پاسخی نمی‌آمد. راستش اینکه می‌گویند رئیس جمهور مردمی را نمی‌پسندم! یک جوری الصاقی و لم یتچسبک است! توریستی است، مقوایی است، رئیسی مردمی نبود. مردم بود، خود مردم.

همین مردم هم برای رفتن یکی از خویش همه دل خویش را آوردند. خود مردم پیدایش کردند. خود مردم تشییعش کردند و خود مردم به خاکش سپردند. این مملکت کم داغ ندیده. کم خون ندیده و همان خون‌ها هم ضمانت و بیمه روزگار ماست. تدفین آقای رئیس جمهور را آمدم مشهد. هتل‌ها هم شب قبلش رایگان شده بود، مشهد سنگ تمام گذاشت.

توی حیاط خانه ات کفش هایت را پایت کرده بودی یکی از تشییع کنندگان بودی از حجم انبوه جمعیت. رئیس جمهور بر شانه‌های فیض ا... که نگهبان ساختمان بود، آقا منوچهر که بقالی اش را بسته بود و از طلاب آمده بود، بر شانه‌های رضا که در سبزوار تراکتورش را صبح روشن کرده بود پی رزق حلال و دلش طاقت نیاورده بود وسط زمین تراکتور را خاموش کرد و نشست توی پیکانش و تا مشهد آمد راهی خانه آخرت شد.

راستی به این فکر کرده اید: حدود یک هفته است رئیس جمهور نداریم، سکاندار سیاست خارجی نداریم. مجلسمان در حال انتقال به نمایندگان جدید است و عملا رئیس قوه مقننه هم نداریم. اما ساختار و امنیت چنان درهم تنیده و  محکم است که مردم این «نداریم»‌ها را حتی احساس هم نمی‌کنند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->