راه‌اندازی پویش‌های رسانه‌ای در اربعین ۱۴۰۴ | بیمه هر زائر اربعین حدود ۱۴۰ هزار تومان است سنگربانی مقاومت در سکوت | درباره سرلشکر محمدسعید ایزدی که به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسید مراسم بزرگداشت شهدای نیروی قدس سپاه در جنگ ۱۲ روزه برگزار می‌شود آشنایی با نشانه‌های نفاق در قرآن که برای امروز ما آموزنده است تأکید وزیر آموزش و پرورش بر تشکیل شبکه مدرسان آموزش عمومی قرآن سومین اعتکاف علمی «دارالعلم» در حرم امام رضا (ع) برگزار می‌شود نگارخانه رضوان میزبان آثار خوشنویس مشهدی معاون سیاسی استانداری خراسان رضوی: مراسم دهه اول محرم در مناطق تلفیقی ساماندهی شد آخرین آمار دقیق شهدا و مجروحان جنگ ۱۲ روزه (۲۳ تیر ۱۴۰۴) فعالیت ۲۰ دفتر امانت چادر ویژه زائران خواهر در مبادی ورودی حرم امام‌رضا(ع) آخرین دست‌نوشته سردار شهید غلامعلی رشید منتشر شد + عکس طرح «میز خدمت حقوقی» در مساجد، گامی برای کاهش اختلافات و هزینه‌های دادرسی شهیدی که حتی زنجیر طلای همسرش را وقف مجاهدت کرد رعایت حجاب، چه با رغبت و چه از سر وظیفه‌، عملی ارزشمند است روایت سردار کارگر از ساده‌زیستی دختر شهید سرلشکر باقری آغاز ثبت‌نام پیاده‌روی اربعین ۱۴۰۴ از پایان هفته جاری شهدای رسانه‌ای جنگ ۱۲ روزه به ۱۲ نفر افزایش یافت + اسامی تردد ۱۵ هزار زائر از مرز خسروی از ابتدا تا نیمه ماه محرم ۱۴۰۴ حمایت علمای جامع مدرسین حوزه علمیه قم در محارب خواندن تهدیدکنندگان مرجعیت سردار شهید حاجی زاده حاضر بود لباس پاسداری خود را با چه چیزی عوض کند؟ + فیلم
سرخط خبرها

ولی لطفا بشود...

  • کد خبر: ۲۴۲۳۳۹
  • ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۰
ولی لطفا بشود...
صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوم اولین چیزی که سراغم می‌آید همین است، اربعین عازمم؟
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

پاسپورتم را تازه تمدید کرده ام، وقت دارد، حساب بانکی ام هم خیلی اوضاع قرمزی ندارد، برنامه ریزی هم کرده ام، با یک دفتر هواپیمایی صحبت کرده ام شماره گذاشته ام تاریخ دیده ام قرار شده سامانه که باز شد بلیت را بخرد و پول را واریز کنم. ولی تمام تنم قبل از خواب می‌لرزد. صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوم اولین چیزی که سراغم می‌آید همین است، اربعین عازمم؟ این را خیلی از رفقا یم در ملاقات‌ها و دیدار‌های کاری هم می‌پرسند و معمولا سقف دهانم ترش می‌شود، نگاهم را از چشم هایشان می‌دزدم و می‌گویم نمی‌دانم.

ان شاءا... دلم که خیلی می‌خواهد. حالا نشسته ام گوشه صحن گوهرشاد که یک بار دیگر چیز‌هایی که شما از قبل می‌دانید را بگویم و مرور کنم و از شما بخواهم. این روز‌ها توی حرم هر عراقی‌ای که می‌بینم حرف که می‌زنیم آخر حرف هایش می‌گوید «منتظرتان هستیم در اربعین. خانه، موکب، مبیت، وای فای، سیاره. کلهم موجود.» و من آه می‌کشم و می‌گویم ان شاءا... حضرت حسین (ع) بطلبد می‌آییم زحمت می‌دهیم.

حالا امام رضا (ع) جان من قلبم توی حلقم است. می‌گویند اربعین‌ها را شما امضا می‌کنید، می‌گویند کار دست شماست. می‌گویند شما باید تأیید نهایی را بدهید که برویم به کربلا و برگردیم. به بزرگی شما فکر می‌کنم و می‌گویم: دعا نکنی هم می‌دهد به کوچکی خودم و بزرگی گناهانم که فکر می‌کنم به خودم می‌گویم: روتو کم کن خجالت بکش. خیلی خوب نوکری کردی حالا اربعین هم می‌خوای؟ ولی خودمانیم مزه اربعین به همین قدم زدن بر مرز باریک شدن و نشدن است.

 بر همین خوف و رجایی که جگرت را رنده می‌کند و پایین که برسد توی خاک عراق و اولین چای عراقی که از حلقت پایین برود همه آن رشته کوه بغض را می‌شوید و می‌برد و خلاصت می‌کند. آی امام رضاجان نازنین، شما امضا کنید می‌رویم، نکنید هم عشق است. طلبکارتان که نیستم دورتان بگردم. همین که با شما این قدر صمیمی و ساده حرف می‌زنم وجود خودتان را عشق است. شد شد، نشد می‌آیم مشهد خودتان دورتان می‌گردم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->