ابهامات حذف دهک‌بندی ایثارگران رفع شد آیت‌الله عبدالله جوادی آملی: رضایت به فعل باطل، هم‌تراز انجام آن است فراخوان ثبت‌نام در «طرح ملی انسان مسئول» ویژه ماه مبارک رمضان، منتشر شد ریزش کاشی‌کاری‌های مسجد تاریخی سید اصفهان چهره سال همایش ملی سلامت معنوی اسلامی شناخته شد علی غلام آزاد، راهی مسابقات بین‌المللی قرآن الجزایر شد وزیر آموزش و پرورش: آسیب‌های دانش‌آموزان و دانشجویان از باورهای اعتقادی متناقض نشئت می‌گیرد درس‌نامه زندگی با آیه‌ها ویژه ماه مبارک رمضان روانه بازار شد رویداد ملی طبا، بستری برای درآمدزایی طلاب آیت‌الله علم‌الهدی: حوزه‌های علمیه خواهران، مولود انقلاب است | ضرورت تقویت رویش‌ها در جریان طلبگی خواهران ۷۲ زندانی حافظ کل قرآن شدند فراخوان انتخاب شعار نمایشگاه قرآن منتشر شد معاون سیاسی سپاه در مشهد: وضعیت سوریه به‌زودی تغییر می‌کند | شگفتانه‌های جدید از قدرت مقاومت در راه است مشهدالرضا (ع)، میزبان گردهمایی اساتید بسیجی حوزه‌های علمیه خواهران | فرهنگ، علم و تبلیغ، سنگر اصلی بسیج تأخیر طولانی پروازهای عمره و مشکلات جدی برای زائران خانه خدا کرونای ترک نماز! بررسی آثار حسادت بر سبک زندگی انسان بر اساس باورهای دینی | آتشی که خرمن زندگی را می‌سوزاند ویدئو | روایتی از طبخ غذا برای آوارگان سوری و لبنانی توسط مشهدی‌ها در آن سوی مرزها فرمانده سپاه امام رضا (ع)، درگذشت همسر شهید برونسی را تسلیت گفت «هُنر گمنامی»؛ رویدادی هنری برای تجلیل از مدافعان امنیت
سرخط خبرها

ولی لطفا بشود...

  • کد خبر: ۲۴۲۳۳۹
  • ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۰
ولی لطفا بشود...
صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوم اولین چیزی که سراغم می‌آید همین است، اربعین عازمم؟

پاسپورتم را تازه تمدید کرده ام، وقت دارد، حساب بانکی ام هم خیلی اوضاع قرمزی ندارد، برنامه ریزی هم کرده ام، با یک دفتر هواپیمایی صحبت کرده ام شماره گذاشته ام تاریخ دیده ام قرار شده سامانه که باز شد بلیت را بخرد و پول را واریز کنم. ولی تمام تنم قبل از خواب می‌لرزد. صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوم اولین چیزی که سراغم می‌آید همین است، اربعین عازمم؟ این را خیلی از رفقا یم در ملاقات‌ها و دیدار‌های کاری هم می‌پرسند و معمولا سقف دهانم ترش می‌شود، نگاهم را از چشم هایشان می‌دزدم و می‌گویم نمی‌دانم.

ان شاءا... دلم که خیلی می‌خواهد. حالا نشسته ام گوشه صحن گوهرشاد که یک بار دیگر چیز‌هایی که شما از قبل می‌دانید را بگویم و مرور کنم و از شما بخواهم. این روز‌ها توی حرم هر عراقی‌ای که می‌بینم حرف که می‌زنیم آخر حرف هایش می‌گوید «منتظرتان هستیم در اربعین. خانه، موکب، مبیت، وای فای، سیاره. کلهم موجود.» و من آه می‌کشم و می‌گویم ان شاءا... حضرت حسین (ع) بطلبد می‌آییم زحمت می‌دهیم.

حالا امام رضا (ع) جان من قلبم توی حلقم است. می‌گویند اربعین‌ها را شما امضا می‌کنید، می‌گویند کار دست شماست. می‌گویند شما باید تأیید نهایی را بدهید که برویم به کربلا و برگردیم. به بزرگی شما فکر می‌کنم و می‌گویم: دعا نکنی هم می‌دهد به کوچکی خودم و بزرگی گناهانم که فکر می‌کنم به خودم می‌گویم: روتو کم کن خجالت بکش. خیلی خوب نوکری کردی حالا اربعین هم می‌خوای؟ ولی خودمانیم مزه اربعین به همین قدم زدن بر مرز باریک شدن و نشدن است.

 بر همین خوف و رجایی که جگرت را رنده می‌کند و پایین که برسد توی خاک عراق و اولین چای عراقی که از حلقت پایین برود همه آن رشته کوه بغض را می‌شوید و می‌برد و خلاصت می‌کند. آی امام رضاجان نازنین، شما امضا کنید می‌رویم، نکنید هم عشق است. طلبکارتان که نیستم دورتان بگردم. همین که با شما این قدر صمیمی و ساده حرف می‌زنم وجود خودتان را عشق است. شد شد، نشد می‌آیم مشهد خودتان دورتان می‌گردم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->