حادثه‌ای که فریبا متخصص را راهی اتاق عمل کرد درآمد فیلم بچه مردم تقدیم بهشت امام رضا (ع) می‌شود سانس‌های فوق‌العاده سومین روز فیلم فجر۴۳ اعلام شد (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) وقتی همه خوبیم! | درباره هیاهوی بی‌مورد برای مدیریت انجمن سینمای جوان مشهد  بهرام رادان رسماً از داوری چهل وسومین جشنواره فیلم فجر خارج شد جزئیات تصادف آرمان امیدی، خواننده مسجدسلیمانی برنامه عصر جدید اکران ۳ فیلم کوتاه مشهدی راه‌یافته به فجر در سینما مهر کوهسنگی شهاب آسمان بازیگری | درباره شهاب حسینی، بازیگر نام‌آشنای سینمای ایران جست‌و‌جو در دنیای امپرسیونیسم | گزارشی از نمایشگاه گروهی نقاشی در نگارخانه آسمان مشهد نگاهی به مسیر هنری میترا حجار، به بهانه سالروز تولدش آموزش داستان نویسی | این شانزده نفر که به من زل زده اند (بخش دوم) پسرى که پاره تن رسول خدا بود | روایت «الفتوح» از تولد امام حسین(ع) که پروردگار هم‌زمان آن را تهنیت و تسلیت گفت جدول اکران فیلم‌های جشنواره فجر ۱۴۰۳ در سینما آفریقا مشهد + تاریخ و ساعت نشست خبری بیست‌ودومین جشنواره فجر مشهد برگزار شد | اکران ۳۲ فیلم سینمایی و انیمیشن در سینما‌های آفریقا، هویزه و سیمرغ + فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ آغازبه‌کار نمایشگاه خوشنویسی و تذهیب هنرمندان تایباد و هرات افغانستان انتقاد انیمیشن‌سازها در جشنواره فجر: نه داوری درست داریم نه نگاه درست گفتگو با مهتاب ناظری، برنده جایزه برترین بازیگر بخش دیگرگونه‌های اجرایی تئاتر فجر برای نمایش تلقین درخشش هنرمندان مشهدی در جشنواره تئاتر فجر | تندیس برترین اثر بخش دگرگونه‌های اجرایی به نمایش «تلقین» رسید اعلام اسامی برگزیدگان چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر (۱۳ بهمن ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

حکایت کله آشی پادشاه

  • کد خبر: ۲۴۴۸۳۲
  • ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۹
حکایت کله آشی پادشاه
در یکی از زمان‌های گذشته پادشاهی بر سرزمین‌های شمالی حکومت می‌کرد که عصبانی و غضبناک بود.

در یکی از زمان‌های گذشته پادشاهی بر سرزمین‌های شمالی حکومت می‌کرد که عصبانی و غضبناک بود و به محض دیدن کوچک‌ترین اشتباه از سوی اطرافیان و درباریان دستور کشتن یا زندانی کردن یا تبعید آن‌ها یا قطع اعضای بدن آن‌ها را به طور ضربدری صادر می‌کرد.

روزی از روز‌ها هنگام صرف ناهار شاهانه، مسئول ستاد تشریفات پادشاه که وظیفه انداختن و جمع کردن سفره و آماده کردن و چیدن و سرو غذا برای پادشاه و مهمانانش را برعهده داشت، پس از آنکه دستیارانش سفره را انداختند و غذا‌ها را چیدند، شخصا یک کاسه برداشت و داخل آن آش ریخت و با قاشق به حضور پادشاه برد.

اما همین که قاشق را داخل آش گذاشت، یک قطره از آش به ریش پادشاه پرید. پادشاه نیز که از این اتفاق بی اندازه عصبانی شده بود، دستور قتل مسئول ستاد تشریفات را صادر کرد. مسئول ستاد تشریفات به گریه افتاد و به پادشاه گفت:‌ای پادشاه، من قصدی در این کار نداشتم، یک بدهکاری دارم و فکرم مشغول است. اگر امکان دارد مساعدت فرمایید و از تقصیر من درگذرید. پادشاه گفت: اتفاقا در نمی‌گذرم تا برای دیگران درس عبرتی شود که موقع خدمت به پادشاه حواس خود را جمع کنند و از سهل انگاری و غفلت برحذر باشند. 

مسئول ستاد تشریفات که از بخشش پادشاه به طرق عادی ناامید شده بود فکری کرد و کاسه آش را برداشت و آن را روی سر پادشاه خالی کرد. پادشاه گفت: چرا همچین کردی؟ مسئول ستاد تشریفات گفت: نخواستم در مملکت شایع شود که شاه یکی از خادمان خود را به خاطر یک قطره آش سهوی، یا درواقع بی دلیل کشته است.

این جسارت را کردم که در صورت مردن حقم باشد و پشت سر شما حرفی نزنند. پادشاه که از این کاسه لیسی و پاچه خواری مسئول ستاد تشریفات خوشش آمده بود، با خود فکر کرد حیف است چنین کسی کشته شود، پس نه تنها از گناه وی درگذشت بلکه او را با حفظ سمت قبلی به سمت مسئول کمیته اطلاع رسانی و ارتباطات و روابط عمومی هم منصوب کرد. وی سپس قطره آش را از روی ریش خود پاک کرد و با کله آشی به خوردن بقیه غذا‌ها پرداخت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->