بابک محمدی، خواننده پاپ، مجری برنامه «ستاره شو» می‌شود فیلم کوتاه «گوسفند» در راه ۲ جشنواره بین‌المللی جشنواره فضای مجازی ارتش باید در خدمت اعتلای فرهنگی جامعه قرار بگیرد جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش در مشهد: در جنگ شناختی، دشمن به‌دنبال ازبین‌بردن غیرت دینی ماست ۷ بازیگر جدید به سریال «هری پاتر» پیوستند آخرین وضعیت «هوشنگ مرادی کرمانی» در بیمارستان (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) راوی عاشقانه‌های مردم | درباره فهیمه رحیمی، نویسنده پرکار و محبوب دهه ۷۰ و ۸۰ درد را با طنز و شیرینی مصور کرد | ادای دِینی به بهمن رضایی، به‌مناسبت درگذشتش بررسی فرصت شخصیت پردازی در پاتوق فیلم کوتاه مشهد کارگردان تئاتر «اکوئوس»: سعی کردیم به زبان و منطق امروز نزدیک شویم صوت | دانلود آهنگ جدید اسماعیل مقیمی با نام «از من نترس» + متن ترانه آموزش داستان نویسی | سه گام اژدها (بخش ششم) نویسنده کتاب «بلاغت تاریخ نگاری در ایران عصر صفوی»: هیچ تاریخی خالی از موضع‌گیری نیست برگزاری هفته فیلم روسیه در بنیاد سینمایی فارابی برگزاری مراسم وداع با بیژن اشتری، مترجم و منتقد مطرح ادبی (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) مستند میراث باد، اثر فیلم‌ساز مشهدی، برنده جشنواره آسولو آرت
سرخط خبرها

حکایت کله آشی پادشاه

  • کد خبر: ۲۴۴۸۳۲
  • ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۹
حکایت کله آشی پادشاه
در یکی از زمان‌های گذشته پادشاهی بر سرزمین‌های شمالی حکومت می‌کرد که عصبانی و غضبناک بود.

در یکی از زمان‌های گذشته پادشاهی بر سرزمین‌های شمالی حکومت می‌کرد که عصبانی و غضبناک بود و به محض دیدن کوچک‌ترین اشتباه از سوی اطرافیان و درباریان دستور کشتن یا زندانی کردن یا تبعید آن‌ها یا قطع اعضای بدن آن‌ها را به طور ضربدری صادر می‌کرد.

روزی از روز‌ها هنگام صرف ناهار شاهانه، مسئول ستاد تشریفات پادشاه که وظیفه انداختن و جمع کردن سفره و آماده کردن و چیدن و سرو غذا برای پادشاه و مهمانانش را برعهده داشت، پس از آنکه دستیارانش سفره را انداختند و غذا‌ها را چیدند، شخصا یک کاسه برداشت و داخل آن آش ریخت و با قاشق به حضور پادشاه برد.

اما همین که قاشق را داخل آش گذاشت، یک قطره از آش به ریش پادشاه پرید. پادشاه نیز که از این اتفاق بی اندازه عصبانی شده بود، دستور قتل مسئول ستاد تشریفات را صادر کرد. مسئول ستاد تشریفات به گریه افتاد و به پادشاه گفت:‌ای پادشاه، من قصدی در این کار نداشتم، یک بدهکاری دارم و فکرم مشغول است. اگر امکان دارد مساعدت فرمایید و از تقصیر من درگذرید. پادشاه گفت: اتفاقا در نمی‌گذرم تا برای دیگران درس عبرتی شود که موقع خدمت به پادشاه حواس خود را جمع کنند و از سهل انگاری و غفلت برحذر باشند. 

مسئول ستاد تشریفات که از بخشش پادشاه به طرق عادی ناامید شده بود فکری کرد و کاسه آش را برداشت و آن را روی سر پادشاه خالی کرد. پادشاه گفت: چرا همچین کردی؟ مسئول ستاد تشریفات گفت: نخواستم در مملکت شایع شود که شاه یکی از خادمان خود را به خاطر یک قطره آش سهوی، یا درواقع بی دلیل کشته است.

این جسارت را کردم که در صورت مردن حقم باشد و پشت سر شما حرفی نزنند. پادشاه که از این کاسه لیسی و پاچه خواری مسئول ستاد تشریفات خوشش آمده بود، با خود فکر کرد حیف است چنین کسی کشته شود، پس نه تنها از گناه وی درگذشت بلکه او را با حفظ سمت قبلی به سمت مسئول کمیته اطلاع رسانی و ارتباطات و روابط عمومی هم منصوب کرد. وی سپس قطره آش را از روی ریش خود پاک کرد و با کله آشی به خوردن بقیه غذا‌ها پرداخت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->