شاهنامه‌خوانی گلاب آدینه در کنسرت ارکستر «میترا» برگزاری فیلم-کنسرت آثار هانس زیمر | از میان‌ستاره‌ای تا سامورائی‌ها و دریای کارائیب آغاز فصل دوم «هری پاتر: جادوگران شیرینی‌پز» کتاب «کاربرد پهپاد» منتشر شد | آشنایی با صنایع پهپادی و کاربرد‌های متنوع آن صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴ «علیرضا گیلوری» مدیرعامل خانه تئاتر شد امیرحسین مدرس با «ادبیاتو» به رادیو می‌رود «سپس هیچ نبود» از مشهد در دو جشنواره بین المللی «چیستا غریب گرکانی» مدرس و نوازنده پیانوی کلاسیک درگذشت کیانو ریوز و تیم میلر به سراغ فیلم علمی تخیلی رفتند «صلح زبان مشترک همه درخت‌هاست» مجموعه‌شعری برای نوجوان‌ها برداشت‌های رنگی مهدی انفرادی از طبیعت پاییزی مشهد در نمایشگاه نقاشی  دغدغه‌های هنر خطاطی و خوشنویسان مشهد در نهمین نشست «شنبه‌های گفت‌وگو» استانداری مطرح شد «پیرپسر» با دستور قضایی توقیف شد کنسرت‌های برج میلاد از ابتدای آذر تا پایان سال لغو می‌شود! آیا پروانه ساخت فیلم‌ها حذف می‌شود؟ خانه سینما پاسخ داد صداوسیما دوباره رکورد زد | «الگوریتم» به میلیون‌ها بازدید رسید سوگل خلیق به جمع کارناوالی‌ها پیوست
سرخط خبرها

حکایت انتقاد در روزگاران قدیم

  • کد خبر: ۲۴۶۳۴۷
  • ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۲
حکایت انتقاد در روزگاران قدیم
روزی همسر مرد تنبل که از تنبلی‌های تئوریک و عملی آن تن لش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت با بهره گیری از آموزه‌های روان شناسی مدرن و با استفاده از روش غیرمستقیم، وی را متنبه نماید.

در روزگاران قدیم مرد تن لشی زندگی می‌کرد که از معضل تنبلی سیستماتیک دیگران را می‌رنجاندو نه تنها در عمل تن لش بود و در همه کار تنبلی می‌ورزید، بلکه همواره در تلاش بود تا مبانی تنبلی را نیز برای اطرافیان تئوریزه کند و برای تنبلی‌های خود دلایل به ظاهر منطقی بتراشد.

برای مثال وقتی همسر وی از وی می‌خواست کفش‌های خود را تمیز کند که جلو در و همسایه آبرویشان نرود، مرد تنبل می‌گفت: در کوچه و خیابان خاک و گل فراوان است و اگر کفشم را تمیز کنم باز دو روز دیگر کثیف می‌شود، پس چرا خود را اسکل کنم و کفش خود را تمیز نمایم، یا وقتی همسر وی از وی می‌خواست صبح که از خواب برمی خیزد جای خود را جمع نماید، مرد تنبل می‌گفت: دوباره شب می‌شود و باید جای خود را پهن کنم، پس چه کاری است که صبح آن را جمع نمایم؛ و در پاسخ تمام انتقاد‌هایی که به تنبلی‌های وی می‌شد، از این دست تئوری بافی‌های تنبلانه و تن پرورانه تحویل می‌داد.

روزی همسر مرد تنبل که از تنبلی‌های تئوریک و عملی آن تن لش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت با بهره گیری از آموزه‌های روان شناسی مدرن و با استفاده از روش غیرمستقیم، وی را متنبه نماید. در نتیجه یک روز برای شام چیزی نپخت و وقتی مرد تنبل خسته از کار روزانه به منزل بازگشت و از همسر خود پرسید: عیال شام چی داریم؟ همسر وی گفت: شام چیزی نداریم. مرد تنبل گفت: وا. من گشنه ام و غذا می‌خواهم.

همسر مرد تنبل گفت: چه فایده؟ اگر الان غذا بخوریم باز فردا صبح گرسنه مان می‌شود، پس چه کاری است که هرروز خودمان را به زحمت بیندازیم تا شام درست کنیم؟ اما از آنجا که هنوز دوره و زمانه جدید فرانرسیده بود که آموزه‌های مدرن چیز شده باشند و زن‌ها بتوانند از مرد‌ها انتقاد کنند، مرد تنبل که علاوه بر تنبلی دست بزن هم داشت، چوب را برداشت و همسر خود را با آن کتک سفتی زد و به بیرون از منزل رفت و یک پیتزای قارچ و گوشت برای خود سفارش داد و به تنهایی خورد و برای همسرش کوفت هم نگرفت و به خانه بازگشت. همسر وی نیز تا پایان عمر انتقاد نکرد و به خوبی و خوشی در کنار همسر تنبل و تن لش و وحشی خود زندگی کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->