اشرافی گری چه در حوزه قدرت و چه ثروت و چه شهرت و... یک ضدارزش آشکار است در آموزههای الهی. فرعون و قارون و نمرود و... چهرههای منفی هستند در باور اهل ایمان از سوی دیگر، ساده زیستی به مثابه یک ارزش در نظام مدیریتی اسلام مطرح است. حاکمان باید سطح طبقه ضعیف جامعه را در نظر داشته باشند. همان طور که در بحث نماز باید حال ِ اضعفِ مامومین (ضعیفترین نمازگزاران) رعایت شود.
نه امام میتواند بی تفاوت نسبت به مأمومین و نمازگزاران کار خود را بکند و نه حاکم حق دارد بی ملاحظه حال مردم و شرایط زندگی شان، اعلاحضرت وار زندگی کند. این خُلقِ طاغوتیان است که کاخ بر میافرازند و آجرهایش را از کوخها به یغما میبرند. در حکومت اسلامی، تا کوخ فراوان است، هر کاخی که قد بکشد نماد باطل است. مسئولان حق ندارند کاخ نشین شوند.
حتی کارگزاران نظام هم حق ندارند چنین زندگی کنند. حتی حق ندارند سر سفرهای بنشینند که دیگران به چرب و شیرین دنیا آراسته اند تا مسئولان را دنیاگیر کنند. ماجرای عثمان بن حنیف، فقط خاطره نیست، اخطار هم هست. درسی است در تکرار که کارگزاران را نسبت به خطرات پیش رو هشدار میدهد و هوشیار میکند، «ای فرزند حنیف، شنیده ام مردی از جوانان اهل بصره تو را به خوان گستردهای از طعام دعوت نموده و تو بر سر آن خوان با شتاب حضور یافته ای.
طعامهای رنگارنگ برای تو خوش آمده و کاسههای گوناگون پیاپی بر سر سفره تو آورده شده است. من گمان نداشتم تو خوردن غذای قومی را بپذیری که فقرای آنان مورد اعراض قرار گیرند و بی نیازانشان بر سر طعام دعوت شوند.»
ادامه نامه هم سراسر درس است و توجه دهنده، «پس بنگر چه چیز خوردنی از این طعام میجویی و میبلعی، پس آنجا که شناسایی غذا برای تو مشکل است، آن را بینداز و در آن مورد که به پاکیزگی اصل و هدف هایش یقین کردی تناول نما.» بله، همه باید از لقمه شبهه ناک، جایگاه شبهه ناک و... اجتناب کنیم.
مسئولان هم اولی به رعایتِ این مهم هستند. امام (ع) به تأکید میفرمایند، «هوشیار باش، امام شما از دنیایش به دو لباس کهنه و از خوراکش به دو قرص کفایت نموده است.»
بعد از این گزاره خبری و تعلیمی، توان افراد را به رعایت ساده زیستی در نظر میگیرند و راه را به دقت نشان میدهند، «بدانید شما قطعا توانایی این قناعت را ندارید، ولی با اتصاف به پرهیزکاری و کوشش و پاکدامنی و درست کاری مرا یاری کنید.» راه امروز و رسم کارگزاران حکومتی باید اتصاف به پرهیزکاری و پاکدستی و پاک دامنی و درست کاری و ساده زیستی باشد.
از رئیس جمهورِ نهج البلاغه خوان انتظار است در انتصابات و حتی انتسابات خود، به این مهم توجه داشته باشد. کسانی که به هر دلیل به او منتسب هستند و هم کسانی که به حکم او منصوب میشوند باید به ساده زیستی و ورع و تقوا یاریگر خود او باشند. ما از اشرافی گری وابستگان مسئولان کم آسیب ندیده ایم. این نباید تکرار شود.