برگزیده نشان مشهد الرضا (ع) در سال ۱۴۰۲: این رویداد فضایی برای معرفی افراد سرآمد است هوای امروز مشهد، برای گروه‌های حساس ناسالم است (۳ دی ۱۴۰۳) | برای مقابله با آلودگی هوا باید برنامه‌محور پیش برویم افزایش چشمگیر آلاینده‌ها در مشهد | هوای کلانشهر مشهد امروز هم آلوده است (۳ دی ۱۴۰۳) هشدار خودمراقبتی برای شهروندان کلانشهر مشهد صادر شد | مشهدی‌ها ماسک تنفسی بزنند (۳ دی ۱۴۰۳) «کافه بازی»، «کافه علم» و «کافه کارآفرینی» ویژه دختران مشهدی احداث می‌شود شهردار مشهد: بوستان‌های «بهشت» و «آفتاب» ویژه بانوان به زودی به بهره‌برداری می‌رسد مبدا تعیین مسافت شهر مشهد از سایر شهر‌ها کجاست؟ چهارمین کنفرانس بین‌المللی برنامه‌ریزی و مدیریت شهری در مشهد مقدس برگزار می‌شود نشان مشهدالرضا(ع) باعث رونق فعالیت‌های مردمی و جهادی می‌شود لزوم معرفی مشهد به عنوان دومین کلانشهر مذهبی دنیا روزشماری وقایع انقلاب اسلامی در مشهد، از اول تا چهارم دی‌ماه ۱۳۵۷ (بخش اول) | بیمارستان شاه‌رضا، پایگاه انقلاب مشهد آغاز هفته ملی مشهد با اجرای برنامه‌های ویژه فرهنگی، هنری و گردشگری جذب ۲۱ بانوی آتش‌نشان در مشهد ابلاغ برنامه‌های استقبال از بهار ۱۴۰۴ در مشهد از نیمه دی‌ماه هوای کلانشهر مشهد، همچنان آلوده است (۲ دی ۱۴۰۳) ناصحی: رویداد نشان مشهد الرضا(ع) باید در سطح ملی و بین المللی دیده شود نشان مشهد الرضا(ع)؛ فرصتی برای آشنایی نسل آینده با چهره‌های تاثیرگذار اقتصادی مشهد برگزاری اولین نشست کارگروه زیارت شورای عالی استان‌های کشور اختصاص ۱۳۰ تاکسی ون به تاکسیرانی مشهد (۲۸ اذر ۱۴۰۳) یادگارهای کوهسنگی مشهد در دل سازه‌های شهر حل اختلاف میان وزارت کشور و ایران‌خودرو بر سر ۹۰ تاکسی ون شهرداری مشهد
سرخط خبرها

مروری بر تاریخ مهاجرت افغانستانی‌ها به مشهد ازقاجار تاکنون/ وطن‌داران دور از وطن

  • کد خبر: ۲۴۷۱۲
  • ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۱
  • ۲
مروری بر تاریخ مهاجرت افغانستانی‌ها به مشهد ازقاجار تاکنون/ وطن‌داران دور از وطن
هما سعادتمند/ شهرآرانیوز - هم‌زمان با شروع کودتای مارکسیستی در افغانستان، این کشور مثل یک توپ زیر پای ابرقدرت‌های شرق و غرب چرخید تا هرکدام زخمی به سینه‌اش بنشانند. با ادامه‌دار شدن این ناآرامی‌ها، آن‌ها که می‌توانستند، به ناچار باروبنه جمع کردند و به مرز‌ها زدند. رسانه‌های خارجی در آن دوران تصویر صد‌ها زن که کودکشان را در آغوش گرفته‌اند، چاپ کردند که با چمدانی در دست، سمت مشهد می‌آمدند و این آغاز یک مهاجرت بزرگ بود. مهاجرتی که با اسکان در مشهد و دیگر شهر‌های خراسان به یک هم‌جواری چهل‌ساله تبدیل شد. گزارش پیش‌رو مروری مختصر بر تاریخچه مهاجرت اقوام همسایه به‌ویژه افغانستانی‌ها به این خطه و دلایل ماندگار شدنشان است.

۴۰ سال خانه‌یکی بودن
تعدادشان زیاد است. علاوه بر اینکه چند محله بزرگ مشهد را با نام آنان می‌شناسند، در همه جای شهر با مشهدی‌ها همسایه‌اند و اگر مردانشان «کمیس» به تن نکنند و «هولا» بر سر نگذارند یا زنانشان «پیزار» نداشته باشند، چندان توی چشم نیستند و از مشهدی‌ها بازشناخته نمی‌شوند. ماندگاری دیرسالشان برای جوان‌ترهایشان که بزرگ‌شده مشهد هستند، دیگر نه ته‌چهره‌ای باقی گذاشته و نه لهجه‌ای تا مثل یکی، دو دهه قبل از ایرانی‌ها تمیز داده شوند. حالا سال‌هاست که خانه‌یکی هستیم و قدمت این خانه‌یکی بودن در این ۴ دهه خلاصه نمی‌شود. افغانستانی‌ها پس از جدایی از ایران، باز هم آمدوشد‌های بسیاری با مرزی‌ترین شهر‌های خراسان داشته‌اند و این را زائرپذیر بودن مشهد مقدور کرده است.

آغاز مهاجرت افغان‌ها در دوره قاجار
طبق اسناد تاریخی، سادات رضوی‌ها قدیمی‌ترین مردم مشهد به شمار می‌آیند. از دوره صفویه با مهاجرت مردم توس و روستا‌های اطراف و همچنین مجاور شدن زائرانی که به قصد زیارت می‌آمدند، به مرور بر جمعیت شهر افزوده می‌شد، اما این ترکیب جمعیتی از دوران قاجار با ورود غیرایرانی‌ها تنوع بیشتری گرفت. تنوع و ترکیب جمعیتی شهر مشهد در روزگاری که هرگروهی لباس محلی خودشان را به تن داشتند، آشکارتر بود. برای همین سیاحانی که در این دوره وارد این خاک شده‌اند، در سفرنامه‌هایشان به این گوناگونی نژادی بسیار اشاره کرده‌اند. به‌عنوان مثال کلنل ییت در روزمره‌نویسی‌هایش جمعیت نژادی مشهد را ترکیبی و ناخالص توصیف کرده است.

با گذشت زمان، بر تعداد مهاجران مشهد افزوده شد؛ آن‌چنان که روزنامه خراسان در نخستین شماره انتشارش گزارش اصلی خود را به تنوع جمعیتی مشهد اختصاص داد و نوشت: «ارض اقدس نقطه اجماع نفوس متنوعه مسلمان داخل و خارج است؛ به‌طوری‌که متجاوز از دو ثلث سکنه این شهر از مسلمانان قفقاز، ترکستان، افغانستان و نقاط مختلف ایران تشکیل یافته است.»

تاریخ روزگار قاجار شاهد مهاجرت اقوام بسیاری به مشهد است. روس‌ها، بخارایی‌ها، سمرقندی‌ها، قفقازی‌ها و مروی‌ها گروه‌هایی بودند که از این پس به جمعیت مشهد اضافه شدند. این گروه‌ها بعد‌ها چنان نفوذ و قدرتی پیدا کردند که توانستند بر بسیاری از رویداد‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مشهد تأثیر بگذارند. به‌عنوان مثال ردپای روس‌ها را علاوه بر تجارت، در انقلاب مشروطه هم می‌توان دید. موضع‌گیری روس‌ها در انقلاب مشروطه ایران، استبداد صغیر، وقایع تبریز و اولتیماتوم به شوستر، این انقلاب را در مشهد به یک انقلاب ضدروسی تبدیل کرد. بخارایی‌ها گروه جمعیتی دوم بودند. آنان از طریق کاروان‌هایی که از بخارا به مشهد و بالعکس در رفت‌وآمد بودند، کالا‌های زیادی را جابه‌جا می‌کردند. تعداد زائران بخارایی را که هرسال در اوایل دوره قاجار وارد مشهد می‌شدند، ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر برآورد کرده‌اند. برخی از این زوار به‌تدریج در مشهد ساکن شدند و هسته اولیه بخارایی‌ها را شکل دادند.

ایل تیموری نخستین مهاجران افغان بوده‌اند
در این میان افغان‌ها ماندگارترین جمعیت مهاجری هستند که تاکنون در مشهد حضور داشته‌اند. ایل تیموری جزو نخستین افغانستانی‌هایی هستند که از شمال هرات به مشهد مهاجرت کردند و ماندگار شدند. نامدارترین مرد این خاندان امیرتیمورکلالی است که پس از مرگ برادرش در سال ۱۲۹۵ خورشیدی، به ریاست ایل تیموری برگزیده شد. او ۴ سال بعد حاکم قوچان شد و در زمان قیام کلنل پسیان نیز به‌عنوان یکی از سران بانفوذ، سرپرستی یکی از واحد‌های نظامی را بر عهده گرفت.

فعالیت سیاسی و اجتماعی امیرتیمور با ورود به مجلس شورای ملی بیشتر شد. او در دوره ششم به‌عنوان جوان‌ترین نماینده به مجلس راه یافت و سپس در ادوار مختلف از شهر‌های مشهد، کاشمر، تون، طبس، فردوس و گلشن نماینده منتخب مردم در مجلس شورای ملی بود.

امیرتیمور ساکن مشهد بوده و نامش در زمان نخستین آمارگیری مشهد در سال ۱۲۹۷ در فهرست اهالی محله سراب که از محلات اعیان‌نشین بوده، نوشته شده است. وی را در این آمارگیری نوکر دیوان، متمول و مالک معرفی کرده‌اند. اهالی این ایل در دهه‌های اخیر به اطراف مشهد مهاجرت کرده‌اند و بیشتر در شهرک شهید رجایی، شهید باهنر، تاجرآباد، شهرک رضوی، بازه‌شیخ و مهدی‌آباد زندگی می‌کنند. روستای سالارآباد در شرق مشهد محل اصلی تمرکز تیموری‌هاست.

ورود هزاره‌ها به مشهد
بعد‌ها اقوام هزاره نیز به گروه مهاجران افغانستانی مشهد اضافه شدند. مهم‌ترین نقش هزاره‌های ساکن در اطراف مشهد خدمت به انگلیسی‌ها بود. انگلیسی‌ها در پی خروج از افغانستان برای تقویت بنیه نظامی خود سیاست استفاده از نیرو‌های بومی را در پیش گرفتند و در مناطق نزدیک به افغانستان از اقوام ساکن در منطقه بهره بردند. رؤسای این مهاجران در مشهد جایگاه ممتازی داشتند و در سال‌های پس از انقلاب مشروطه به‌عنوان نماینده خراسان در مجلس شرکت می‌کردند.

هروی‌ها و بسیاری جمعیتشان
از میان افغان‌های مهاجر مشهد، هراتی‌ها از همه منسجم‌تر بودند. برای ساکنان هراتی واژه «هروی» نیز به کار می‌رفت. در آثار مکتوب، واژه مهاجر را بیشتر برای هراتی‌ها به کار برده‌اند و گویا تعداد آنان در مشهد بیش از دیگر افغان‌ها بوده است. پیوستگی و هم‌بستگی فرهنگی، نزدیکی جغرافیایی و روابط تجاری گسترده، علت ورود بیشتر این قوم به مشهد بیان شده است. اسناد و مدارک موجود نشان می‌دهد تعداد هراتی‌ها در مشهد آن‌قدر زیاد بوده که یک وزنه قابل توجه محسوب می‌شده است. در کتاب «آمار نفوس ارض اقدس» نیز هراتی‌ها بیشترین مهاجران مشهد بودند. نام ۳۱ خانواده با پسوند هروی در این کتاب ثبت شده که برای ۲۴ خانوار واژه مجاور ثبت شده است، ۲ خانوار خادم آستانه بوده‌اند و ۹ خانواده هم غنی و متمول معرفی شده‌اند. ۵ خانواده تاجر و صراف و بقیه نیز مشاغلی نظیر سوداگری، بقالی، علاقه‌بندی و دست‌فروشی داشته‌اند. برخلاف بسیاری از مهاجران که به منصب‌های حکومتی نمی‌رسیدند، برخی هروی‌ها «نوکر دیوان» بوده‌اند.

قندهاری‌ها چهارمین گروه از افغان‌های مقیم مشهد بوده‌اند. البته در فهرست پناهندگان و مستمری‌بگیران افغانستانی در ایران نامی از قندهاری‌ها نیست. درواقع تعداد پراکنده قندهاری‌های مشهد را باید شیعیان و ساداتی دانست که برای زیارت و تجارت به مشهد آمده و ساکن شده بودند. یکی از قندهاری‌های مقیم مشهد حاجی غلامعلی قندهاری بوده که نامش روی سرچشمه‌ای در اطراف شاندیز ماندگار شده است. در روزنامه سفر خراسان آمده است که ناصرالدین‌شاه هنگام سیاحت در شاندیز به سرچشمه حاجی غلامعلی قندهاری رسیده و از پیران کهنسال آنجا شنیده است که وی مردی بازرگان و جواهرفروش بوده، اما در اواخر عمر دست از تجارت شسته و در کنار این چشمه سکنا گزیده است. او سپس باغی و سایبانی برای خود مهیا کرده و تا آخر عمر به ریاضت مشغول شده است. ناگفته نماند که همه قندهاری‌های مشهد ثروتمند نبودند و نام بسیاری از آنان در اسناد با عنوان مقرری بگیر از آستان قدس ثبت شده است.

کابلی‌های پوستین‌دوز
کابلی‌ها پنجمین گروه مهاجران افغان بودند. بیشتر آنان که تعدادشان زیاد هم نبوده است، در مشهد پوستین‌دوز بوده‌اند؛ زیرا شهر کابل در پوستین‌دوزی شهرت خاصی داشته و پوستین یکی از مهم‌ترین صادرات کابل بوده است. مرحوم بقیعی در کتاب «مزار میر مراد» نوشته است: «بیشتر پوستین‌دوز‌ها در محله نوغان ساکن بودند و اصلیت آن‌ها کابلی بود که به‌تدریج برای زیارت آمده و مجاور شده‌اند.»

افغان‌ها در دوره قاجار عموما تاجر بوده‌اند. طبق اسناد در این زمان ۵۰۰ افغانی در شهر سکونت داشته‌اند و صاحب کاروان‌سرا‌هایی بوده‌اند که در آن‌ها تجارت و معامله می‌کردند. حاجی محمود هراتی، مشهورترین تاجر هراتی مقیم مشهد، از آزادی‌خواهان خراسان و بزرگ خاندان احمدزاده هروی بوده است. تجارت‌خانه وی با نام «تجارت‌خانه حاجی محمود و برادران احمداف هروی» در محله چهارباغ بسیار معروف بوده است. این گروه‌ها که نسل اول مهاجران افغانستانی خوانده می‌شدند، شهروندانی بودند که هیچ محدودیت شغلی و امتیازی برای آنان وجود نداشت؛ آن‌چنان که به مرور در هسته اصلی جمعیت شهر حل شدند و مشهدی خوانده شدند.

آثار تاریخی به‌جای‌مانده از افغان‌ها در مشهد
یکی از آثار باقی‌مانده از این دوران «حصار افغان» است که در دوره قاجار بخش‌های زیادی از آن به‌صورت موقوفه درآمده است. «کوچه افغان‌ها» از دیگر آثار شناخته‌شده این گروه از مهاجران است. طبق گزارشی که از سال ۱۲۷۷ خورشیدی بر جای مانده، این کوچه در محله عیدگاه قرار داشته است. در اواخر دوره قاجار نیز کوچه دیگری در محله ارگ به نام «افغان‌ها» نام‌گذاری شده که کوچه «قونسولگری افغان» بوده است و هنوز هم مثل گذشته پابرجاست. افغان‌های دوره قاجار در مشهد قبرستان مخصوص به خود داشته‌اند. طبق اسناد شهرداری مشهد، قبرستان افغان‌ها در دوره قاجار در شرق مشهد بوده است. موقعیت دقیق این قبرستان را گل‌خطمی و سمت شرقی خیابان ایالتی ذکر کرده‌اند.

مهاجرت نسل دوم و آغاز هم‌جواری چهل‌ساله
دور جدید مهاجرت افغان‌ها هم‌زمان با کودتای سردار محمد داوود علیه ظاهرشاه در سال ۱۳۵۲ خورشیدی و متعاقب آن کودتای نورمحمد ترکی، رهبر حزب خلق، علیه داوود در سال ۱۳۵۷ رخ داد. پس از این کودتا شمار زیادی از افغان‌ها دست به مهاجرت زدند و ره‌سپار کشور‌های همسایه شدند. در این میان مشهد به دلیل هم‌جواری با مرز، اشتراک‌های مذهبی و دینی بین مردم ۲ کشور، مخالفت ایران با استقرار نظام کمونیستی در افغانستان و پشتیبانی از مجاهدان افغان، نزدیکی زبانی و فرهنگی بیشترین درصد پذیرش را به خود اختصاص داد و به شهر محبوب افغان‌ها برای مهاجرت تبدیل شد.
مهاجران افغانی این دوره بیشتر از مناطق فارسی‌زبان و به‌ندرت از میان پشتو‌ها هستند. این گروه در بدو ورودشان (سال ۱۳۵۷) در استان‌های خراسان، سیستان‌وبلوچستان، بوشهر، هرمزگان، تهران و قم ساکن شدند. مهم‌ترین مهاجران افغان در این دوره گروه‌های سیاسی اسلامی، خانواده‌های شهدا و سربازان فراری و دسته‌هایی از کارمندان لشکری و کشوری که از خدمت به رژیم کمونیستی سر باز زدند، هستند. در ابتدا تصور می‌شد که دوره اقامت مهاجران افغان در ایران کوتاه باشد، اما به دلیل استمرار نابه‌سامانی‌های سیاسی، رکود و توقف رشد اقتصادی در افغانستان مهاجران در ایران ماندگار شدند.


برخی از افغان‌ها در روستا‌های کوچک اطراف مشهد ساکن شدند. برآورد سال ۱۳۷۲ نشان می‌دهد که ۹۵ درصد مهاجران همت‌آباد و ۹۰ درصد مهاجران شهرک مستضعفان، افغانی بوده‌اند. طبق این برآورد، قلعه‌خیابان و خیابان التیمور بیشترین درصد مهاجران افغانی را داشته‌اند. همچنین بر اساس پژوهش استانداری خراسان در سال ۷۶، بیشترین تجمع افغان‌ها در قلعه‌ساختمان و گلشهر بوده است که جمعیتی بیش از ۱۲۰ هزار نفر را تشکیل می‌داده‌اند. همه این افراد، افغان‌های مهاجر بعد از انقلاب اسلامی هستند. آمار‌های سال‌های اخیر نیز از ورود ۵۰ تا ۶۰ هزار مهاجر غیرقانونی افغان خبر می‌دهد که ۹۰ درصد آنان در مشهد ساکن هستند و به مشاغلی، چون کشاورزی، بنایی و کارگری مشغول‌اند.


منبع: گروه‌های مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون نوشته علی نجف‌زاده، کتاب افغانان تألیف مونت استوارت الفنستون و مقالات، پژوهش‌ها و دیگر اسناد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
Shah Wali Atayee
New Zealand
۰۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۰
0
0
The information provided by Homa Sa’adatmand is interesting, but appears to be inaccurate in more ways than one.

There were two types of Hazara immigrations to Khurasan:

The first one was the Sunni group which had migrated from Badghis to Khorasan in 1856-57 AD, when Sultan Murad Mirza (Hisam ul-Saltanah) was the Governor-General of Khorasan.

The second group fled from the Central Hazara Highlands to Khorasan in or after 1892 AD due to ongoing genocide by Amir Abdur Rahman, the so-called Pashtun Dracula Amir. In order to get differentiated from the earlier Sunni faction, they re-named themselves as Barbari which later, circa 1927 AD, was changed again to Khawari. They were very hard-working farmers, who brought fallow or stony lands of eastern Khorasan under cultivation which resulted in improving both agriculture and local economy. The Dai Zangi Hazaras were mainly the tenant-farmers of one mega-landlord by the name of Haji Hussain Agha, who was later known as ‘Malik’. The Jaghuri Hazaras were recruited by the British Government in India in
It is rather unfair to believe that their only contribution was to serve the British army in Khorasan.

Sa’adatmand should become aware of the fact that Amir Temur Kulali was the son of Ali Mardan Khan, a Temuri Chief in east Khorasan. The Temuri territory was Khaf.
If she claims the Temuris to be older than the Hazaras, then the year should be earlier than 1856 AD.

I mean that the date given by the author is wrong as 1295 Solar =1916 AD is too late for a migration which she has called the very first of its kind. The year 1295 Lunar, equivalent to 1878, does not seem to be old enough either.
Thanks
Shah Wali Atayee
New Zealand
سالاریان
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۲ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۶
0
0
بسیار گزارش جامعی بود اما ظلم سیستماتیک و بی عدالتی ها و قتل عام شیعیان هزاره توسط حاکمان مستبد پشتون نظیر عبدالرحمان خان که موجب مهاجرت عظیم شیعیان هزاره به سمت خراسان شد و اکنون این جمعیت عظیم با نام خاوری یاد میشوند ذکر ننمودید
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->