۲۰ آوریل ۲۰۲۰ میلادی مبدأ تازهای در تاریخ نفت جهان است؛ روزی که دنیا فهمید ممکن است زمانی برسد که کسی برای طلای سیاه دستبهجیب نشود و حتی فروشندهها حاضر باشند پولی هم بدهند تا نفتشان را ببرند. اتفاقی نادر و بیسابقه که البته بهاشتباه این تلقی را در اذهان بسیاری ایجاد کرده است که دیگر روزگار طلای سیاه سیاه است؛ درحالیکه آنچه اتفاق افتاد پرشدن مخازن نفتی آمریکا و نبود مشتری برای نفت سبک این کشور بود، آنهم نه برای همیشه، که برای ساعتی کسی حاضر نشد قرارداد یا حواله فروش نفتی را که مهلت آن در حال پایان بود بخرد و زود نفت خریداریشده را حمل یا مصرف کند. در همان زمان تاریخی، اما نفت برنت دریای شمال بهعنوان شاخص تعیینکننده نفتهای جهان از جمله سبد نفتی اوپک و بهویژه نفت ایران که راهی بهدریا دارند و میتوان آن را همچنان روی کشتیها نگه داشت یا روی مخازن آبی ذخیره کرد، در جهان خریدار داشت، همان زمان که بلای سیاه بر سر نفت سبک آمریکا بهصورت موقت آمد. شاید نسل حاضر را بتوان نسلی نامید که نادیدهها را دیده است و چه دیدنیهایی دارد این جهان ما؛
نسلی که نفت بالای ۱۲۰ دلار را دیده و نفت زیر ۲۰ دلار را هم شنیده است، نسلی که تا پیش از این یکهتازی طاعون و وبا را خاطرهبازی پدربزرگها و مادربزرگها قلمداد میکرد و حالا خود حاکمیت ویروس کرونا را نظاره میکند. اینها نشانههایی از پیدایش جهانی دیگر است؛ جهانی که نه نفت میتواند نشانه ثروتمندی کشورها باشد و نه اسلحه و بودجه دفاعی سنگین علامت اقتدار کشورهاست. جهان در حال تغییر است و جهان پس از کرونا، شهروندان دیگری را میخواهد که قاعده جهان پس از این را خوب بلد باشند و بهجای رؤیاپردازی، واقعبین و آیندهنگر باشند. رسیدن ارزش نفت سبک آمریکا به زیر صفر دستکم سرمایهگذاری در صنعت نفت و البته نقش بازیگران اصلی را تغییر خواهد داد و برخلاف انتظارهای اولیه، توافق بزرگ نفتی با محوریت مذاکرات رؤسایجمهور روسیه و آمریکا و، ولی عهد عربستان تا کنون نتیجه ملموس نداشته است. هرچند در روزهای آینده قیمت نفت روند صعودی را تجربه میکند، ولیکن انتظار رشد خیرهکننده قیمت شکننده است و بستگی به شاخصهایی، چون رشد اقتصادی جهان و اعتماد بازارها بهتوان کشورها در جنگ با کرونا دارد. هرچند ایران بهعنوان کشور تحتفشار تحریمها سهم چندانی از صادرات نفت دنیا در حال حاضر ندارد، اما کاهش افت قیمت نفت روی درآمدهای ارزی کشور ناشی از صادرات کالا به بازارهای محدود کشورهای هدف تجاری منجر خواهد شد و دولت را با کسری بودجه بیشتری مواجه میسازد. اکنون نوبت درسعبرتگرفتن است؛
چه روزگاری نفت بالای ۱۰۰ دلار برخی را شادمان کرد، بیآنکه فکر کنند با نفت گران، سرمایهگذاری در بسیاری از میدانهای نفتی آمریکا و کانادا و همچنین سرمایهگذاری جهان روی انرژیهای تجدیدپذیر توجیه پیدا میکند و دست برتر کشورهای نفتفروش را ضعیف میسازد و چه حالا که یک ویروس همه را زمینگیر و نفت را ضربهفنی کرده است. اینها نشانههایی برای ضرورت اندیشیدن درباره آینده است. کرونا مردم را خانهنشین، دولتها را مستأصل، هواپیماها را زمینگیر، کشتیها را متوقف، جادهها را خلوت و چراغ نفت بهعنوان نشانه روشنبودن چراغ اقتصاد ماقبل کرونا را خاموش کرد تا بشر بیدار شود و فکری برای آینده کند. آینده اقتصاد ایران هم در گرو درک این واقعیت است که پس از رفتن کرونا، دنیای دیگری پدیدار خواهد شد و نبض اقتصاد، تجارت و ماهیت بسیاری از کسبوکارها دگرگون میشود. ما نفت داریم، گاز داریم و بسیاری از فرصتها و مزیتهایی که دیگر کشورها ندارند، پس بیدار شویم که جهان آینده دیگر جهان داشتهها نیست، بلکه دنیای توانمندیها و ارائه راهحلها برای نیاز شهروندان عصر پساکروناست.