تحویل مسجد مرویهای مشهد تا یک ماه آینده (۲۰ شهریور ۱۴۰۳) سرای عزیزالله‌ اف مشهد؛ میراثی در انتظار تکمیل فرایند احیا | پژمان‌فر از بنا‌ی تاریخی عزیزالله‌ اف بازدید کرد یکسان‌سازی نرخ حمل‌و‌نقل عمومی دغدغه زائران تأمین و نصب تجهیزات ایمنی در پارکینگ توحید مشهد استفاده شهرداری مشهد از وَن‌های تخصصی ویژه جمع آوری کودکان کار درباره یکی از کوچه‌های محله سرشور مشهد که یادآور نام یک پزشک قدیمی است | دگردیسی‌های مدام کوچه «مشیر» استفاده از تجربیات حمل‌ونقل عمومی شهرداری مشهد در شهرداری کرج ۱۱۰ میلیارد تومان در تأمین آب مورد نیاز مشهد صرفه‌جویی شد اثربخشی اقدامات کارگروه وکلای ترمیمی در دبیرخانه شهر ترمیمی بیشترین تصرفات اراضی ملی در مشهد و ۳ شهر دیگر خراسان رضوی نام‌گذاری تعدادی از معابر شهر مشهدمقدس به نام‌های ۴۷ بانوی شهید مشارکت مردم مشهدمقدس در برپایی مواکب و اسکان زائران، جلوه‌‌ای بسیار ارزشمند از فرهنگ میزبانی بود بازار رضای مشهد در معرض آسیب بزرگ تغییر کارکرد دکه‌های روزنامه فروشی مشهد در نبود نظارت درست | کیوسک ‎های غیرمطبوعاتی اجرای ۴ پروژه در راستای سامان‌دهی کال زرکش مشهد افزایش تعداد دوچرخه و ایستگاه بایدو، در دستور کار شرکت توسعه ارتباطات ترافیکی شهرداری مشهد حمایت شورای اسلامی شهر مشهد از ارائه خدمات رفاهی به ناوگان حمل‌ونقل بار درون‌شهری طرح جامع گردشگری منطقه نمونه ملی گردشگری هفت حوض مشهد تصویب شد نرخ مصوب برای «روپوش مدارس» چقدر است؟
سرخط خبرها

روایت یک قصه تلخ در روزنامه ۸۰ سال پیش | کودکان کار مشهدی که به کارگاه‌های قالی‌بافی فروخته می‌شدند

  • کد خبر: ۲۴۹۲۲۷
  • ۱۵ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۵
روایت یک قصه تلخ در روزنامه ۸۰ سال پیش | کودکان کار مشهدی که به کارگاه‌های قالی‌بافی فروخته می‌شدند
روزنامه «راستی» از آن روزنامه‌هایی بود که داعیه حقوق کارگران را داشت. به همین دلیل گزارش‌های زیادی از وضع کارگران در دهه ۲۰ و ۳۰ قرن ۱۴ خورشیدی منتشر کرد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ روزنامه «راستی» از آن روزنامه‌هایی بود که داعیه حقوق کارگران را داشت. به‌همین‌دلیل گزارش‌های زیادی از وضع کارگران در دهه‌۲۰‌و‌۳۰ قرن ۱۴ خورشیدی منتشر کرد. در یکی از این گزارش‌ها به مشکلات کارگران قالی‌بافی پرداخت. ظاهرا تعداد زیادی از کارگران قالی‌بافی شکایتشان را به روزنامه آورده یا برای این جریده نامه نوشته بودند ولی این روزنامه برای جلوگیری از اعتراض از چاپ عین نامه‌ها خودداری کرد و به جای آن یک مقاله از وضعیت اسفناک کارگران کارگاه‌های قالی‌بافی نوشت و در ۲۸‌ اردیبهشت‌ماه سال‌ ۱۳۲۲ آن را به چاپ رساند. 

هر‌کدام از ما اگر پای صحبت افرادی که در قدیم قالی‌بافی کرده‌اند بنشینیم، می‌توانیم بفهمیم که این نوشته تا چه حد صحت دارد. کارگاه‌های نمور و تاریک و ساعات کار زیاد و استادکار‌های بداخلاق و مزد کم، تنها گوشه‌ای از سختی‌هایی است که این کارگر‌ها متحمل می‌شدند تا یک لقمه نان به دست بیاورند. 

روزنامه راستی در شرح وضعیت این افراد در صفحه نخست خود با تیتر «در کارخانه‌های قالی‌بافی آدم‌فروشی معمول است»، چنین می‌نویسد:

«وضع کارگران قالی‌بافی مشهد با این سختی معاش حقیقتا رقت‌انگیز است. ساعات کار این کارگران مظلوم از اول سپیده‌دم تا غروب آفتاب است. مدت نیم‌ساعت در وسط ظهر ناهار می‌خورند. در این مدت طولانی که قریب چهارده ساعت می‌شود با آن کار طاقت‌فرسا در آن زیرزمین‌های گود و تاریک و کثیف بهترین کارگر پانزده ریال استفاده می‌کند. این پانزده ریال کارکرد خودش نیست. او در مقابل هر ۱۲‌هزار ارمک [احتمالا منظور گره است]هشت ریال می‌گیرد و هیچ کارگر ماهری هم در روز بیش از ۱۲‌هزار ارمک نمی‌بافد. با قید اینکه سیزده ساعت کار کند، پس هفت ریال دیگر از کجاست؟»

این توضیح و تحلیل‌ها که روزنامه راستی روی آنها تأکید می‌کند، به وضعیت کودکان کار در آن زمان و شرایط سخت آنها اشاره دارد. خبرنگار در این بخش گزارش در‌واقع توضیح می‌دهد که چرا آدم‌فروشی در کارگاه‌های قالی‌فروشی رواج دارد:

«استادکار‌ها یک بچه ده‌ساله را در محضر رسمی برای مدت دو سال به پنجاه تومان از ولی‌اش اجاره می‌کنند. پدر بچه ملتزم می‌شود که اگر در جای دیگر کار کند، صد تومان دادنی باشد [بدهد]. حتی کودکان از هفت‌سالگی تا ده‌سالگی را به ۳۵‌تومان در دو سال اجاره می‌کنند. بچه‌ای که بدین‌طریق در اختیار استاد‌کار می‌آید، تا سه ماه نزد خلیفه سرکارگر بدون مزد کار می‌کند و از‌آن‌پس روزی یک‌ریال می‌گیرد و آن را به خلیفه می‌دهد. یعنی صاحب کارخانه در دو سال همان بچه را که به پنجاه تومان اجاره کرده، به خلیفه به صد تومان اجاره می‌دهد و سالی ۲۵‌تومان از فروش هر‌بچه استفاده می‌کند. در بعضی کارخانه‌ها صد بچه کار می‌کنند و صاحب‌کار در سال ۵‌هزار تومان از اجاره کودکان سود می‌برد.»

با‌این‌حساب تجارت با این کودکان احتمالا پرسودتر از خود قالی‌بافی بوده است. در ادامه می‌فهمیم در کارگاه‌های قالی‌بافی فقط اوضاع کودکان نابسامان نیست، بلکه زن‌ها نیز رنج مضاعفی را از کار کردن در این فضا‌ها می‌برند: «زن‌ها در این کارخانه‌ها نصف مرد‌ها مزد می‌گیرند و تصویب‌نامه هیئت وزرا در‌خصوص خواروبار به نرخ‌۱۳۲۰ در این کارخانه‌ها کاملا اجرا می‌شود؛ یعنی هیچ‌گونه کمکی از لحاظ خواربار به کارگران نمی‌شود.»

این جریده سپس به‌سراغ روایت نخستین می‌رود که آن را شروع کرده است و به‌نوعی اثبات می‌کند که درآمد سرکارگر‌ها از اجاره کودکان است: «پس معلوم شد که کارگر خیلی ماهر اگر بچه‌هایی در اجاره نداشته باشد، روزی بیش از هشت ریال نمی‌تواند مزد بگیرد. متوسط‌کار‌ها و کم‌کار‌ها پنج تا شش ریال مزد می‌برند و به‌این‌ترتیب یک زن از صبح تا غروب اگر قدری کم‌کار باشد، دو ونیم‌ریال مزد می‌گیرد.»

ضربه کاری این گزارش در چند خط آخر به مخاطب آن زده می‌شود؛ جایی که نویسنده آن می‌گوید: «آیا آن رنگ‌های سرخ قالی‌ها خون هزاران کودک معصوم نیست که در نتیجه دو سال بندگی در کارخانه و استنشاق ذرات پشم در آن سیاه‌چال‌ها به سل مبتلا می‌شوند و در جوانی زندگانی را بدرود می‌گویند؟!

این کودکان معصوم نه‌تن‌ها به‌واسطه بدی اوضاع بهداشت کارخانه مسلول می‌شوند، بلکه برای اینکه تند کار کنند بعضی استادکاران آنها را در حضور کودکان دیگر با چوب به‌سختی می‌زنند و برای اینکه صدای گریه آن‌ها به‌گوش اولیایشان -که اغلب نزدیک کارخانه منزل دارند- نرسد، کارگران دیگر را وادار می‌کنند صلوات بفرستند.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->